موسم هجرت به شمال
✔️ «موسم هجرت به شمال» رمانی پسا استعماری است كه نخستین بار در سال 1966 به زبان عربی منتشر شد. در این رمان كه تاكنون به بیش از 30 زبان ترجمه شده، راوی بینام داستان، بعد از هفت سال زندگی و تحصیل در انگلستان به زادگاه خود در سودان باز میگردد. داستان ساده طیب صالح، نويسنده سودانی، از آنجایی پیچیده میشود كه راوی در راه بازگشت به خانه با فردی غریبه به نام مصطفی سعید آشنا میشود و در صدد كشف هویت وی برمیآید.
مصطفی نیز دانشآموخته یكی از دانشگاههای غربی است و كمكم داستان زندگی پر دغدغه او در غرب و روابط عاطفیاش به محور اصلی داستان تبدیل میشود. شخصیتی با جذابیت فراوان كه ماجراهای زندگی خود را به راوی داستان تحمیل كند و به شخصیت اول داستان تبدیل شود.
«موسم هجرت به شمال» یك اثر كلاسیك آفریقایی-عربی است؛ رمانی كه در ترجمهاش به هر زبانی این قابلیت را دارد كه در فرهنگ آن كشور بنشیند و مخاطبان مختلف را درگیر خود كند. هر چند این تطبیق یافتن مدتی طول میکشد، زیرا نویسنده در ابتدای داستان پیشینهای از شخصیتهای آن به خواننده ارایه نمیدهد و مخاطب در روستاهای كشوری غریب و در میان انسانهایی بیگانه سردرگم میشود.
هر چه داستان به پیش میرود مخاطب بیشتر به این نتیجه میرسد كه مصطفی و راوی داستان دو راوی، شخصیت يک انسان واحد هستند كه البته بیشباهت به طیب صالح نیست؛ نویسندهای سودانی كه برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و سپس به كشورش بازگشت.
منتقدان معتقدند این رمان از جنبههای مختلفی به «قلب تاریكی» نوشته جوزف كنراد شباهت دارد. دو رمان كه با فاصلهای 60 ساله منتشر شدهاند و به موضوعاتی چون چندگانگی فرهنگی، تجربیات دوران استعماری و مسایل كشورهای شرقی میپردازند.
بیشتر
مصطفی نیز دانشآموخته یكی از دانشگاههای غربی است و كمكم داستان زندگی پر دغدغه او در غرب و روابط عاطفیاش به محور اصلی داستان تبدیل میشود. شخصیتی با جذابیت فراوان كه ماجراهای زندگی خود را به راوی داستان تحمیل كند و به شخصیت اول داستان تبدیل شود.
«موسم هجرت به شمال» یك اثر كلاسیك آفریقایی-عربی است؛ رمانی كه در ترجمهاش به هر زبانی این قابلیت را دارد كه در فرهنگ آن كشور بنشیند و مخاطبان مختلف را درگیر خود كند. هر چند این تطبیق یافتن مدتی طول میکشد، زیرا نویسنده در ابتدای داستان پیشینهای از شخصیتهای آن به خواننده ارایه نمیدهد و مخاطب در روستاهای كشوری غریب و در میان انسانهایی بیگانه سردرگم میشود.
هر چه داستان به پیش میرود مخاطب بیشتر به این نتیجه میرسد كه مصطفی و راوی داستان دو راوی، شخصیت يک انسان واحد هستند كه البته بیشباهت به طیب صالح نیست؛ نویسندهای سودانی كه برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و سپس به كشورش بازگشت.
منتقدان معتقدند این رمان از جنبههای مختلفی به «قلب تاریكی» نوشته جوزف كنراد شباهت دارد. دو رمان كه با فاصلهای 60 ساله منتشر شدهاند و به موضوعاتی چون چندگانگی فرهنگی، تجربیات دوران استعماری و مسایل كشورهای شرقی میپردازند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی موسم هجرت به شمال