رسته‌ها
شهردار نمونه
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 45 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 45 رای
✔️ داستان‌های کوتاه طنزآمیز ترکی

از داستان "گربه چرا فرار کرد؟":
«انجام هر کار و هر چیزی چرایی دارد»
نه. نشد. قرار بود من مقاله ام را با گفتار یکی از بزرگان شروع کنم.
«انسان ها کوشش می کنند راحت و آسوده زندگی کنند»
نه. اینهم نشد. برای اینکه کسی بتواند حرفهای گنده گنده بزند، ناچار است خودش هم آدم گنده ای باشد. با وجود آنگه پیش خودم فکر می کردم با گفتن کلمات قصار بزرگان، جزء اشخاص بزرگ به حساب خواهم آمد، اما کسی با شنیدن آنها محلی به من نمی گذارد. ببینیم این بزرگان چه چیزهایی گفته اند:
«تابستان گرم می شود»
و باز یکی از آنها در موقع مرگ گفته است:
«درب را باز کنید»
البته این جمله به این سادگی نیست و معانی زیادی دارد که برای هیچکس قابل فهم نیست و می توان بر اساس آنها کتابهای بی شماری نوشت...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
146
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/06/19

کتاب‌های مرتبط

دیوانگی مثبت
دیوانگی مثبت
0 امتیاز
از 0 رای
Heart of Darkness
Heart of Darkness
4.8 امتیاز
از 4 رای
JR
JR
0 امتیاز
از 0 رای
گردباد
گردباد
4.2 امتیاز
از 33 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شهردار نمونه

تعداد دیدگاه‌ها:
1
این کتاب توسط (حکیم باشی) نیز ترجمه شده است
قرار بود انتخابات انجمن شهر جریان پیدا کند. اعضای برجسته دو حزب در دو طرف روبروی هم نشسته بودند پروپاگاندا (تبلیغات) در خانه ها، قهوه خانه ها، کوچه ها و بازارها خاتمه یافته و کار دستجات به سخنرانی در میدانهای عمومی رسیده بود. رقبای نامزدی انتخابات از یک طرف "بشیرخان" استوار بازنشسته سررشته داری و از طرف دیگر "کاظم خان" بقال بود...
شهردار نمونه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک