از باکتری تا باخ: تکامل ذهن

دنیل دنت در کتاب از باکتری تا باخ، دیدگاه خاصی درباره‌ی آگاهی را ارائه می‌کند. به نظر دنت، آگاهی، در کنار سایر پدیده‌ها، باید به وسیله علوم فیزیکی بررسی شود. برای رسیدن به این هدف، دنت تلاش می‌کند شکل‌گیری آگاهی را حاصل فرایندهای غیرهوشمند در طراحی ارگانیسم‌ها نشان دهد. مهم‌ترین فرایند طراحی غیرهوشمند، فرگشت به‌وسیله انتخاب طبیعی است. علاوه‌بر فرگشت زیستی در طراحی مغز، طراحی فرهنگ بشری و زبان نیز در فرایندی که دنت آن‌را فرگشت فرهنگی می‌نامد، انجام شده است. درواقعیت، به نظر دنت، آگاهی توهمی ناشی از چنین فرایندهای طراحی است. در این مقاله، ضمن بررسی نظرات و استدلال های دنت در کتاب مورد بحث، دیدگاه او درباره‌ی آگاهی نقد می‌شود. محور این نقد، تکیه بر ویژگی‌های غیرقابل تقلیل آگاهی به امور فیزیکی است.
هم‌چنین نشان داده خواهد شد که برخلاف دیدگاه دنت، نمی توان فرگشت فرهنگی را بدون دخالت آگاهی توضیح داد. درنتیجه برای داشتن تصویری کامل از عالم، نمی‌توان پدیده‌ی آگاهی را به‌عنوان یک توهم از مجموعه هویت عالم حذف کرد.