خروسخوان
نویسنده:
یاشار کمال
مترجم:
علیرضا سیف الدینی
امتیاز دهید
✔️ «خروسخوان» سومین کتاب از سهگانه جدید یاشار کمال یکی از بزرگترین رماننویسهای قرن بیست و یکم تحت عنوان « قصه جزیره » است. کتاب اول و دوم این سهگانه پیشتر با نامهای «بنگر فرات خون است» و « آب خوردن مورچه » منتشر شده بود. «خروسخوان» رمانی حماسی است که روایتگر زندگی انسانهای پریشان و آواره از جنگی است که میکوشند جزیرهای را به موطن دوم خود تبدیل کنند. یاشار کمال نویسندهای است که فضای داستانهایش اکثراً در روستاهای کشورش رخ میدهد اما همین نوع نوشتن او برای خواننده کتاب از هر ملیتی که باشد قابل درک است . او یکی از بزرگترین راویان دنیای امروز است که خواندن آثارش به معنای فهمیدن زندگی است . نگاه او همیشه رئالیستی است اما این دلیلی نیست که به سراغ مکتبهای دیگر نرود.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«بازو در بازوی هم، خیلی آرام از پلهها پایین رفتند، از پشت جمعیت گذشتند. زیبکها جلوتر از همه، پشت سرِ آنها طبالها و سُرنازنها با صدایی کرکننده و پشت سر آنها وکیلها و اهالی قصبه و ریش سفیدهای قصبات و دهات اطراف و عقبتر از همه آنها بچه و پیر و جوان... رمزی کاولاکزاده به محض اینکه سرهنگ و پویراز را بازو در بازوی هم دید ترسی که در دل داشت بیشتر و بیشتر شد. با خود گفت فهمیدم، فهمیدم این پویراز چه کاره است. وقتی به چشمهایش نگاه کردم فهمیدم که یک کار مخفی و بزرگی باید داشته باشد...»
بیشتر
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«بازو در بازوی هم، خیلی آرام از پلهها پایین رفتند، از پشت جمعیت گذشتند. زیبکها جلوتر از همه، پشت سرِ آنها طبالها و سُرنازنها با صدایی کرکننده و پشت سر آنها وکیلها و اهالی قصبه و ریش سفیدهای قصبات و دهات اطراف و عقبتر از همه آنها بچه و پیر و جوان... رمزی کاولاکزاده به محض اینکه سرهنگ و پویراز را بازو در بازوی هم دید ترسی که در دل داشت بیشتر و بیشتر شد. با خود گفت فهمیدم، فهمیدم این پویراز چه کاره است. وقتی به چشمهایش نگاه کردم فهمیدم که یک کار مخفی و بزرگی باید داشته باشد...»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خروسخوان