رسته‌ها
خاطرات لجنی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 19 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 19 رای
داستان خاطرات لجنی با طنز تلخ و غریبی که دارد در نگاه اول روایتی ساده است از زندگی بچه‌های یک کوچه و محله. بچه‌هایی که انگار از اول همه‌چیز را اختراع می‌کنند: بازی کردن، گروه، فوتبال، یارکشی، جنگیدن و… به‌طوریکه این سطح از داستان حتی شبیه داستان‌های نوجوان است.
ولی چیزی که خواندن آن را جذاب می‌کند و نو و تازه است، لایه درونی‌تری از روایت است: شکل‌گیری جامعه، تشکیلات، انقلاب، عشق، فردیت، گروه، جنگ، کینه و ...
جامعه‌ای که حول مرکزیت و بهانه‌ای مثل توپ و جوی لجن‌مال شکل می‌گیرد و همان‌ها معضلاتش می‌شود. رشد می‌کند و بدون اینکه مخاطب حس کند، زندگی طبقه بزرگی از مردم و طرز زیست و فکرشان را به او نشان می‌دهد.
جایی از داستان می‌گوید: «شاید همه‌چیز از آن زمان شروع شد و باقی اتفاقات تنها تغییر شکل‌های کوچکی بود در طرز دویدن ما» بله همه‌چیز از همان زمان شروع شد و هرکه آمد لگدی به توپ زد و جایی را زخم کرد و دلی را تاب داد. همه‌چیز از همان‌وقت شروع شد دوست عزیز و برای همین مخاطب این کتاب، گروه سنی خاصی ندارد، فقط کافی‌ست درد را شناخته باشد.
این کتاب در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۵ (۱۵ آوریل) منتشر شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
150
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
farshid_ett
farshid_ett
1395/04/25

کتاب‌های مرتبط

نفرتی که میکاری
نفرتی که میکاری
4.1 امتیاز
از 8 رای
World Soccer Magazine - Summer 2014
World Soccer Magazine - Summer 2014
5 امتیاز
از 2 رای
World Soccer Magazine - july 2019
World Soccer Magazine - july 2019
5 امتیاز
از 6 رای
World Soccer Magazine - April 2015
World Soccer Magazine - April 2015
5 امتیاز
از 1 رای
World Soccer Magazine - December 2015
World Soccer Magazine - December 2015
5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خاطرات لجنی

تعداد دیدگاه‌ها:
1
سلام. من معین ابطحی هستم. مثلا نویسنده این داستان. نکته ای بود که دوست داشتم آن را پای این صفحه بنویسم. همین اول هم بگویم که برای من اینطور یادداشت گذاشتن ها خیلی جذاب بوده و هست. چون همیشه گریزان بودم از اینکه رو در رو با کسی حرف بزنم. به خصوص زمانی که موضوع صحبت در مورد خودم باشد و یا در مورد کاری که کرده ام. به هر حال از این یادداشت هایی که آدم یک گوشه ای می نویسد و می داند که شاید کسی آنها را ببیند ولی آنقدر هم توی چشم نیست که همه ببینند خوشم می آید. داستان خاطرات لجنی سال ۸۷ نوشته شد و نتوانست از ارشاد مجوز بگیرد. بعد هم که همه چیز ریخت به هم و بلوایی به پا شد و همان شد که شد. دوست داشتم لااقل یک نفر دیگر هم این موضوع را بداند.
خاطرات لجنی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک