عروض و قافیه

بهترین شعری که در این سبک خوندم و هیچ ایرادی از نظر عروض و قافیه نداشت این بوده:
دلبر جانان من برده دل و جان من
برده دل و جان من دلبر جانان من
حالا اینو بذارید کنار شعر شاملو یا شعر نیما و فروغ فرخزاد که واقعا اگر اینها را نداشتیم امروز هیچ حرفی برای گفتن در شعر نداشیتم حز اینکه مدام ابو حفص سغدی را تکرار کنیم :
آهوی کوهی در دشت چگونه بوذا
او ندارد یار بی یار چگونه روذا

برام جالبه بدونم که این حضرت استاد شمیسا بابت عروض و قافیه در ماه چقدر به جیب می زنند! کلا فی اش امروز چقده ؟ ارزششو داره بریم چند تا شاقول و دو سه نوع متر و واسه اوزان شعر هم یک ترازوی مخصوص اندازه گیری جرم شعر تهیه کنیم ؟

عروض و قافیه در شعر معاصر بی معناست . مگر فدریکو گارسیا لورکا بر اساس عروض و قافیه شعر می گفته که شعراش آن همه زیبا هستند .توی این مملکت هر کسی واسه خودش یه دکونی باز کرده و عروض و قافیه هم شده واسه اش شاقول و متر و اندازه . بهترین وزن برای شعر موسیقایی بودنشه و معنادار بودنشه . وگرنه فاعلاتن فاعلاتن فاعلات رو باید ریخت توی سطل آشغال . بعد همین مزخرفات عهد تیغعلیشاه رو در دانشگاه درس می دند کلی پول به جیب می زنند و از اون طرف هم خاصیتی ندارند جز پوک کردن کله ی دانشجوهای بیچاره .پول می گیرند که دانشجویان مملکت رو از فکر و اندیشه خالی کنند . بعد حاصل این مزخرفات می شه دکان حافظ شناسی ؛ دکان سعدی شناسی ؛ دکان مولوی شناسی ؛ دکان عطار شناسی و کلی در آمد که به جیب می زنند و حضرت استاد هم می شند !! همین حضرت استادها زمانی دشمن تشنه بخون نیما بودند . جلال در کتابش نوشته به من گفتند اگه از نیما شعر بخونی آبروزیه آبرومون می ره . ولی حالا که می بینند نه اینجا هم می شه دکانی باز کرد ، یکدفعه قمپز در کردند که بعله سبک نیمایی هم همچین بد چیزکی نیست و مرتبه ای برای خودش دارد. همین حضرت استادها می خواستند سر به تن نیما نباشه اما حالا چپ و راست واسه نیمای بدبخت که در اوج فلاکت درگذشت جلسات نیما شناسی و جلسات تفسیر شعر نیما می گذارند!

به شخصه بنده بسیار خوشحالم که در فضای به شدت دلقک مآبانه هنر و ادبیات ایران،افراد بزرگی چون استاد سیروس شمیسا به عنوان پیامبری رهنمای با آثار ارزشمندشون حضور دارند.