رسته‌ها
روح مرتضی خان
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 20 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 20 رای
مجموعه پنج داستان کوتاه نوشته غلامرضا انصاف پور. از متن کتاب:
ما دو رفیق بودیم، یازده ساله. هر دو، تا کلاس چهارم، یک دبستان با هم درس خوانده بودیم. همیشه همه جا با هم می گشتیم. هرچیز رابا تصور بچه گانه خود می دیدیم.
خیلی آدمها با رفتارشان، خیلی اشیاء با ابعاد خاص شان به چشم ما مضحک وعجیب می آمد، در هرجا بهانه ای پیدا می کردیم و می خندیدیم. بخصوص سر کلاس درس خنده ما گل می کرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
125
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mtabrizi
mtabrizi
1395/05/19

کتاب‌های مرتبط

گربه ای که عاشق من شد!
گربه ای که عاشق من شد!
4 امتیاز
از 3 رای
عجایب هند
عجایب هند
4.3 امتیاز
از 50 رای
بیست داستان
بیست داستان
3.8 امتیاز
از 19 رای
مادر یک سرباز
مادر یک سرباز
4.4 امتیاز
از 10 رای
برگها می ریزند
برگها می ریزند
3.9 امتیاز
از 17 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی روح مرتضی خان

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
روح مرتضی خان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک