شیخ بهائی در آیینه عشق
نویسنده:
اسدالله بقایی
درباره:
شیخ بهایی
امتیاز دهید
شیخ بهائی عشق را در نهایت می بیند و می پذیرد و می خواند که علم عشاق را نهایت نیست. او زندگی و حیات آدمی را در عشق جستجو می کند و در پناه این اکسیر هستی بخش، سری به گوشه محراب دارد و دلی به دیدن جمال یار، فقه می گوید و تفسیر را به نعمت عشق هدایت شده تعلیم می دهد. این همه کارگران به لطف بی دریغ دولت عشق صورت می دهد و گاه چنان در جلوه معشوق مستغرق می شود که علم را مردود می شمارد و بودن در مدرسه را تکذیب می کند. گویی حافظ زمانه باز سر بیان عشق دارد و بر خط کمرنگ علم، نقش باطل شد می کشد، چنان که خواجه شیراز فرماید:
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی - عشق داند که در این دایره سر گردانند
یا مولانا که می فرماید:
عشق جز دولت و عنایت نیست - جز گشاد دل و هدایت نیست
عاشقان غرقه اند در شکر آب - وز شکر مصر را شکایت نیست
بیشتر
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی - عشق داند که در این دایره سر گردانند
یا مولانا که می فرماید:
عشق جز دولت و عنایت نیست - جز گشاد دل و هدایت نیست
عاشقان غرقه اند در شکر آب - وز شکر مصر را شکایت نیست
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شیخ بهائی در آیینه عشق