پژوهشی در صحاح سته: پیامبر در صحاح سته
نویسنده:
حسین طیبیان
امتیاز دهید
صحاح ستّه>(صحیح هاى ششگانه) شش کتاب روائى اهل سنّت است که عموم علماى اهل سنّت عموم روایات آنها را صحیح مى دانند مخصوصا دو کتاب أوّل ـ که نامشان مى آید و به صحیحین مشهورند ـ که آنها را مثل قرآن صحیح مى دانند. ما منکر صحیح بودن بعض از روایات آنها نیستیم امّا اینکه همه آنها صحیح باشد، این را منکریم. از جمله دلایلى که براى ردّ اعتقاد آنها داریم تضادّ بعض روایات است، چه آنکه یقینا رسول خدا (ص) مطالب ضدّ و نقیض نفرموده است پس باید گفت راویان اخبار یا عمدا به آن حضرت دروغ بستند یا از روى نادانى و یا فراموشى مطالبى را به عنوان احادیث نبوى نقل نموده اند.
در اینجا ناچاریم براى روشن شدن بعض اذهان توضیح دهیم که شیعه کتابى که ادّعا داشته باشد همه روایات آن صحیح است ندارد. حتّى کتب اربعه شیعه نیز خالى از روایات غیر صحیح نیست و لذا علماى این مکتب آنها را بررسى کرده و روایات غیر صحیح را کنار مى زنند. از این گذشته از آنجا که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام منتهاى تلاش خود را براى حفظ جان اقلیّت شیعه به کار مى بردند، گاهى روایاتى موافق آنچه که اهل سنّت بدان اعتقاد دارند مى گفتند تا افرادى که به عنوان جاسوس هاى دربارى براى شناخت شیعیان در محضر ائمّه علیهم السلام حاضر مى شدند نتوانند آنها را بشناسند و در مواردى دیگر روایت حق را بیان مى کردند در حالى که ممکن است هر دو دسته روایت با سند صحیح نقل شده باشد و این نیز یکى از علل اختلاف روایات مى باشد. البته آنان راه هاى کلّى شناخت روایات حق را بیان فرمودند که یکى از آنها مخالف بودن با عقاید عامّه است بدین معنى که اگر دو روایت به دست ما رسید که یکى موافق عامّه و دیگرى مخالف آنها است و هر دو آنها از نظر سند بى اشکال است حق با روایتى است که مخالف قول عامّه است. بنابراین، اگر در این نوشتار و به طور کلى سلسله بررسی هاى صحاح ستّه به اشکالاتى برمى خوریم که مشابه آن به روایات ما نیز وارد است علّت آن روشن باشد.
یکى دیگر از راه هاى شناخت روایات صحیح از غیر صحیح، مطابق عقل و نقل، موافقت و مخالفت آنها با قرآن است. بدین معنى که اگر دو روایت، هر دو با سند صحیح به دست ما رسید که با هم در تضادّ بودند آنکه با قرآن مخالف است دستور داریم که آن را به دیوار بزنید.
ما در این بررسی ها برآنیم که یکى از دو مطلب را به اثبات برسانیم:
1- روایات صحاح، مخصوصا صحیحین که از نظر اهل سنّت «اصحّ الکتب بعد القرآن» یعنى صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن نامیده شده چنین نیست که همه روایات آن صحیح باشد.
2- اگر قبول کنند که همه روایات آن صحیح است باید اوّلاً به اشکالاتى که مطرح مى شود پاسخ گویند و ثانیا قبول کنند آنانى را که اینان برایشان ارج و قرب قائلند زیر علامت سؤال بزرگى مى باشند.
بیشتر
در اینجا ناچاریم براى روشن شدن بعض اذهان توضیح دهیم که شیعه کتابى که ادّعا داشته باشد همه روایات آن صحیح است ندارد. حتّى کتب اربعه شیعه نیز خالى از روایات غیر صحیح نیست و لذا علماى این مکتب آنها را بررسى کرده و روایات غیر صحیح را کنار مى زنند. از این گذشته از آنجا که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام منتهاى تلاش خود را براى حفظ جان اقلیّت شیعه به کار مى بردند، گاهى روایاتى موافق آنچه که اهل سنّت بدان اعتقاد دارند مى گفتند تا افرادى که به عنوان جاسوس هاى دربارى براى شناخت شیعیان در محضر ائمّه علیهم السلام حاضر مى شدند نتوانند آنها را بشناسند و در مواردى دیگر روایت حق را بیان مى کردند در حالى که ممکن است هر دو دسته روایت با سند صحیح نقل شده باشد و این نیز یکى از علل اختلاف روایات مى باشد. البته آنان راه هاى کلّى شناخت روایات حق را بیان فرمودند که یکى از آنها مخالف بودن با عقاید عامّه است بدین معنى که اگر دو روایت به دست ما رسید که یکى موافق عامّه و دیگرى مخالف آنها است و هر دو آنها از نظر سند بى اشکال است حق با روایتى است که مخالف قول عامّه است. بنابراین، اگر در این نوشتار و به طور کلى سلسله بررسی هاى صحاح ستّه به اشکالاتى برمى خوریم که مشابه آن به روایات ما نیز وارد است علّت آن روشن باشد.
یکى دیگر از راه هاى شناخت روایات صحیح از غیر صحیح، مطابق عقل و نقل، موافقت و مخالفت آنها با قرآن است. بدین معنى که اگر دو روایت، هر دو با سند صحیح به دست ما رسید که با هم در تضادّ بودند آنکه با قرآن مخالف است دستور داریم که آن را به دیوار بزنید.
ما در این بررسی ها برآنیم که یکى از دو مطلب را به اثبات برسانیم:
1- روایات صحاح، مخصوصا صحیحین که از نظر اهل سنّت «اصحّ الکتب بعد القرآن» یعنى صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن نامیده شده چنین نیست که همه روایات آن صحیح باشد.
2- اگر قبول کنند که همه روایات آن صحیح است باید اوّلاً به اشکالاتى که مطرح مى شود پاسخ گویند و ثانیا قبول کنند آنانى را که اینان برایشان ارج و قرب قائلند زیر علامت سؤال بزرگى مى باشند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پژوهشی در صحاح سته: پیامبر در صحاح سته
عالی جناب!!!!
امام هم مثل من و شما، آدم بود. انتظار داری بقیه تقیه بکنند ولی امام به خاطر مصلحتی بالا تقیه نکند؟! خودتون هم که میگید پیامبر 3 سال مخفیانه تبلیغ می کرد!
با سلام
شیعه به آیه ذیل در موضوع تقیه استناد می کند:
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ-آل عمران 28
در این باره احادیث فراوانی در کتاب های حدیثی مربوطه و بحث هایی نیز در کتب کلامی وجود دارد از جمله به کتاب ارشاد و تصحیح الاعتقاد مراجعه فرمایید. به نظر می رسد دلیل اول و اصلی برای تقیه امری عقلی است برای دفع ضرر به جان و یا مال و یا آرو و یا ناموس. اما این که مرز تقیه تا کجاست در آن اختلاف است. برخی چون علامه غروی در مورد تقیه برای امام، مخالفت دارند و آن را با امام بودن و هدایتگری وی متعارض می دانند.