پژوهشی در صحاح سته: پیامبر در صحاح سته - جلد۲
نویسنده:
حسین طیبیان
امتیاز دهید
صحاح ستّه>(صحیح های ششگانه) شش کتاب روائی اهل سنّت است که عموم علمای اهل سنّت عموم روایات آنها را صحیح می دانند مخصوصا دو کتاب اوّل که نامشان می آید و به صحیحین مشهورند که آنها را مثل قرآن صحیح می دانند. ما منکر صحیح بودن بعض از روایات آنها نیستیم امّا اینکه همه آنها صحیح باشد، این را منکریم. از جمله دلایلی که برای ردّ اعتقاد آنها داریم تضادّ بعض روایات است، چه آنکه یقینا رسول خدا (ص) مطالب ضدّ و نقیض نفرموده است پس باید گفت راویان اخبار یا عمدا به آن حضرت دروغ بستند یا از روی نادانی و یا فراموشی مطالبی را به عنوان احادیث نبوی نقل نموده اند.
در اینجا ناچاریم برای روشن شدن بعض اذهان توضیح دهیم که شیعه کتابی که ادّعا داشته باشد همه روایات آن صحیح است ندارد. حتّی کتب اربعه شیعه نیز خالی از روایات غیر صحیح نیست و لذا علمای این مکتب آنها را بررسی کرده و روایات غیر صحیح را کنار می زنند. از این گذشته از آنجا که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام منتهای تلاش خود را برای حفظ جان اقلیّت شیعه به کار می بردند، گاهی روایاتی موافق آنچه که اهل سنّت بدان اعتقاد دارند می گفتند تا افرادی که به عنوان جاسوس های درباری برای شناخت شیعیان در محضر ائمّه علیهم السلام حاضر می شدند نتوانند آنها را بشناسند و در مواردی دیگر روایت حق را بیان می کردند در حالی که ممکن است هر دو دسته روایت با سند صحیح نقل شده باشد و این نیز یکی از علل اختلاف روایات می باشد. البته آنان راه های کلّی شناخت روایات حق را بیان فرمودند که یکی از آنها مخالف بودن با عقاید عامّه است بدین معنی که اگر دو روایت به دست ما رسید که یکی موافق عامّه و دیگری مخالف آنها است و هر دو آنها از نظر سند بی اشکال است حق با روایتی است که مخالف قول عامّه است. بنابراین، اگر در این نوشتار و به طور کلی سلسله بررسی های صحاح ستّه به اشکالاتی برمی خوریم که مشابه آن به روایات ما نیز وارد است علّت آن روشن باشد.
یکی دیگر از راه های شناخت روایات صحیح از غیر صحیح، مطابق عقل و نقل، موافقت و مخالفت آنها با قرآن است. بدین معنی که اگر دو روایت، هر دو با سند صحیح به دست ما رسید که با هم در تضادّ بودند آنکه با قرآن مخالف است دستور داریم که آن را به دیوار بزنید.
ما در این بررسی ها برآنیم که یکی از دو مطلب را به اثبات برسانیم:
۱- روایات صحاح، مخصوصا صحیحین که از نظر اهل سنّت «اصحّ الکتب بعد القرآن» یعنی صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن نامیده شده چنین نیست که همه روایات آن صحیح باشد.
۲- اگر قبول کنند که همه روایات آن صحیح است باید اوّلاً به اشکالاتی که مطرح می شود پاسخ گویند و ثانیا قبول کنند آنانی را که اینان برایشان ارج و قرب قائلند زیر علامت سوال بزرگی می باشند.
بیشتر
در اینجا ناچاریم برای روشن شدن بعض اذهان توضیح دهیم که شیعه کتابی که ادّعا داشته باشد همه روایات آن صحیح است ندارد. حتّی کتب اربعه شیعه نیز خالی از روایات غیر صحیح نیست و لذا علمای این مکتب آنها را بررسی کرده و روایات غیر صحیح را کنار می زنند. از این گذشته از آنجا که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام منتهای تلاش خود را برای حفظ جان اقلیّت شیعه به کار می بردند، گاهی روایاتی موافق آنچه که اهل سنّت بدان اعتقاد دارند می گفتند تا افرادی که به عنوان جاسوس های درباری برای شناخت شیعیان در محضر ائمّه علیهم السلام حاضر می شدند نتوانند آنها را بشناسند و در مواردی دیگر روایت حق را بیان می کردند در حالی که ممکن است هر دو دسته روایت با سند صحیح نقل شده باشد و این نیز یکی از علل اختلاف روایات می باشد. البته آنان راه های کلّی شناخت روایات حق را بیان فرمودند که یکی از آنها مخالف بودن با عقاید عامّه است بدین معنی که اگر دو روایت به دست ما رسید که یکی موافق عامّه و دیگری مخالف آنها است و هر دو آنها از نظر سند بی اشکال است حق با روایتی است که مخالف قول عامّه است. بنابراین، اگر در این نوشتار و به طور کلی سلسله بررسی های صحاح ستّه به اشکالاتی برمی خوریم که مشابه آن به روایات ما نیز وارد است علّت آن روشن باشد.
یکی دیگر از راه های شناخت روایات صحیح از غیر صحیح، مطابق عقل و نقل، موافقت و مخالفت آنها با قرآن است. بدین معنی که اگر دو روایت، هر دو با سند صحیح به دست ما رسید که با هم در تضادّ بودند آنکه با قرآن مخالف است دستور داریم که آن را به دیوار بزنید.
ما در این بررسی ها برآنیم که یکی از دو مطلب را به اثبات برسانیم:
۱- روایات صحاح، مخصوصا صحیحین که از نظر اهل سنّت «اصحّ الکتب بعد القرآن» یعنی صحیح ترین کتاب ها بعد از قرآن نامیده شده چنین نیست که همه روایات آن صحیح باشد.
۲- اگر قبول کنند که همه روایات آن صحیح است باید اوّلاً به اشکالاتی که مطرح می شود پاسخ گویند و ثانیا قبول کنند آنانی را که اینان برایشان ارج و قرب قائلند زیر علامت سوال بزرگی می باشند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پژوهشی در صحاح سته: پیامبر در صحاح سته - جلد۲
عالی جناب!!!!
امام هم مثل من و شما، آدم بود. انتظار داری بقیه تقیه بکنند ولی امام به خاطر مصلحتی بالا تقیه نکند؟! خودتون هم که میگید پیامبر 3 سال مخفیانه تبلیغ می کرد!
با سلام
شیعه به آیه ذیل در موضوع تقیه استناد می کند:
لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ-آل عمران 28
در این باره احادیث فراوانی در کتاب های حدیثی مربوطه و بحث هایی نیز در کتب کلامی وجود دارد از جمله به کتاب ارشاد و تصحیح الاعتقاد مراجعه فرمایید. به نظر می رسد دلیل اول و اصلی برای تقیه امری عقلی است برای دفع ضرر به جان و یا مال و یا آرو و یا ناموس. اما این که مرز تقیه تا کجاست در آن اختلاف است. برخی چون علامه غروی در مورد تقیه برای امام، مخالفت دارند و آن را با امام بودن و هدایتگری وی متعارض می دانند.