نام آوران آذربایجان - جلد 5
نویسنده:
زهره وفائی
امتیاز دهید
در دفتر پنجم از اين مجموعه شرح حال 70 تن از نامآوران آذربايجان همراه با تصاوير آنان به چاپ رسيده است.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نام آوران آذربایجان - جلد 5
یکی از اهداف بسیار مشخص کتاب گردآوردن نام قفقازیان و اهالی جمهوری آذربایجان فعلی (آذربایجان شوروی سابق) در کنار اهالی آذربایجان ایران به نام مفاخر آذربایجان است. چنین کاری "سهوی" نیست. بلکه کاملا "عمدی" است. سه واحد مشخص جغرافیایی و سیاسی (جمهوری آذربایجان - منطقه قفقاز - و آذربایجان ایران) را یکی می کند. آن هم با جعلیات تاریخی
مولف کتاب مشاهیر آذربایجان که جناب بهروز 67 مدعی اند من نخوانده ام در مقدمه چنین نگاشته: پدران و اجداد ما چه کسانی هستند؟ به چه طریقی می زیستند، اصلا ما چه کسانی را داریم؟
ص 64 / 67 یکی از پدران نویسنده "قاچاق کرم" است که به شهادت تاریخ یاغی سنگدل و خونریزی سفاک بود که در مرز روسیه و ترکیه گردنکشی می کرد که مورد عفو شاه ایران قرار گرفت، به ایران آمد مدتی محافظ، کالسکه چی و تفنگچی بود. به ثروت و جاه مقام فراوان رسید بنا به طبیعتش با مشروطه طلبان جنگید و در جبهه مستبدین قرار گرفت و در وقایع به توپ بستن مجلس شرکت کرد و تعدادی از آزادیخواهان را کشت و دستش به خون احرار آغشته گشت. شگفتا! که می خواهند یک قفقازی طرفدار مستبدین را جزو مفاخر آذربایجان؟؟!! جا بزنند. مولف محترم به سان داستان نویسان مرگ قاچاق کرم را در حاله ای ابهام برده و مرگ او را که براثر شدت استعمال تریاک و شراب بود مرموز و مشکوک و بر اثر "سم" جلوه دهد. و بدین ترتیب قاچاق کرم در ردیف شهدا! جا زده می شود. رجوع شود به کتاب قاچاق کرم متن لینک
از پدران نویسنده رشید بهبودف خواننده مشهور "غیر ایرانی" است. ص/17 - متولد تفلیس 1914 مرگ 1988 باکو! مولف بی هیچ سند و مدرکی مرگ او در 74 سالگی را هم مشکوک می داند. او نیز جزومفاخر آذربایجان در کنار قاچاق کرم! درآمده.
از این موارد و زرنگی ها در کتاب کم نیست، ستایش های قلابی از اعضای فرقه دموکرات، جعلیات تاریخی، و آوردن اسم خارجیان در کنار دلاوران مشروطه!
هدف این دست کتابهای خلق و ساخت یک تاریخ جدید است. تاریخی که یاقی قفقازی و خواننده زاده تفلیس به توسط امدادهای غیبی ناگهان آذربایجانی می شوند و نامشان در کنار ستار خان و باقر خان نقل می گردد.
از جواب به کدام سوال مشخص درمانده ام جناب بهروز؟ اتفاقا به سوالات شما جوابهای خیلی خیلی مشخصی داده ام.
دولت فخیمه درباب هر کسی سانسور برقرار کرده باشد در حق شما سانسوری نکرده. این همه کتاب مختلف: ناسزا به فردوسی، چاپ نشریه دانشجویی، مناقشه قرباغ (قرباغ به شما چه ربطی دارد) زندگی نامه اعضای فرقه دموکرات، کتابهای جدید تاریخی در اثبات ترک بودن شخصیت های و شهرهای تاریخی. دوستان تبدیل شدند به اداره انتشارات سفارت جمهوری آذربایجان. نفرمایید جناب بهروز سانسور. که هر چه خواستند گفتند و چاپ هم کرده اند. آزادی تمام عیاری در بیان نظراتشان داشتند و دارند.
توطئه جهانی را هم فکران شما در باب یهودیان می گویند. وگرنه "پان ترکها" جهانی نشده اند که توطئه جهانی بخواهند راه بیندازند. دوستان در آذربایجان و چند دانشگاه خارجی مشغول ترکولوژی هستند. و نتایجش را آزادنه در ایران چاپ می کنند و بعد اشک تمساح برای سانسور می ریزند. گاه گداری هم به مثابه یک ابزار در جنگ قدرتهای بزرگ علیه ایران به کار گرفته می شوند. (مثل رفقایشان در فرقه)
اما در باب این که کتاب را نخوانده ام. دوستان می توانند من باب مثال سرچی دراینترنت کنند ببینند این دست کتابها از طرف چه انسانهای مطرح می شود، انتشاراتشان چه آثاری چاپ کرده است. خط و ربطشان در چیست مشت نمونه خروار: کانال تلگرامی کتاب سرگیسی (نمایشگاه کتاب) آینه ای است از تمام این کلکسیون کتابهایی "ترک گرایانه" که در سایت کتابناک گزاشته شده. هدف کانال هم بسیار مشخص است. از این دست نمونه ها زیاد داریم که این نوع کتابها که اثبات می کند این دست کتابها جز در محافل مشخص خریدار ندارد.
بهروز 67 گرامی
بهتان زدن به این و آن که کتاب را نخواده اند کار آسانی است. صفحه 64 و 65 جلد 5 مفاخر آذربایجان قاچاق کرم را که یک یاغی و گردنه گیر و آدمکش در قفقاز و مهاجر و پناهنده به ایران بوده جزو مفاخر آذربایجان جا زده. سوابق قاچاق کرم متن لینک
طرف قفقازی و دزد و راهزان بوده. فخرش برای آذربایجان چیست؟
پاسخ سر راست را با منبع و سند به شما داده ام. ناز و کرشمه کدام است؟ وقتی گروهی از هم وطنان ما (ایضا هم وطنان شما) مدعی ترک بودن اکثریت اهالی تهران هستند. دیگر قزوین که جای خود دارد. این حقیقت است. دوستان در تایین مرز ایالتهای ترک نشین چنان می تازند که اسباب شوخی و خنده سایرین هم شده اند.
چرا بگذریم؟ نقل قول کرده ام و برای منبع اش لینک هم گزاشته ام. اشکالش کجاست؟
والا اگر تخصصی در زبان شناسی ندارید، بهتر بود از خودتان چیزی اضافه نمی فرمودید. یا الااقل یک منبع یا سند دراین مورد مطرح می کردید. تکلیف دوستان قزوینی شما که به ترکی سخن می گفتند هم مشخص است. طبق همان لینک هایی که گزاشتم زبان ترکی یکی از زبانهای رایج در قزوین است، ولی ولی لهجه قزوینی که عموم ایرانیان آن را می شناسند و قزوینیان در فیلم ها و کتاب ها با آن لهجه شناخته می شوند طبق نوشته این منابع جزو گویش های فارسی به شمار می رود. من تناقضی در آن نمی بینم. شما اگر نقدی بر آن پیدا کردید لینک بدهید استفاده می کنیم.
شکر خدا!
گرامی
چاپ این همه کتاب اندر باب قرباغ، تاریخ قرباغ، جنایات ارامنه، قتل عام مسلمانان این و سو آن سو، تاریخ ترکها، ستایش از اعضای فرقه دموکرات و اعمالشان، تاریخ نویسی درباب شیخ محمد خیابانی و ستارخان و بابک خرمدین با اهداف مشخص، و کلکسیونی از کتب جور واجور در اثبات ترک بودن نیمی از ایران زمین از شعرا و ادبا تا مناطق جغرافیایی و صد البته دستور زبان ترکی و فرهنگی ترکی و مشاهیر آذربایجان که انگار آذربایجان واحدی جدا از ایران است که یکدیگر مربوط نیستند، هستند؟
شکر خالق که بر خلاف بلوچ ها و عرب های ایران زمین به هموطنان ترک ما آزادی چاپ عقاید داده شده که اگر یک عرب کتابی چاپ می کرد تخت نام مشاهیر عرب خوزستان، یا زندگی طوفانی شیخ خزعل یا بلوچی شجاعت داشت کتابتی درباب درتایخ بلوچستان همسایه بنماید چه سرنوشتی داشت، الله اعلم![/quote]
باز هم از پاسخگویی به یک سوال مشخص درماندهاید. آسمان و ریسمانبافی را بگذارید برای اوقات فراغت خود. اگر از بابت چاپ کتابهای مورداشاره هم عصبی هستید به دولت فخیمه اعتراض کنید تا بر شدت سانسور خود بیفرایند!
پس به زبان درست، شما و دیگر دوستان هم این کتاب را نخواندهاید و با مشاهدهی تیتر و قیافهی کتاب فرض گرفتهاید که این هم در راستای توطئهی جهانی پانتورکیستهاست! 8-)
گمان کنم میتوانید بدون ناز و کرشمه هم پاسخ سرراست به یک سوال مشخص بدهید!
[quote='omidmoehbi2'] حقیر زبان شناس نیست و در این مقوله دانشش کم است، اما با اندک جستجویی به نتایج زیر رسیده است.
لهجهٔ قزوینی یکی از لهجههای زبان فارسی است که توسط مردم شهر قزوین بدان تکلم میشود.[۱] لهجهٔ قزوینی از معدود لهجههایی است که دستور زبان مختص خود را دارد. همچنین این لهجه شباهت زیادی به گویشهای شمال شرقی و شمال ایران دارد. متن لینک زبان رایج مردم شهر قزوین فارسی با لهجه خاص قزوینی میباشد. ترکی و تاتی از دیگر زبانهای رایج در شهر قزوین هستند. در سفرنامه ادوارد براون به نام "یک سال در میان ایرانیان"(۱۸۸۷-۱۸۸۸) زبان غالب مردم قزوین نیز فارسی ذکر شدهاست. مردم قدیمی قزوین زبان فارسی را با لهجه قزوینی سخن میگویند که مبنی بر گشایشهگرایی در انتهای الفاظ است و به فارسی نوشتاری نزدیک است. در واقع گویش مردم این شهر گونهای از پارسی اصیل و باستانی ایران است و معمولاً بدون شکستن الفاظ. متن لینک زبانهای رایج در منطقه قزوین عبارت است از فارسی، تاتی ، مراغی،کردی، لری ، ترکی و رمانلوئی. زبان رایج شهر قزوین و اکثر اهالی ساکن در بخشهای شرقی استان فارسی می باشد که در محلات بافت قدیم شهر با سه گویش رای ، مغلواکی و گوی میدانی در میان مردم متداول هستند. متن لینک [/quote]
اگر لینک را گذاشتید نیازی به کپی پاراگرافها نبود ولی خوب بگذریم.
پس «قزوینی» یکی از لهجههای زبان فارسی است که «دستور زبان مختص» خود را دارد! با «گویشهای شمال شرقی و شمال ایران» هم شباهت زیادی دارد و «ترکی و تاتی» از زبانهای رایج در قزوین بوده و «در واقع گویش مردم این شهر گونهای از پارسی اصیل و باستانی ایران» است که متن لینک زبانهای رایج در منطقه قزوین عبارتند از فارسی، تاتی، مراغی، کردی، لری، ترکی و رمانلوئی!
خوب، ما هیچ یک زبانشناس نیستیم ولی این اطلاعات از نظر شما متناقض نیستند؟! دستور زبان مختص برای یک لهجه؟! تکلیف دوستان قزوینی من که سالها به ترکی صحبت میکردیم چیست؟ میبایست بدانان گوشزد کنم که در حفظ این زبان/لهجه/گویش/متن لینک عجیب بسیار کوشا باشند چون احتمالا نظیر این در دنیا یافت نخواهد شد!
من اصراری بر ترک بودن تمامی قزوین ندارم ولی حتی همان «واژهنامه» پایانی صفحهی لینک شما در ویکیپیدیا هم حداقل نصف آن به ترکی است که ما از آن واژگان در رضائیه استفاده میکنیم.
اسطوره شناس بی خود نعل وارانه نزن. که این قبای امانتی به تنت زار می زند. بدجور گشاد است.
سخنی گفته ام که تا پای جان به آن می ایستم.
بر جد و آباد تجزیه طلبان لعنت.
اگر بلوچی کتابی در باب منازعات بلوچستان پاکستان می نوشت جلبش می کردند. اگر عربی مثل ناصرپورپیرار تاریخ می نوشت و آن گمراه جماعتی که مشغول ترک کردن شعرای ایران هستند زیر علمش سینه می زدند که فردوسی کشک بوده و فلان سلسله نبوده آن دیگری عرب بود قطعا جلبش می کردند. اگر باقی قومیت ها حتی لر می خواستند جعل تاریخ بکنند و ملت خلق نمایند قطعا به سراغشان می آمد. بس عجیبست که دوستان با یاری برادران آن وری آبی شان صد ها جلد کتاب چاپ می کنند و بعد می گویند آزادی نیست. این چه سیاستی است که به کتاب زندگی علام یحیحی دانشیان مجوز چاپ می دهند.
اگر نصف این کارها را یک عرب کرده بود دستگیرش می کردند. چطور است که این حضرات آزادانه در دانشگاه روزنامه و نشریه چاپ می کنند و کسی معترضشان نیست. ولی دانشجویان بلوچ ساکت هستند؟
کدام دست پنهان است که به این جماعت همه جور آزادای داده؟
آدم با اطلاع زبان عربی به خاطر مزمون دینی اش است که اجباری است. این را چه ربط است به بحث ما.
اسطوره شناس باید بیشتر تلاش کنی. هنوز مانده تا بتوانی به جایی برسی.
بیچاره اسطوره شناسی که خبر ندارد در مملکتش چه میگذرد.
اقوام؟
این که بگوییم قزوینیان به زبان ترکی سخن نمی گوید معنی اش تحریک اقوام است؟
لابد سواد داری که اقوام جمع قوم است. کدام قومها را تحریک کرده ایم؟در باب کدام اقوام سخن گفته ایم؟
آنها که در یک مسابقه فوتبال علم و کتل سیاسی علم می کنند تحریک شده نیستند؟ نزاغ قرباغ و جنایات ارمنیان را چه کار به ایرانیان؟ شده اند دایره نشر آثار خارجی سفارت آذربایجان. و می گویند ما آزادی نداریم.
راستی اسطوره شناس نظرت در باب لهجه و کلام مردم قزوین چیست؟
بیچاره اسطوره شناس.[/quote]
نوشته ات را نقل قول می کنم تا ببینند تحریک می کنی یا نه تو خود که بهتر از هر کیس می دانی تحریک می کنی.
[quote='omidmoehbi2']نقل قول:
چاپ این همه کتاب اندر باب قرباغ، تاریخ قرباغ، جنایات ارامنه، قتل عام مسلمانان این و سو آن سو، تاریخ ترکها، ستایش از اعضای فرقه دموکرات و اعمالشان، تاریخ نویسی درباب شیخ محمد خیابانی و ستارخان و بابک خرمدین با اهداف مشخص، و کلکسیونی از کتب جور واجور در اثبات ترک بودن نیمی از ایران زمین از شعرا و ادبا تا مناطق جغرافیایی و صد البته دستور زبان ترکی و فرهنگی ترکی و مشاهیر آذربایجان که انگار آذربایجان واحدی جدا از ایران است که یکدیگر مربوط نیستند، هستند؟
شکر خالق که بر خلاف بلوچ ها و عرب های ایران زمین به هموطنان ترک ما آزادی چاپ عقاید داده شده که اگر یک عرب کتابی چاپ می کرد تخت نام مشاهیر عرب خوزستان، یا زندگی طوفانی شیخ خزعل یا بلوچی شجاعت داشت کتابتی درباب درتایخ بلوچستان همسایه بنماید چه سرنوشتی داشت، الله اعلم![/quote]
خب حالا بگو با اعرب چه می کردند؟همین الان مگر عرب به زبان خود تحصیل نمی کند؟ مگه زبان عربی نه فقط در مناطق عرب نشین بلکه کل ایران حتی برای ترکها اجباری نیست؟
برای بلوچی که کتاب برای زبان بلوچی نوشته چه شده؟
اتفاقا افتخار هم هست ایران ما این همه تنوع دارد و هموطنان ما،برادان ما تا بدین حد متنوع هستند و من به شخصه به تمام زبان های این خاک افتخار می کنم و بسیار خوشحالم که هموطنانم و برادرانم این اشخاص هستند و ایران ما تا بدین حد با این اقوام زیباست.
درود بر همه شان
اقوام؟
این که بگوییم قزوینیان به زبان ترکی سخن نمی گوید معنی اش تحریک اقوام است؟
لابد سواد داری که اقوام جمع قوم است. کدام قومها را تحریک کرده ایم؟در باب کدام اقوام سخن گفته ایم؟
آنها که در یک مسابقه فوتبال علم و کتل سیاسی علم می کنند تحریک شده نیستند؟ نزاغ قرباغ و جنایات ارمنیان را چه کار به ایرانیان؟ شده اند دایره نشر آثار خارجی سفارت آذربایجان. و می گویند ما آزادی نداریم.
راستی اسطوره شناس نظرت در باب لهجه و کلام مردم قزوین چیست؟
بیچاره اسطوره شناس.
خدا وکیلی نوشته های حقیر را خوانده ای؟
بر پدر جد عربستان و وهابیان لعنت. ولی تو که تجزیه طلب نیستی؟ بر جد و پدر جد تجزیه طلبان و ملت سازان هم لعنت. اشکالی که ندارد؟ بر جد و پدر جد آنها که می خواهند از دل کشور ما ایران ملت بتراشند لعنت! به شما که بر نمی خورد نه؟ بر جماعتی که حرفشان و سخنشان ساخت ملت از دل ملت ایران است لعنت!
وهابی مسلک را ول کن از خودت بگو که جز دشنام چه در چنته داری؟ عرب و بلوچ با نوشته های حقیر در کتابناک تحریک نمی شوند. بنده جاهل و بی خبر خدا پیشه وری و دار و دسته اش جز هم وطنان تو نیستند بگو نظرات در مورد آنها چیست؟ گو بدانیم تو در کجای میدان ایستاده ای؟ اول برادری است را ثابت کن بعد ادعای ارث و میراث بفرما.
گفته اند چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید حکایت توست بنده جاهل و نادان خدا.[/quote]
پس الان من هستم که دارم اقوام را تحریک می کنم؟