آسمان ، قرار ما
نویسنده:
منصور امیری گروسی
امتیاز دهید
قرار ما درخانه ما سالی به دوازده ماه بکش مکش بود. کسی با کسی سر جنگ نداشت.و همه همدیگر را دوست میداشتیم ولی در سلیقه و طرز فکر مانند کارد وپنیر بودیم.اندیشه های من جلوتر از پنداشتهای زنم میتاخت و او تازه های مرا پیش پا افتاده می دانست.پسرم در این اواخر به من و او قدیمی میگفت و مادر زنم یک یک ما را بیشعور می دانست.....
بیشتر
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1394/09/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آسمان ، قرار ما
خواننده عزیز
من مترجم رسمی سفارتخانه ای در کشور بیگانه ام. صبح امروز شخصی به نام " پروفسور میلمن " یادداشتهایی را که با مداد و بزبان خودمان نوشته شده بود به من داد که آنرا بزبان انگلیسی برگردانم.
وقتی پروفسور میلمن ارزش یاد داشتها را متذکر شد به گمان آنکه شوخی میکند نگاهی بی تفاوت به آن انداختم و بی اختیار به او خندیدم.
یاد داشتها را به دقت خواندم و اکنون که با میل فراوان ترجمه را شروع می کنم از شما نیز دعوت می نمایم که با من سرگذشت
دو فرد عادی و از خود گذشته را بخوانید.
خواهید دید که من در اشتباه بودم و آنچه پروفسور میلمن گفت شوخی نبوده است !
آنچه را که در بالا خواندید نویسنده در اول کتاب آورده و من فکر میکنم برای کنجکاوی هم شده این کتاب را بخونم.:baaa:
با تشکر از دوست گرامی آپلود کننده جناب khar tu khar 8-)