یادگار فرامرز
نویسنده:
فرامرز نوریانی
امتیاز دهید
سروده یادگارهای دکتر فرامرز نوریانی، متخلص به مظلوم.
یادداشتی از همسر و فرزندان دکتر فرامرز نوریانی:
سرانجام پس از سپری گشتن ماهها، قدرت آن را یافتیم تا فقدان انسانی والا را بپذیریم و به تنها و آخرین خواسته او جامه عمل بپوشانیم. باشد که خواهش واپسین نگاه نگرانش را پاسخ گفته باشیم.
مجموعه حاضر اشعار دکتر فرامرز نوریانی می باشد که شاعری بی ادعا بود. وی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی چشم به جهان گشود و تحت تعلیم و تربیت مادری روشنفکر و پدری آزاده؛ که او نیز از طبع شعر بی بهره نبود؛ پرورش یافت. در سال ۱۳۳۸، موفق به دریافت دکترای پزشکی از دانشکده پزشکی اصفهان شد و در سال ۱۳۵۰ دکترای تخصصی اعصاب و روان را از دانشکده پزشکی تهران کسب نمود. در تمام دوران طبابت خود، شاگرد خلف استاد ازل «بقراط حکیم» و طبیب فرزانه «بوعلی سینا» بود عاقبت در سن ۶۰ سالگی در یک غروب پائیزی پس از ملاقات و مداوای بیماران، قلب خسته و پردردش از طپش ایستاد.
نامش زنده و یادش گرامی باد.
بخشی از شعر شکوه دل:
ای که گفتی دگر از رنگ سیه بالا نیست
سیمگون موی من آوای دهد اینجا هست
گفتی از مهر و وفا نیست اثر برجائی
پاره های جگرم شرح دهد اینجا هست
غم آماجگه تیر بلا هیچ مدار
دیده ای منتظر تیر بلا اینجا هست
رخ مپوشان از تمنای دل ما از بیم
خلق و خوئی تهی از آز و نیاز اینجا هست
گر تو بیماری و عاشق به سر کوی من آی
چون طبیبان خبر از درد و دوا اینجا هست...
بیشتر
یادداشتی از همسر و فرزندان دکتر فرامرز نوریانی:
سرانجام پس از سپری گشتن ماهها، قدرت آن را یافتیم تا فقدان انسانی والا را بپذیریم و به تنها و آخرین خواسته او جامه عمل بپوشانیم. باشد که خواهش واپسین نگاه نگرانش را پاسخ گفته باشیم.
مجموعه حاضر اشعار دکتر فرامرز نوریانی می باشد که شاعری بی ادعا بود. وی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی چشم به جهان گشود و تحت تعلیم و تربیت مادری روشنفکر و پدری آزاده؛ که او نیز از طبع شعر بی بهره نبود؛ پرورش یافت. در سال ۱۳۳۸، موفق به دریافت دکترای پزشکی از دانشکده پزشکی اصفهان شد و در سال ۱۳۵۰ دکترای تخصصی اعصاب و روان را از دانشکده پزشکی تهران کسب نمود. در تمام دوران طبابت خود، شاگرد خلف استاد ازل «بقراط حکیم» و طبیب فرزانه «بوعلی سینا» بود عاقبت در سن ۶۰ سالگی در یک غروب پائیزی پس از ملاقات و مداوای بیماران، قلب خسته و پردردش از طپش ایستاد.
نامش زنده و یادش گرامی باد.
بخشی از شعر شکوه دل:
ای که گفتی دگر از رنگ سیه بالا نیست
سیمگون موی من آوای دهد اینجا هست
گفتی از مهر و وفا نیست اثر برجائی
پاره های جگرم شرح دهد اینجا هست
غم آماجگه تیر بلا هیچ مدار
دیده ای منتظر تیر بلا اینجا هست
رخ مپوشان از تمنای دل ما از بیم
خلق و خوئی تهی از آز و نیاز اینجا هست
گر تو بیماری و عاشق به سر کوی من آی
چون طبیبان خبر از درد و دوا اینجا هست...
آپلود شده توسط:
Lantern
1394/10/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یادگار فرامرز