رسته‌ها

خواجه نصیرالدین طوسی، آسمان هنر و آفتاب زمین

خواجه نصیرالدین طوسی، آسمان هنر و آفتاب زمین
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 34 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 34 رای
نگاهی به زندگی پربار خواجه نصیرالدین طوسی آسمان هنر و آفتاب زمین
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
296
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
korouni
korouni
1395/01/03

کتاب‌های مرتبط

هذیان زمستانی
هذیان زمستانی
4.5 امتیاز
از 4 رای
با من حرف بزن پدر
با من حرف بزن پدر
3.9 امتیاز
از 8 رای
اعترافات من
اعترافات من
3.3 امتیاز
از 7 رای
یعقوب لیث صفاری
یعقوب لیث صفاری
4.5 امتیاز
از 56 رای
مسافر ملکوت
مسافر ملکوت
4.7 امتیاز
از 8 رای
عزیر و دو انقلاب
عزیر و دو انقلاب
4.4 امتیاز
از 33 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خواجه نصیرالدین طوسی، آسمان هنر و آفتاب زمین

تعداد دیدگاه‌ها:
1

شاخ درآوردن خواجه نصیرالدین طوسی:
خواجه در آغاز جوانی به بغداد رفت تا شاید تقربی در دستگاه خلیفه حاصل کند. یکی از کتابهای خود را که برای تقدیم به خلیفه آورده بود، همراه داشت. خلیفه به همراه ابن حاجب سوار بر کشتی تفریحی بر دجله گردش می کردند. خواجه را نزد آنها بردند و خلیفه کتاب را از خواجه گرفت و به دست ابن حاجب داد. ابن خاجب کتاب را سرسری ورق زد و گفت: مزخرفاتی را به هم بسته ای و کتاب را به رودخانه انداخت و از صدای برخورد آن با آب و قطراتی که به هر سو پرتاب شد، اظهار شادی کرد و گفت: اعجبنی تلمه. و آنگاه روی به خواجه کرد و از سر استهزاء و تمسخر پرسید:
اهل کجائی؟ خواجه گفت: از طوسم. ابن حاجب پرسید: از خران طوسی یا از گاوان آنجا؟ خواجه گفت: از گاوان طوسم. ابن حاجب گفت: پس شاخت کجاست؟ خواجه گفت: شاخم را جا گذاشته ام، می روم تا آن را بیاورم. این را گفت و از نزد آنان دور شد. وقتی بغداد به تصرف هلاکو درآمد، خواجه به شرحی که توضیح خواهیم داد به دنبال ابن حاجب فرستاد و چون او را در محضر خواجه و هلاکو حاضر کردند، با اشاره و کنایه به ابن حاجب فهماند که: این همان شاخی است که وعده اش را داده بودم.
بن مایه : خواجه نصیرالدین طوسی - نوشته ی : پناهی سمنانی
واین بزرگمرد به ششصد سال مفت خوری تازیان پایان داد.
خواجه نصیرالدین طوسی، آسمان هنر و آفتاب زمین
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک