رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

۱۰۰۱ اختراع، میراث مسلمانان در جهان ما

۱۰۰۱ اختراع، میراث مسلمانان در جهان ما
امتیاز دهید
5 / 2.9
با 8 رای
چه عنصر مشترکی میان دانه های قهوه، چاقوی جراحی، طاق ها و رصدخانه ها وجود دارد؟ ایده ی پرواز از کجا به ذهن لئوناردو داوینچی راه یافت؟ چه کسی روکش کپسول خوراکی را اختراع کرد و فیبوناتچی در کجا آموخت که هنگام محاسبات ریاضی، انگشتانش را خم کند؟
کتاب «۱۰۰۱ اختراع، میراث مسلمانان در جهان ما» نوشته ی پروفسور سلیم الحسنی به همه ی این پرسش ها پاسخ می دهد. این کتاب که به شیوه ای آسان یاب نوشته شده، از عصر طلایی تمدن اسلام، یعنی قرن اول تا دهم هجری حدود ۶۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی، پرده برمی دارد. در این دوران، مسلمانان در زمینه های گوناگونی چون پزشکی، مکانیک، نقشه کشی، شیمی، تعلیم و تربیت، مهندسی، معماری و نجوم پیش گام و پیش تاز بوده اند.
در حقیقت هیچ حوزه ای آن چنان پیچیده و ناشناخته نبوده است که امکان بررسی دقیق و تحقیق و جست وجوی مبتنی بر آزمایش و تجربه ی علمی در آن وجود نداشته باشد. بنابراین با این کتاب راهنما راحت باشید و سفر تحقیقی خود را در طول هزار سال تاریخ علم و فن آوری در زندگی پیشروان علم در سده های میانه آغاز کنید؛ کسانی که با نوآوری های خلاقانه ی خود دنیای امروز ما را آفریده اند.
کتاب هشت بخش دارد؛ «خانه»، «مدرسه»، «بازار»، «بیمارستان»، «شهر»، «دنیای پیرامون»، «جهان» و «مرجع» عنوان بخش های مختلف این کتاب هستند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1394/05/04

کتاب‌های مرتبط

سقوط قسطنطنیه
سقوط قسطنطنیه
4.7 امتیاز
از 31 رای
تاریخ علوم
تاریخ علوم
4.7 امتیاز
از 18 رای
The Trial of Joan of Arc
The Trial of Joan of Arc
5 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ۱۰۰۱ اختراع، میراث مسلمانان در جهان ما

تعداد دیدگاه‌ها:
14
[quote='دبیرزاده'] بیاد داشته باشید دمکراسی بخودی خود هدف نیست و بخودی خود ارزشی ندارد بلکه باید آن ابزاری برای بهبود جامعه باشد و برای من، هر کسی با هر روشی که زندگی مردم را بهتر و آگاهتر و پاکتر کند روا است ،[/quote]
با سلام آقای دبیرزاده
جناب دبیرزاده شما به نکته ای بسیار مهم توجه نمی کنید و آن اینکه دمکراسی خوشبختی مردم را در چه می بیند؟
دمکراسی معتقد است این مردم هستند که بهتر از هر کس می دانند خوشبختیشان در چیست و این مردم هستند که باید تعیین کنند چگونه زندگی کنند تا خوشبخت شوند،این مردم است که باید برای خود تصمیم بگیرد،مردم قدرت درک دارند،مردم بسیار بهتر از شما و دیگران خوشبختی و سعادت خود را می شناسند،پس دمکراسی معتقد است این مردم هستند که با تصمیم هایشان با ارده هایشان باید خوشبختی را به خود و برای جامعه خود مهیا کنند و خلاصه این که خوشبختی مردم در گرو حق تعیین سرنوشت برای خود است و این دولت است که باید خواسته مردم را اجرا کند نه اینکه مردم خواسته دولت را اجرا کنند یا به بیانی دیگر دولت کارکن مردم باشد و نه مردم کارکن دولت.
اما شما می فرمایید من می توانم برای مردم حق را تشخص دهم و این اندیشه شما منجر به دیکتاتوری می شود
درواقع کمونیست،فاشیسم و دیکتاتوری های گوناگونی که در تاریخ پدید آمدند از جمله دیکتاتوری کلیسا بر پایه همین سخنان شما بود،همه اینها معتقد بودند که خوشبختی را حاکمین باید برای مردم تعریف کنند و مردم نمی توانند خود برای سرنوشت خود حاکم باشند و خود خوشبختی را برای خود به ارمغان آورند در حالی که تاریخ ثابت می کند قضیه عکس این مطلب است و هر جایی که مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند و تصمیم تصمیم مردم باشد و دولت خدمتگذار و اجرا کننده تصمیمات مردم باشد (یعنی دمکراسی وجود داشته باشد) مردم و جامعه خوشبخت است و هرجایی که دولت حاکم مردم باشد،هرجایی که برایشان خوشبختی را تعریف کنند و بخواهند برای مردم تصمیم بگیرند آنجا نمونه زمینی جهنم می شود.
پس دمکراسی یعنی تصمیم مردم و حاکمیت مردم (دولت اجرا کننده تصمیم مردم باشد و نه مردم اجرا کننده تصمیم دولت) به خودی خود خوشبختی آفرین است.

این که منظور از علمی که حتی تو چین هست علم دین باشه حرفی نیست مطلقا درست{البته تو قران بیشتر موارد صرف شناخت الله بوده که دستور به تفکر داده شده} و هر علمی میتونسته باشه و در نهایت میتونیم علم مدرن رو فاکتور بگیریم {البته لزومی هم نداره}. در هر صورت حتی اگه فریضه ی دینی هم حساب کنیم علم آموزی مد نظر مسلمین بود ،صرفنظر از دوره ی انحطاط .
مرتبط با شرایط معاصر اوایل اسلام {چند قرن ابتدایی بعد هجرت}با توجه به اوضاع روم شرقی خیلی از دانشگرا میتونستن به ممالک اسلامی بیاند برای ادامه تحقیقات . اخلاص کلام اینکه تا قبل از نظامیه ها و این تحجرگری ها مسلمین تو هر منطقه ای از زمین به فکر این۱۰۰۱اختراع بودند.
[quote='دبیرزاده']
و در پاسخ به آقای امیرقربانی ، در تاریخ گذشته ایران (همانطور که آقای هیرکان یاد کردند) علم را تنها در علوم دینی میدانستند و بس، و اگر شما نوشته های آدمی همانند غزالی و دیگران از همان قماش را بخوانید ایشان علوم نظری و فنی و هنر هر چه که به شرعیات وابسته نباشد را مردود میشمارد ، و بیاد داشته باشید دمکراسی بخودی خود هدف نیست و بخودی خود ارزشی ندارد بلکه باید آن ابزاری برای بهبود جامعه باشد و برای من، هر کسی با هر روشی که زندگی مردم را بهتر و آگاهتر و پاکتر کند روا است ،[/quote]
دوست عزیز مگر ما چیز دیگری گفتیم ، در قرآن وقتی می گوید تعقل نمی کنید یا وقتی پیامبر اسلام می گوید به دنبال علم به چین بروید و ...
منظورشان فلسفه ی هیوم یا راسل یا حتی کیهان شناسی و ... نیست که منظورشان علوم اسلامی است یعنی دین مایه ی خوشبختی بشر است
و در مورد کاتولیک ها شما در حال حاضر بعد از قلاده زدن بر گردن کشی آنها ، آنها را می بینید وگرنه درد دل فرانسیس بیکن ، ولتر ، اسپینوزا و ... در
مورد کاتولیک ها شنیدنی است
در کل دوست عزیز من این بحث ها را بی فایده می دانم چون روشنفکران ما از مشروطه تا حالا همین بحث های بی فایده را میکنند ، شما در آثار آخوندزاده
هم نقد دین را می بینید و هم در آثار روشنفکران حال حاضر ما اما وقتی به یک روستا رفتید نمی توانید این حرف ها را بزنید چون آنجا عقلانیت معنی ای ندارد
ما به جای بحث های بی مورد باید راه حل بیابیم کتابی با نام ما و مدرنیت در کتابناک آپلود کرده ام که گفتگویی است با داریوش آشوری فکر کنم همه ی کسانی که
مثل من و شما دقدقه دارند باید این کتاب را بخوانند . در مدیریت ما می گوییم باید ببینیم تقاضای جامعه چیست بر اساس آن محصول بسازیم و ساخت محصولی که تقاضا ندارد
منجر به شکست خواهد شد حال تقاضای جامعه ی ما این بحث ها نیست به همین خاطر هم است که نتیجه ای در پی ندارد جامعه ی ما به غیر از چند شهربزرگ مثل تهران ،
اصفهان ، تبریز اکثرا روستایی هستند و بی سواد و همه چیز را در آسمان جستجو می کنند نه در زمین شما باید به دنبال راه حلی برای این افراد باشید ، افرادی که بخش بزرگی
از جامعه ی ایران را تشکیل می دهند
در پاسخ به Albert و دیگران ،
شما کامنت های خودتان را یکبار دیگر بخوانید تا انصافا دریابید کدام از ما تنها حرف زده و تبلیغ کرده است،
سخن من در این بود که:
مذهب (هر مذهبی) هویت نهادی کسی را نمیسازد ، و در پایین هم گفتم مذهب(هر مذهبی) هیچگاه بخودی خود نمیتواند محرک و مشوق علم باشد ،
چون مذهب در بنیادش برای معنویت درونی است و باید باشد نه برای امور مادی و سیاسی،
و در پاسخ به آلبرت ، بله من از کاتولیک ها دفاع کردم چون اینجا مد شده است که هر کسی بیاید و آنها را سیاهنمایی کند، و من در میان آنها زندگی کرده ام و از جنبه های خوب و روشن آنها نیز آگاهم ،و آنچه میدانم بر پایه تبلیغات فیلمهای هالیوودی و روزنامه های همانند مشرق و کتابهای قومگرایان ویژه !! نیست،
و در پاسخ به آقای امیرقربانی ، در تاریخ گذشته ایران (همانطور که آقای هیرکان یاد کردند) علم را تنها در علوم دینی میدانستند و بس، و اگر شما نوشته های آدمی همانند غزالی و دیگران از همان قماش را بخوانید ایشان علوم نظری و فنی و هنر هر چه که به شرعیات وابسته نباشد را مردود میشمارد ، و بیاد داشته باشید دمکراسی بخودی خود هدف نیست و بخودی خود ارزشی ندارد بلکه باید آن ابزاری برای بهبود جامعه باشد و برای من، هر کسی با هر روشی که زندگی مردم را بهتر و آگاهتر و پاکتر کند روا است ،
[quote='amirghorbani']چند نکته :
1. جالب است دوستان کتاب را نخوانده شروع به بحث کرده اند شما باید ببینید منظور نویسنده از مسلمان ، مسلمانان به اصطلاح تمدن اسلامی است یا نه مسلمانانی که در امریکا و انگلیس و دیگر کشورهای پیشرفته درس خوانده اند و در نهایت اختراعی هم انجام داده اند
2. اکثر ادیان در بحث علوم انسانی به مشکل بر می خورند وگرنه ساخت ارابه و ماشین یا شیرآب که به ادیان مرتبط نمی شود وقتی مرتبط می شود که بحث حقوق بشر پیش می آید و برای تمام انسان ها حق قائل می شود اینجاست که دین وارد می شود و می گوید که خیر همچین داستانی نیست حق ما هستیم ، درست ما هستیم و ....
3. هیچ کس منکر نیست که در تمدن اسلامی مثلا چیزی اختراع نشده است مگر انسان های موجود در این تمدن با باد هوا زندگی می کردند ، مگر نیاز نداشتند که با یک چیز وسیله ای را حمل کنند اینها دیگر نیازهای بشری است و ربطی به حوزه ی دین ندارد
4. دوستان به خیام یا زکریای رازی اشاره کردند خوب این افراد به خاطر اظهار نظر در حوزه ی علوم انسانی از سوی بزرگان دین طرد شدند وگرنه به خاطر کشف الکل که تکفیر نشدند چون کشف یا عدم کشف الکل هیچ تاثیری در حوزه ی دین ندارد اما داستان دموکراسی دیگر به حوزه ی دین وارد می شود یا داستان قانون به حوزه ی دین مرتبط می شود و این است که اکثر مشکلات هم اینجا پیدا می شود[/quote]
8-)8-)8-)8-)
متاسفانه برخی ها کتابناک را محلی برای تبلیغات یافته اند نه محلی برای کسب علم.
بحث هایشان نیز در حد شعار و تبلیغات است و انگار در ستاد انتخاباتی هستند و متوجه نیستند که بحثهایی که در محیط علمی و فرهنگی همچون کتابناک می شود باید علمی و با هدف علم آموزی یا یادهی علم باشد و منتظرند شخصی زیر کتابی نظری ثبت کند(مثلا نظری مبنی بر اینکه کتاب خوبی است) تا هجوم بیاورند و شعاردهی کنند.
ظاهرا برخی افراد برای هر هدفی به غیر از علم آموزی و کتابخوانی در کتابناک ثبت نام کرده اند.
آقای دبیرزاده همه ادیان از جمله یهودیت و اسلام را دارای مشکل می داند ولی تنها کاتولیک را که دارای کارنامه سیاهی است خیرخواه عموم و بشریت می داند.
مخصوصا از یهودیت که دل خیلی پری دارد و احتمالا بر پایه این اعتقاد که باعث به صلیب کشیده شدن مسیح یهودیان بوده اند هلوکاست را هم تایید کنند.
چند نکته :
1. جالب است دوستان کتاب را نخوانده شروع به بحث کرده اند شما باید ببینید منظور نویسنده از مسلمان ، مسلمانان به اصطلاح تمدن اسلامی است یا نه مسلمانانی که در امریکا و انگلیس و دیگر کشورهای پیشرفته درس خوانده اند و در نهایت اختراعی هم انجام داده اند
2. اکثر ادیان در بحث علوم انسانی به مشکل بر می خورند وگرنه ساخت ارابه و ماشین یا شیرآب که به ادیان مرتبط نمی شود وقتی مرتبط می شود که بحث حقوق بشر پیش می آید و برای تمام انسان ها حق قائل می شود اینجاست که دین وارد می شود و می گوید که خیر همچین داستانی نیست حق ما هستیم ، درست ما هستیم و ....
3. هیچ کس منکر نیست که در تمدن اسلامی مثلا چیزی اختراع نشده است مگر انسان های موجود در این تمدن با باد هوا زندگی می کردند ، مگر نیاز نداشتند که با یک چیز وسیله ای را حمل کنند اینها دیگر نیازهای بشری است و ربطی به حوزه ی دین ندارد
4. دوستان به خیام یا زکریای رازی اشاره کردند خوب این افراد به خاطر اظهار نظر در حوزه ی علوم انسانی از سوی بزرگان دین طرد شدند وگرنه به خاطر کشف الکل که تکفیر نشدند چون کشف یا عدم کشف الکل هیچ تاثیری در حوزه ی دین ندارد اما داستان دموکراسی دیگر به حوزه ی دین وارد می شود یا داستان قانون به حوزه ی دین مرتبط می شود و این است که اکثر مشکلات هم اینجا پیدا می شود
اما با دانشمندان علوم فنی و نظری کاری نداشته اند و تشویقشان نیز میکرده اند
بله!
پس از سقوط امپراتوری روم و رواج شیوه فئودالی در میان جنگ سالاران خرد وکلان ژرمنی این کلیسا بود که به عنوان وارث دانش برجای مانده از یونانیان ورومیان چراغ دانش را زنده نگاه داشت.
در دورانی که شوالیه ها بی سوادی را نشانه ای از بزرگ زادگی می پنداشتند کلیسا تنها منبع دانشوران به شمار می آمد و در اوایل رنسانس کلیسای کاتولیک کارپرداز خوبی برای هنرمندان برشمرده می شد.
منتها!
در آن سال ها در اروپا افرادی بودند که نیک می دانستند چگونه باید با کلیسا کج دار ومریز رفتار نمود و با شروع جریان پروتستانیزم وضعیف شدنپایه های کلیسای کاتولیک راه برای اندیشه های انسان گرایانه باز شد.
سوگمندانه در ایران تا اواخر عهد قاجار به انسانی دانشمند گفته می شد که خوش خط بوده وابیات بی شمار عربی وفارسی را از حفظ بیاننماید ودیگر کسی مشوق علوم تجربی نبود.
هنگامی که ناصرالدین شاه شاهزاده اعتضاد الدوله مدیر دارالفنونرا به وزارت جدید علوم منسوب نمود فریاد آقایان به هوا رفت که:
... آنچه فرنگی ها دارند تنها تکنیک است وعلمنیست وعلم تنها در ما خلاصه می شود!
جناب هیرکان ،
من در بسیاری از کشورهای اروپا و آمریکای جنوبی دیده ام که همه دانشگاهها(همچون اکسفورد و سوربن و سالامانکا ..,) و بیمارستانها را کاتولیکها صدهاسال پیش پایگذاری کرده اند ، اینکه میگویند کاتولیکها با علم مخالف بوده اند درست نیست، اما در هر مذهبی شرعگرایان پیدا میشوند ، و نیز در تاریخ اروپا چند دانشمند را که با تئولوژی و فلسفه مسیحیت آشکار مخالفت کرده بودند را کیفر داده بودند ، اما با دانشمندان علوم فنی و نظری کاری نداشته اند و تشویقشان نیز میکرده اند ،در حالیکه در ایران نوشته های ابن مقفع و ابن سینا و زکریای رازی و عمر خیام چندان با اصول اسلامی سازگار نیست و در زمان خودشان ونیز پس از آن ، شرعگرایان و سلفی ها آنها را تکفیر کرده اند و به آنها برچسب رافضی و قرمطی و مرتذ زده اند ،
حالا از تاریخ به کنار ، کسی که علم جو باشد به هر دینی هم که باشد و یا نباشد بدنبال علم خواهذ رفت و به تشویق و یا توبیخ جامعه اهمیتی نمیدهد ، مذهب هیچگاه بخودی خود محرک و مشوق علم نمیتواند باشد ،
چون اسلام محرک این افراد بوده، نه مثل گالیله که مسیحیت مانعش
هرچند دستاورد های گالیله مخالف دیدگاه کلیسای کاتولیک بود ولی از قرن سیطزدهممیلادی وشروع رونسانس و نوزایی فکری وبویژه شروع عصر اکتشافات با آغاز قرن شانزدهم میزان داده های علمی جهان غرب آنگونه زیاد شد که جزم اندیشی کلیسا نتوانست مانعی در برابر پیشرفت ایجاد نماید.
قرون طلایی جهان اسلام با پس زدن فلسفه و پرسشگری واندیشه به پایان رسید و در چند قرن گذشته دستاوردهای شایان توجهی به جهان علم تقدیم ننمود و سوگمندانه درجا زدن و حاشیه نویسی جای تولید دانش را گرفت.
به hamed1hr
اگر اسلام محرک علم میبود ، پس >
چرا در عربستان و چاد و سومالی که مردمانش بسیار به احکام اسلامی پایبندترند و قران خوان تر اند ، علم جویی نبوده است و نیست ؟
آیا زشتکاری ها و جنایتهای تکفیری ها و وهابی ها که نیز شدیدا به شرع اسلامی پایبندند را نیز باید به حساب جهان اسلام (که شما هم عضوی از آنید ) گذاشت؟
شما از گالیله نامبردید ولی بیشتر دانشگاههای بزرگ اروپا (همچون اکسفورد ) را مسیحیان بنیاد گذاردند که تا امروز تولید علم میکنند ، اما اگر تاریخ را بررسید ،بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان ایرانی در زندگی خود از شرع گرایان و تکفیریان بسیار در رنج بوده اند و آزار دیده اند.
۱۰۰۱ اختراع، میراث مسلمانان در جهان ما
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک