مشکاه الانوار
نویسنده:
محمد غزالی
مترجم:
صادق آیینه وند
امتیاز دهید
.
اسکن شده
تعداد صفحات: ۹۵
مشکات الانوار یا ترجمه آن به فارسی "چراغدان نورها" اثر با ارزش امام ابوحامد محمد غزالی، که در اصل به زبان عربی نگاشته شده است.
این کتاب در حدود سال 499 هجری قمری به صورت رساله ای تحریر شده است و چندین ترجمه فارسی از آن انجام شده است. کتاب حاضر که ترجمه ی فارسی مشکاة الانوار است، در سال 1357 شمسی توسط صادق آیینه وند صورت گرفته است.
مترجم در مقدمه چنین می نویسد:
کتاب حاضر با قلت حجم، دریایی از معنا را در بر دارد و بی شک جزو شاهکارهای غزالی است. بر خلاف انتظار، آن گونه که باید از این کتاب استقبال نشده است. شاید بتوان علت این بی توجهی را در نکات زیر جستجو کرد:
متفکران اسلامی، خاصه مخالفان غزالی، چون او را ناقد و هادم فلسفه ی مشاء می پنداشتند، هرگاه به مقابله و پاسخگویی برخاسته اند، سعی شان بر این بوده تا تنها در آن مبحث و از آن دیدگاه - دفاع از فلسفه مشاء- با وی درافتند و در این مجال موضوع نظر ایشان بیشتر همان کتاب تهافت الفلاسفه بوده است. به عنوان مثال می توان کارهای ابن رشد و خواجه نصیر طوسی را از این مقوله برشمرد. نهایت اینکه به مصداق "حب الشیء یعمی و یعصم" مجال آن نیافته اند - ویا نخواستند- تا دمی بیندیشند که غزالی با انکه فلسفه ی ابن سینا و فارابی را در هم ریخت، خود فلسفه ای داشت از نوع دیگر؛ و با کمی دقت این معنی را از کتابهای مشکاة الانوار، رسالة اللدنیه و قسمتهایی از کتاب گرانقدر احیاء علوم الدین و مقدمه ی کتاب المستصفی وی می توان دریافت.
این کتاب را می توان نخستین جوانه های فلسفه اشراق دانست که در زمین اندیشه ایرانی قد می کشید. شاید خواننده در آغاز چنین تصور کند که کتاب در تفسیر آیه مبارکه نور است. حال آنکه غزالی با استمداد از این آیه مبارکه، فلسفه اشراقی کاملی را ارائه داده و نظریه جدیدی را در هستی بیان کرده است.
نمونه ای از متن کتاب:
دسته دوم، آنهایند که در خود مشغولند و حتی دمی به جستجوی سبب نیز نمی پردازند بلکه چون چارپایان می زیند. حجابشان نفسهای ناپاک و شهوتهای تاریک آنهاست. هیچ ظلمتی شدیدتر از هوی و نفس (سرکش) نیست. از این رو خدای تعالی فرموده است:"آیا ندیدی آنکه هوای نفس را خدایش گرفته است؟" و پیامبر فرموده است:"هوی مبغوض ترین خدایی است که در زمین بندگی شده است". این دسته به فرقه هایی تقسیم شده اند. فرقه ای بر آن عقیده است که غایت خواست (بشر) در دنیا، قضای حاجات و نیل به شهوات و درک لذات است، از زن و خوراک و پوشاک. اینها بندگان لذت اند. آن را می پرستند و می جویند و بر ان عقیده اند که دستیابی بدان منتهای سعادت است. راضی اند که به منزله ی چارپایان بلکه پست تر از آنان باشند. چه ظلمتی شدیدتر از این تواند بود؟ اینها به ظلمت محض محجوب شده اند.
بیشتر
اسکن شده
تعداد صفحات: ۹۵
مشکات الانوار یا ترجمه آن به فارسی "چراغدان نورها" اثر با ارزش امام ابوحامد محمد غزالی، که در اصل به زبان عربی نگاشته شده است.
این کتاب در حدود سال 499 هجری قمری به صورت رساله ای تحریر شده است و چندین ترجمه فارسی از آن انجام شده است. کتاب حاضر که ترجمه ی فارسی مشکاة الانوار است، در سال 1357 شمسی توسط صادق آیینه وند صورت گرفته است.
مترجم در مقدمه چنین می نویسد:
کتاب حاضر با قلت حجم، دریایی از معنا را در بر دارد و بی شک جزو شاهکارهای غزالی است. بر خلاف انتظار، آن گونه که باید از این کتاب استقبال نشده است. شاید بتوان علت این بی توجهی را در نکات زیر جستجو کرد:
متفکران اسلامی، خاصه مخالفان غزالی، چون او را ناقد و هادم فلسفه ی مشاء می پنداشتند، هرگاه به مقابله و پاسخگویی برخاسته اند، سعی شان بر این بوده تا تنها در آن مبحث و از آن دیدگاه - دفاع از فلسفه مشاء- با وی درافتند و در این مجال موضوع نظر ایشان بیشتر همان کتاب تهافت الفلاسفه بوده است. به عنوان مثال می توان کارهای ابن رشد و خواجه نصیر طوسی را از این مقوله برشمرد. نهایت اینکه به مصداق "حب الشیء یعمی و یعصم" مجال آن نیافته اند - ویا نخواستند- تا دمی بیندیشند که غزالی با انکه فلسفه ی ابن سینا و فارابی را در هم ریخت، خود فلسفه ای داشت از نوع دیگر؛ و با کمی دقت این معنی را از کتابهای مشکاة الانوار، رسالة اللدنیه و قسمتهایی از کتاب گرانقدر احیاء علوم الدین و مقدمه ی کتاب المستصفی وی می توان دریافت.
این کتاب را می توان نخستین جوانه های فلسفه اشراق دانست که در زمین اندیشه ایرانی قد می کشید. شاید خواننده در آغاز چنین تصور کند که کتاب در تفسیر آیه مبارکه نور است. حال آنکه غزالی با استمداد از این آیه مبارکه، فلسفه اشراقی کاملی را ارائه داده و نظریه جدیدی را در هستی بیان کرده است.
نمونه ای از متن کتاب:
دسته دوم، آنهایند که در خود مشغولند و حتی دمی به جستجوی سبب نیز نمی پردازند بلکه چون چارپایان می زیند. حجابشان نفسهای ناپاک و شهوتهای تاریک آنهاست. هیچ ظلمتی شدیدتر از هوی و نفس (سرکش) نیست. از این رو خدای تعالی فرموده است:"آیا ندیدی آنکه هوای نفس را خدایش گرفته است؟" و پیامبر فرموده است:"هوی مبغوض ترین خدایی است که در زمین بندگی شده است". این دسته به فرقه هایی تقسیم شده اند. فرقه ای بر آن عقیده است که غایت خواست (بشر) در دنیا، قضای حاجات و نیل به شهوات و درک لذات است، از زن و خوراک و پوشاک. اینها بندگان لذت اند. آن را می پرستند و می جویند و بر ان عقیده اند که دستیابی بدان منتهای سعادت است. راضی اند که به منزله ی چارپایان بلکه پست تر از آنان باشند. چه ظلمتی شدیدتر از این تواند بود؟ اینها به ظلمت محض محجوب شده اند.
آپلود شده توسط:
arashgames
1388/09/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مشکاه الانوار
احوال فلک جمله پسندیده بدی
ور عــدل بدی بکارها در گــردون
کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی
جنگ هفتاد ودو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند