مقالات احمد کسروی
نویسنده:
احمد کسروی
امتیاز دهید
گردآورنده: یحیی ذکاء
مجموعه ای از مقالات کمیاب احمد کسروی
چاپ اول: تهران 1334
چاپ دوم: برلین 1368
ناشر: انتشارات یاسمین
بیشتر
مجموعه ای از مقالات کمیاب احمد کسروی
چاپ اول: تهران 1334
چاپ دوم: برلین 1368
ناشر: انتشارات یاسمین
آپلود شده توسط:
persianking
1388/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مقالات احمد کسروی
اسفند 1310 در مجلّات آرمان و آذر ماه 1312 تا اردیبهشت 1313 در مهنامه پیمان توسـط ؛ « مرحوم یحیی ذکاء » پژو هشگر نامدار, گردآوری و به چـاپ رسیده است, سیّد احمد
کسروی نویسنده برجسـته ایرانی از نوادر نویسنـدگانی است که هرگاه مقاله یا کتابی از او منتـشر می شود جنجال فراوانی, هم بر سـر نوشته هایش و هم بر سر شخصیت و
افکار و زندگانی پرماجرایش برپا می شود و مخالف و موافق زیاد دارد امّا حتّی مخالفین وی به جهت نگارش کتاب های تاریخی اش به دیده ی احترام می نگرند, از جمله کتابهای
تاریخ مشـروطه ایران, تاریخ هیـجده ساله آذربایجان و تاریخ پانصـد ساله خوزسـتان که در خور ستایش اند و گرچه نواقصی در آنـها وجود دارد ولی واقعاً بی نظیر هسـتند و شـاید
بتوان گفت هیچ مورخّی بخصوص تاریخ مشروطه ایران را نتوانسته به این وسعت و زیبائی در ذهن خوانندگانش مجسـم نماید و تاثیـر گذار باشد, متاسفانه کسروی پس از گذران
تقریباً پنجاه سال عمرش در کمال سلامت و اوج بهره وری از دانش وسیـعش در جهت منافع فرهنگی و بیداری مردم به علّت نامعلـومی به یکباره افکـارش و شـیوه رفتارش تغییر
یافت و غرق در ظواهر رفتار عوام النّاس مسـلمان شـد و سبب عقب افتادگی ی آنان را به غلط در مذهب آنان فرض نمود و از این روی عذر بد تر از گناه قابل اصلاح جامعه را برای
خودش به نام « پاک دینی » تراشید و بدون ملاحظه و بی مهابا, اقدام به تبلیغ برعلیه شـرایع دین و زیر سـوال بردن اعتقادات مذهبی مردم نمود و با تکرار اشتباهات وحشت آور
خود سـرانجام, موجبات مرگ نا بهنـگام خود را در سـنّ پنجاه و هفـت سـالگی فراهـم سـاخت, البـته آمران احتمالی ی کسـانی که وی و منـشی اش را به طرز فجیـعی کشتند
( سـندی در دست نیـست که جز عـاملان قتـل,کسی مسئولیت آن را به عهده گرفته باشند ) و پرونده اندیشه های کسروی را عملاً برای همیشه مفتوح نگاهداشتند و همواره
خوانندگان آثار او را بر کرسی قضـاوت نشـاندند و کسـروی را گاهی به اشتباه بی گناه و گاهی محقّ مرگ دانسته اند, به نظر بعضی از روشنفکران, می توانستند بردباری و صبر
نشـان دهند و بیش از پیـش اورا با حضور علمـاء وقت و فرهیختگان سـخنور, مکرّر به مناظره و مبـاحثه دعوت نـمایند تا متـوجّه اشتـباهاتش بشـود و از خر شیـطان پیاده شود و یا
مشـکل جسـمی و روانی اش را که واقعـاً چنین بوده, رفع نمایند و اورا معالجه نمایند و حتّی الامکان به پاس خدمات ارزنده اش او را مورد عفو قرار دهند و یا با اثبات وجود اغراض
شخصی که بنا به شواهدی چنین بوده است محـاکمه نمایند. به هر حال اساسـاً شیوه ترور, بسیار نکوهیـده و ناجوانمردانه و قبیح و غیر انسانی و غیر عقلانی است, و چنانچه
شیوه مجازات تروریستی باب شود, هرکسی با دیگری غرض شـخصی داشـته باشد او را متّهم به ارتداد می کند و مرتـکب جنایت می شـود, به قـول خود کسـروی هـر کاری را
باید از راهش و با افزارش انجام داد, راه رسیدگی به ارتکاب هرگونه خلاف منافی ی منافع مادّی و معنوی ی عام جامعه, محاکمه عادلانه و افزارش استفاده از قضّات واجد شرائط
و مآلاً مجازات از طریق قضاوت مطابق قوانین وضع شده است.
برای حسن ختـام کلام , به چند جملـه پـایـانی ی کتاب « مقالات کسـروی » در باره ی آدینه اشـاره می شود که شـاید برای دوسـتان بزرگواری که این کتاب را نخوانده اند, قابل
توجّه باشد؛ « آدینه به چه معنی است؟ در باره روز جمعه و اینکه آنرا در فارسی ( آدینه ) می خوانند در فرهنگ ناصری می نویسد که ایرانیان آن را ( شش شنبه ) می نامیدند
ولی چون اسلام بر ایران چیرگی یافت و تازیان جمعه را ( یوم الزّینه ) می نامیدند در پارسی نیز از ریشه ( آذین ) که به معنی زینت است نام ( آدینه ) را درست کردند ....
خرتوخر هم دورادور تکیه بر دیوار زده و صحنه را نظاره میکند و زیر لب میگوید خداوند شفایش دهد .
:)) :)) :))
قبل از هرچیز، کسروی هر چه بود و هر چه کرد: قاضی بود شریف و درستکار، تاریخ نگاری بود دقیق و نویسنده ای بود توانا، که تنها به خاطر عقایدش، در روز روشن در دادگستری و در جلسه دادگاه در جلو چشم قاضی و پاسپان با چاقو و اسلحه سلاخی شد و در مقابل قاتلانش با افتخار و تجلیل و تکریم آزاد شدند.
قاتلانش در حذف و تصفیه دگراندیشان و روشنفکران و کسانی که تنها سلاح شان قلم است سنتی را بنا کردند که تا امروز گریبان ما را گرفته.
مرگ "طبیعى" البته!!!
تفکرات کسروى به تفکر و بررسى بیشترى نیاز دارد و نمى توان گفت که اگر اکنون بود چه تفکرى داشت
چه کسى فکر مى کرد که تندرو هاى اول انقلاب امروز کسانى باشند که در خارج کشور یا حتى در داخل علیه حکومت کار مى کنند؟حال ما درباره تفکر داخل چارچوب و حکومتى فردى که قریب به هفتاد(؟) سال پیش کشته شده قضاوت کنیم؟
جناب خر اندر الاغ
هرچند درنظر داشتمدیگر دیدگاهی ننگرام ولی واقعا به حال تاریخ و فرهنگ این کشور افسوس می خورمکه باید پامال اینگونه فرمایش ها گردد.
پیوست:
در زندگی خود مسلمان عرق خوار، عرق خوار مومن، توده ای نفتی دیده بودمولی برای نخستین بار بود که با معنی "تجزیه طلب دولتی" آشنا شدم.