گفتا که خراب اولی
نویسنده:
مارگریت دوراس
مترجم:
قاسم روبین
امتیاز دهید
✔️ همراه گفتگوی دوراس با ژاک ریوت وژان ناربونی
کتاب "گفتا که خراب اولی" یا "Detruire, dit-elle" در سال 1969 در پاریس توسط مارگریت دوراس به نگارش درآمد .گویا در ابتدا مقصود نظر نویسنده این بوده است که این اثر را برای اجرای صحنه تنظیم کند، چون در انتهای کتاب توضیحاتی در مورد اجرای تئاتری اثر به نگارش درآمده است. این توضیحات شامل پیشنهاداتی برای طراحی صحنهی کار و همچنین توصیفاتی از فیزیک شخصیتهاست. البته خود نویسنده در گفتگویی که در آخر کتاب پیوست شده است، اشاره میکند که چند ماه پس از چاپ تصمیم میگیرد که اثر را در قالب فیلم سینمایی کارگردانی کند. پس با این تفاصیل نتیجه میگیریم که کتاب "گفتا که خراب اولی" چیزی است بینابین یک رمان، یک نمایشنامه و طرحی از یک فیلمنامه. این سرگردانی و چندگونگی کتاب اتفاقاً با مضمون هنجار گریز آن کاملاً منطبق است.
وقایع کتاب در طی چند شبانهروز در مهمانخانهای بینام و نشان میگذرد. الیزابت آلیون زن میانسالی است که به تازگی کودک خود را سقط کرده و به تنهایی و به دور از شوهر و دخترِ چهاردهسالهاش دوران نقاهت روحی خود را در این مهمانخانه میگذراند. ماکس تُر نیز مرد میانسالی است که در مهمانخانه اقامت دارد و منتظر است تا همسرش الیسا که بسیار از او جوانتر است به او ملحق شود. اشتین مرد دیگری است یهودی و به دلایل نامعلومی در اینجا سکونت دارد. الیزابت دچار بدخوابی است و مدام قرصهای مسکن و آرامبخش مصرف میکند. اشتین و ماکس تُر او را زیر نظر دارند. ماکس به الیزابت علاقهمند شده ولی جسارت نزدیک شدن به او را ندارد. اشتین سعی دارد تا این جسارت را در او برانگیزد. الیسا همسر ماکس از راه میرسد. بین الیسا و اشتین کشش زیادی بوجود میآید. آنها در همان برخوردهای اول به هم علاقهمند میشوند و هیچ سعی در پنهان کردن این اشتیاق ندارند. این سه نفر به الیزابت نزدیک میشوند....
بیشتر
کتاب "گفتا که خراب اولی" یا "Detruire, dit-elle" در سال 1969 در پاریس توسط مارگریت دوراس به نگارش درآمد .گویا در ابتدا مقصود نظر نویسنده این بوده است که این اثر را برای اجرای صحنه تنظیم کند، چون در انتهای کتاب توضیحاتی در مورد اجرای تئاتری اثر به نگارش درآمده است. این توضیحات شامل پیشنهاداتی برای طراحی صحنهی کار و همچنین توصیفاتی از فیزیک شخصیتهاست. البته خود نویسنده در گفتگویی که در آخر کتاب پیوست شده است، اشاره میکند که چند ماه پس از چاپ تصمیم میگیرد که اثر را در قالب فیلم سینمایی کارگردانی کند. پس با این تفاصیل نتیجه میگیریم که کتاب "گفتا که خراب اولی" چیزی است بینابین یک رمان، یک نمایشنامه و طرحی از یک فیلمنامه. این سرگردانی و چندگونگی کتاب اتفاقاً با مضمون هنجار گریز آن کاملاً منطبق است.
وقایع کتاب در طی چند شبانهروز در مهمانخانهای بینام و نشان میگذرد. الیزابت آلیون زن میانسالی است که به تازگی کودک خود را سقط کرده و به تنهایی و به دور از شوهر و دخترِ چهاردهسالهاش دوران نقاهت روحی خود را در این مهمانخانه میگذراند. ماکس تُر نیز مرد میانسالی است که در مهمانخانه اقامت دارد و منتظر است تا همسرش الیسا که بسیار از او جوانتر است به او ملحق شود. اشتین مرد دیگری است یهودی و به دلایل نامعلومی در اینجا سکونت دارد. الیزابت دچار بدخوابی است و مدام قرصهای مسکن و آرامبخش مصرف میکند. اشتین و ماکس تُر او را زیر نظر دارند. ماکس به الیزابت علاقهمند شده ولی جسارت نزدیک شدن به او را ندارد. اشتین سعی دارد تا این جسارت را در او برانگیزد. الیسا همسر ماکس از راه میرسد. بین الیسا و اشتین کشش زیادی بوجود میآید. آنها در همان برخوردهای اول به هم علاقهمند میشوند و هیچ سعی در پنهان کردن این اشتیاق ندارند. این سه نفر به الیزابت نزدیک میشوند....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گفتا که خراب اولی