آرزوی کیمیاگر
نویسنده:
ابوالقاسم پرتو
امتیاز دهید
از متن کتاب:
وضیعت صحنه - یک اطاق نیمه تاریک ... پنجره ای رو به بیرون دارد ... دیوار اطاق برنگ سیاه است.
درون یک قفسه شیشه های بزرک و کوچک قرع و انبیق کله های مرده و روی میز اسباب و دوات کیمیاگری دیده می شود... از چشمان مجسمه جغدی که روی میز قرار گرفته نور سبزی بخارج می تابد. در روشنائی چند شمع کیمیاگر بکار خود مشغول است. «کیمیاگر داروئی را از قفسه برداشته محتوی آنرا داخل قیف می ریزد. دود سفید که نتیجه فعل و انفعال ترکیبات شیمیایی است بلند می شود.»
کیمیاگر - این دود سفید را باید حبس کنم ... این دود آزاد را باید بگیرم و ببندم
«شیشه ای را بر میدارد و روی دود می گیرد»
- نه! نه! ... باز هم این دود فرار می کند باز هم این دود می گریزد. باز هم این دود نمی خواهد مقید شود این دود از پرندگان آزادتر است. ذرات و جوش فرسنگها از هم فرار می کند - اندک فضای دود دنیا را فرا می گیرد. چطور ممکن است این دنیارا در شیشه کوچکی جای داد؟
«شیشه را با عصبانیت بزمین پرتاب میکند - صدای شکستن شیشه بلند می شود»...
وضیعت صحنه - یک اطاق نیمه تاریک ... پنجره ای رو به بیرون دارد ... دیوار اطاق برنگ سیاه است.
درون یک قفسه شیشه های بزرک و کوچک قرع و انبیق کله های مرده و روی میز اسباب و دوات کیمیاگری دیده می شود... از چشمان مجسمه جغدی که روی میز قرار گرفته نور سبزی بخارج می تابد. در روشنائی چند شمع کیمیاگر بکار خود مشغول است. «کیمیاگر داروئی را از قفسه برداشته محتوی آنرا داخل قیف می ریزد. دود سفید که نتیجه فعل و انفعال ترکیبات شیمیایی است بلند می شود.»
کیمیاگر - این دود سفید را باید حبس کنم ... این دود آزاد را باید بگیرم و ببندم
«شیشه ای را بر میدارد و روی دود می گیرد»
- نه! نه! ... باز هم این دود فرار می کند باز هم این دود می گریزد. باز هم این دود نمی خواهد مقید شود این دود از پرندگان آزادتر است. ذرات و جوش فرسنگها از هم فرار می کند - اندک فضای دود دنیا را فرا می گیرد. چطور ممکن است این دنیارا در شیشه کوچکی جای داد؟
«شیشه را با عصبانیت بزمین پرتاب میکند - صدای شکستن شیشه بلند می شود»...
آپلود شده توسط:
Reza
1386/10/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آرزوی کیمیاگر
دمتون گرم