رسته‌ها

دزده و مرغ فلفلی: درازترین داستان دنیا

دزده و مرغ فلفلی: درازترین داستان دنیا
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 68 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 68 رای
ت‍ص‍وی‍رگر: غ‍لام‍ع‍ل‍ی‌ ل‍طی‍ف‍ی‌

توی ده شلمرود
فلفلی مرغش تک بود
یه ده بود و یه فلفلی
یه مرغ زرد کاکلی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
33
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
نهال
نهال
1393/07/28

کتاب‌های مرتبط

گاو مهربون روباه نادون
گاو مهربون روباه نادون
5 امتیاز
از 4 رای
آقا موش شکمو - جلد ۲
آقا موش شکمو - جلد ۲
5 امتیاز
از 3 رای
گلستان سعدی برای نوجوانان
گلستان سعدی برای نوجوانان
4.6 امتیاز
از 52 رای
نیمکت سفید
نیمکت سفید
4.5 امتیاز
از 24 رای
Wash em clean
Wash em clean
5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دزده و مرغ فلفلی: درازترین داستان دنیا

تعداد دیدگاه‌ها:
22
بسیار ممنونم , این کتاب خاطرات کودکی من رو زنده کرد , ممنون از شما
[quote='the reader2']واااااقعا همه شو از حفظ بودی؟! مرسی مرسی نهال عزیز [/quote]
خواهش می کنم :-) نهههههههه، حفظ نبودم، از جایی کپی کردم :D:D;-)
[quote='Artin70']
و از این قسمت شعرش هم خیلی خوشم میومد...هلو هلو برو تو گلو![/quote]
خروسه می‌گه قوقولی قوقو
سلاملکم آقا کوچولو
افتاده تو حوض یه دونه هلو
هلو هلو برو تو گلو
:D:D:D
[quote='simin']هلو هلو برو تو گلو ... خیلی قشنگه. نهال جان این که از حفظ این شعر رو نوشتی بهت دست مریزاد می گم [/quote]
خواهش می کنم سیمین عزیز :-) حفظ نبودم :D
هلو هلو برو تو گلو ... خیلی قشنگه. نهال جان این که از حفظ این شعر رو نوشتی بهت دست مریزاد می گم :D 8-)
واااااقعا همه شو از حفظ بودی؟! :) مرسی مرسی نهال عزیز :-* :-*
این کتاب رو همیشه بخاطر نقاشی های با جزئیاتش دوست داشتم ....
و از این قسمت شعرش هم خیلی خوشم میومد...هلو هلو برو تو گلو!:D
________________
اتفاقا همین پارسال یکسری از همین کتابهای قدیمی رو برای بچه ها گرفتم....گویا اخیرا به تعدا خیلی کم تجدید چاپ شدند....
البته مطمئنم تا آخر همان هفته ای که کتابها بدستشان رسید همه را پر پر و نابود کردند و گرنه اسکن کتابها رو در اختیار دوستان قرار می دادم...
یک بچه بود تو کرمون / اسمش چی بود؟ / سلیمون / جاش کجا بود؟ / تو ایوون / کارش چی بود؟ / خواب و همش خواب و همش خواب / تو گرما زیره آفتاب / یک روز صبح / خورشید خانوم قدم زنون / می پلکید تو آسمون / مرغابی ها پرنده ها / بزغاله ها چرنده ها / درشت و ریز بیدار شدند / مشغوله کار و بار شدند / اما فقط سلیمون / خوابیده بود تو ایوون / سرش و گذاشته بود زمین / چه خور خوری بیا و ببین / زنگ حساب و هندسه / بچه ها توی مدرسه/ افشین اومد کاظم اومد / احمد اومد قاسم اومد / کی تنبله؟ کی مبصره؟ / کی غایبه؟کی حاضره؟؟؟ / -ناصر؟ -حاضـــــــــــر / مسیب؟ -غایب / -سلیمون؟ -آقا ما بگیم؟ تو ایون / -تو ایون؟ چه میکنه؟ / -آقا ما بگیم؟ -خواب و همش خواب و همش خواب تو گرما زیره آفتاب / سلیمون! بابا سلیمون! / هنوز خوابی پسر جون؟ / تو ایون آمد آفتاب / پاشو از خواب پاشو از خواب / سلیمون توی آفتاب / هراسون پرید از خواب / دوید اینور / دوید اونور / لباسم کو؟جورابم کو؟ / مدادم کو؟ کتابم کو؟ / سلیمون سرو وضعش نا مرتب دم ظهر وقت اذون / عرق ریزون دوون دوون خودشو رسوند به مدرسه.... / -آقا اجازه ما آمدیم! / -صد آفرین زود آمدی / بگو ببینم چی بلدی؟ / -هر چی بپرسین بلدم / سوال کنین جواب بدم / -دو دوتا / -شونزده تا / -سه سه تا؟ / -سی تا! / -دو یکی / -یکی -....!!! / -دیدین چه خوب بلد بودم؟ / -بعله دیدم بعله دیدم / سلیمون از مدرسه آمد بیرون / گریه کنان رفت خونشون / شب که رسید ماه دراومد / ستاره ها در آسمان چشمک زنان / شب پره ها روی هوا پر پرکنان / ننش میگفت :سلیمان / قد و بالات و قربان / نصفه شبه پسر جان / بگیر بخواب تو ایوان / باباش میگفت: شبها اگه زود بخوابی / صبح سحر بیدار میشی / مشغول کار و بار میشی / سلیمان با اینکه خیلی خسته بود / تو مهتابی نشسته بود / نه مشغوله درس و کتاب نه فکر خواب / بالاخره وقتی که نصفه شب رسید / تو رختخواب دراز کشید / یواش یواش گرفت خوابید.... / شانه به سر صبح سحر نشست توی پاشنه ی در... / -شانه به سر! -جان پسر! / -میدونی که من سلیمونم؟ -بله میدونم / -میدونی که اهل کرمونم؟ -بله میدونم / -پرنده ی نازنینم بگو ببینم میدونی باید چیکار کنم / که اهله کرمون منو دوست داشته باشن / به من بگن سلیمون صد آفرین پسرجون / بچه خوب کرمون؟ / -بعله جونم من میدونم زشته همش خواب و همش خواب و همش خواب و همش خواب / تو ایوون زیره آفتاب / سلیمون! تو باید شب که میشه زود بخوابی تو مهتابی / صبح پیش از آفتاب پاشی از خواب / شانه به سر این را که گفت پرید و رفت.... / -کجا میری شانه به سر؟ -وعده ی ما روز دگر صبح سحر / روز دگر صبح سحر / شانه به سر نشست توی پاشنه ی در / -عمو یادگار؟ خوابی یا بیدار؟ / -بیدار بیدار -ای بارک الله بچه جون از رختخواب بپر بیرون / دست ها تو بشور چائیتو بخور رخت ها تو بپوش پاک و پاکیزه مثل گل یاس برو تو کلاس... / اول وقت آموزگار / توی کلاس مشغول کار: افشین بشین کاظم پاشو / احمد بیا قاسم برو / کی تنبله؟ کی مبصره؟ / کی غایبه؟ کی حاضره؟ -مسیب؟ -غایب / -سلیمون؟ -حاضر / -حالا که سره وقت اومدی / -درسهات رو هم خوب بلدی؟ -آقا اجازه خوب بلدیم / -دودوتا -چهارتا / -سه سه تا؟ -نه تا / -دو یکی؟ دو تا / -آفرین آفرین سلیمون نازنین / شاگرد موقع شناس صبح سحر در کلاس / پاکیزه و مودب منظم و مرتب / صد آفرین سلیمون بچه ی خوب کرمون
:D:D:D:D:D:D:D:D
[quote='the reader2']عالی بود با تشکر از شما نهال عزیز
یه سوال؛‌ کتاب شعر کودکانه ای بود درباره پسری به اسم سلیمون که صبحا دیر از خواب بیدار می شد و توی مدرسه هم همیشه خابالود بود و این جریان خابالود بودن سلیمون همه رو به عذاب گذاشته بود... بعد با یه هدهد دوست شد و هدهد بهش یاد چطور پسر خوبی بشه... یک دنیا خاطره دارم من با این کتاب اما از قرار دیگه چاپ نمی شه... شما احیانا سراغی ازش ندارید؟
بازم تشکر بابت تجدید خاطرات کودکی [/quote]
خواهش می کنم دوست عزیز :-)
راستش من این کتابو نداشتم اما دوستانم داشتند. اگه به دستم رسید، حتما در سایت آپلود می کنم :D اما قبل از آپلود کردن کتاب، می تونم شعرشو برات بذارم :D:D;-(
سلام دوست عزیز
این کتابی که اشاره کردید
یه بچه بود تو کرمون ........... اسمش چی بود سلیمون
هستش که دو سال پیش توی زیرزمین بازارچه کتاب توی انقلاب دیدمش که تجدید چاپ شده بود
البته یکی هم برای خواهرزادم خریدم که متاسفانه در دسترس نیست براتون آپلودش کنم
ولی امیدوارم اونجا پیداش کنی
عالی بود با تشکر از شما نهال عزیز :)
یه سوال؛‌ کتاب شعر کودکانه ای بود درباره پسری به اسم سلیمون که صبحا دیر از خواب بیدار می شد و توی مدرسه هم همیشه خابالود بود و این جریان خابالود بودن سلیمون همه رو به عذاب گذاشته بود... بعد با یه هدهد دوست شد و هدهد بهش یاد چطور پسر خوبی بشه... یک دنیا خاطره دارم من با این کتاب اما از قرار دیگه چاپ نمی شه... شما احیانا سراغی ازش ندارید؟
بازم تشکر بابت تجدید خاطرات کودکی :)
دزده و مرغ فلفلی: درازترین داستان دنیا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک