رسته‌ها
ناصر خسرو بلخی
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 45 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 45 رای
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
177
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
a_h_allame
a_h_allame
1393/09/24
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ناصر خسرو بلخی

تعداد دیدگاه‌ها:
6
درود بر همه دوستان
البته نباید فراموش نمود که در دوران صفوی عملا جنوب جمهوری ترکمنستان کنونی و بویژه شهر ایرانی مرو در زیر نگین دولت بوده و از دوران صفوی، بویژه شاه طهماسب، تا اواخر قرن هژدهم شرق کشور گرجستان کنونی یعنی کاخت وکارلی تحت الحمایه دولت ایران بوده اند.
گرجستانی که در قرون وسطی کشوری متحد ویکپارچه بود در قرن شانزدهم در کنار تاخت وتاز ایرانیان و ترکان ولزگیان گرفتار جنگ های خونبار فئودال ها و شاهزادگان شده بود و کشوری چند پارچه لقمه چربی است برای همسایگان زیاده خواه.
هرچند فرمانفرمایان کاخت وکارلی با وجود داشتن یک سلسله با حمایت دولت ایران به قدرت می رسیدند ولی کشتارهای صفویان که تحت پوشش جهاد برای چپاول و گرفتن اسیر انجام می شد و یورش آقا محمد خان که به کشتار تفلیس و بدست دادن بهانه برای حمایت از جهان مسیحیت انجامید ما را بدین فکر وا می دارد که اصولا یک پوزش بزرگ به گرجیان بدهکار می باشیم.(البته سطح خشونت ایرانیان حتی با استانداردهای آن روزگار ملایم تر از ترکان عثمانی بوده و از دوران شاه عباس بزرگ به بعد خون گرجی در پادشاهان صفوی جریان داشته و بسیاری از گرجیان و گرجی زادگان دارای مشاغل مهم سیاسی ونظامی بودند).
درود بر همه دوستان
از پیام های میهن پرستانه شما بسی خرسند شدم.
نام باستانی افغانستان، آریاناست و به راستی که چه نام زیبایی است.
غزنه، بُست، هرات و کابل چهار شهر بزرگ و آبدان خراسان کهن بودند و همه این شهرها بخشی از خاک ایران سربلند به شمار می رفتند تا این که انگلیس گُجستَک (ملعون) و روسیه مرده خور با هم دستی مزدوران بی سر و پای در ظاهر ایرانی شان، آریانا و آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و ترکمنستان و بحرین و ... را از ایران جدا کردند.
......................
[edit=simin]1393/09/26[/edit]
زنده باد جناب هیرکان!
از آنچه که نوشتی لذت بردیم. ممنون!
من نمی دانم چه باید کرد ....
درود بر شما
در تاریخ سرزمینی به نام افغانستان نداشته ایم. هرات از دیرباز مرکز خراسان بوده وبلخ میانایران و امرای بخارا دست به دست می شد و در دوران صفوی قندهار به دلیل اهمیت بازرگانی(مسیر هند) سبب جنگ میان شاه عباس بزرگ،شاه صفی و شاه عباس دوم با امپراتوران گورکانی هند چون جهانگیر و اورنگ زیب بود و سر آخر به ایران تعلق گرفت وکابل نیز به زیر نگین گورکانیان هند بود.
واژه افغان به اقوامپاتان و پشتون اطلاق می گردید که در وزیرستان وسرحد و قندهار ساکن می باشند ومردم شمال افغانستان تاجیک و هزاره و ازبک و ترکمن می باشند که یا پادشاهی های کوچک محلی داشته ویا در قلمروی امیر بخارا بودند.
آقا محمد خان به بهای "پنجاه هزار تومان طلا" شهر و در واقع ولایت بلخ را به عنوان قلمروی پیشین ایران از امیر بخارا جانی بیک خرید.
خان قاجار در کنار این معامله(که البته به شیوه آن روزگار جهان کسی از بلخیان نظری نخواسته بود) به جانی بیک پیام داده بود که اسیران ایران گرفتار در امارت بخارا باید آزاد شوند.
امیر بخارا به اطرافیان خویش گفت:
"اخته خان گوید و کند!"
مردمانی که به گذشته پیشینان خویش،نیکو یا بد،ارجی ننهند باید که شاهد مصادره وبه غنیمت بردن نماد های فرهنگ و ملیت خویش باشند.
"نباید نه به داشته های خویش غره شد و بی اعتنا بی جهان پیرامون کورکورانه در جا زد ونه باید فریب روشنفکرنمایان جهان وطن را خورد".
من نمی دانم چه باید کرد ولی این جهل و نادانی را پاسخی باید داد شاید با این تبلیغات وسیع در آینده مردم افغانستان ندانند که کشوری به نام افغانستان تنها زاده استعمار است و یک کشور حائل برای جلوگیری از نفوذ روسیه و ایران و فرانسه به هند و تضعیف ایران. و الان هیچ شکی نیست که تمام مفاخر ایرانی که زمانی درون مرز کنونی کشور افغانستان زندگی می کنند به ایرانی بودن خود اقرار کرده و افتخار می نمودند. امیدورام روزی این سرزمین جدا مانده از ایران فرهنگی بار دیگر اتحاد سیاسی خود را نیز با کشور هم تاریخ و فرهنگش باز یابد و دولتمردان کشور کنونی افغانستان بیش از این تاریخ خود و ایران را به استهزاء‌ نکشند
نکته جالب اینکه با وجود اینکه حتی امیر خون ریز ودست نشانده بریتانیا،عبدالرحمان خان،خاطرات خویش را به زبان فارسی نگاشته بود ولی اکنون در افغانستان به شدت در حال کنار زدن زبان پارسی و جایگزین نمودن آن با زبان پشتون می باشند.
پشتونها ساکن نواحی هم مرز با پاکستان وقندهار می باشند وهرات وبلخ و کهن دژ(قندوز) در کنار ازبکی وتاجیکی به فارسی می نگاشتند که هرات این شهر تاریخی وفرهنگی خراسان بزرگ نشانه این واقعیت می باشد.
هیچ ایرادی وارد نیست که ناصر خسروبلخی نامیده شود ولی همچون نظامی گنجوی این واقعیت را نمی بایست از نظر دور داشت که زبان این سرایندگان فارسی بوده است.
ناصر خسرو بلخی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک