رسته‌ها
مشاهیر رجال
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 56 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 56 رای
.
باقر عاقلی در كتاب خود تلاش كرده است بيوگرافي كاملي از چهره هاي تاثيرگذار تاريخ ايران به ويژه در عصر مشروطيت ارائه دهد. اما بي شك فرهنگ و در هر دوره تاريخ شرح حال نويسي متاثر از فضا و سنت خاص فرهنگ و دوره خود بوده است. مشاهير رجال، زندگي شخصيت هاي مرتبط با انقلاب مشروطيت همچون سيدجمال الدين اسدآبادي، اتابك، عين الدوله، نظام السلطنه، آصف الدوله، ميرزا مشيرالدوله، سعد الدوله، ستارخان، وثوق الدوله و محتشم السلطنه اسفندياري مورد اشاره قرار گرفته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
377
آپلود شده توسط:
sagaliga
sagaliga
1393/05/17

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مشاهیر رجال

تعداد دیدگاه‌ها:
7
‍ تاسیس روزنامه شرق بدست سید ضیاءالدین طباطبایی
🔹سید ضیاءالدین طباطبایی در سال ۱۲۶۸ شمسی متولد شد. او فرزند ارشد آیت‌الله علی آقای یزدی است که از سادات سرشناس بود. سید علی آقا در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه در نجف در نزد آیت الله میرزا حسن شیرازی مشغول فراگیری فقه و اصول بود. او به درخواست مظفرالدین میزرا ولیعهد به ایران آمد. او همچنین به خاطر مخالفتهایش با شاه در دوران استبداد صغیر به ساری تبعید شد. سید ضیاء در شیراز متولد شد و در دو سالگی به همراه خانواده به تبریز نقل مکان کرد. در سن ۱۵ سالگی زبانهای انگلیسی و فرانسوی پرداخت. حضور او در شیراز مقارن با #انقلاب_مشروطه بود. بعد از اعلان مشروطیت به انتشار #روزنامه_اسلام پرداخت. اطلاع زیادی از اولین روزنامه سید ضیاء در دست نیست. سید ضیاء جوان در این دوران تند و افراطی بود و علت بسته شدن روزنامه هایش هم همین تندروی هایش بود. در سال ۱۲۸۵ شمسی، اولین شماره #ندای_اسلام را منتشر کرد.(۱)
🔹با توقیف این روزنامه به همراه هیئت تحریریه با لباس مبدل به تهران فرار کرد و در تهران فعالیتهایش را ادامه داد. یکی از اقداماتش بمب گذاری در مغازه حاج محمد اسماعیل یکی از نمایندگان مجلس اول و از طرفداران آن زمان محمدعلی شاه بود. خواسته اش این می بود که چون بمب بترکد هم مغازه آتش بگیرد و هم به آوای مردم سراسیمه شوند و دیگر بازار را باز نکنند. بمب‌گذار کشته شد و سید ضیاء به سفارت بلژیک پناه برد و از آنجا به خارج رفت.(۲)
🔹بار دیگر سیدضیاء به دلیل بمب اندازی به خانه #شعاع_السلطنه، برادر محمدعلی شاه تحت پیگرد قرار گرفت و به سفارت انگلیس پناهنده شد. اما سفارت با وجودی که داعیه حمایت از مشروطه خواهان را داشت، ظاهرا به این دلیل که پدر سیدضیاء مخالف سیاست های انگلیس و مخالف دولت محمدعلی شاه بود، درخواست اعطای پناهندگی سید را رد کرد.(۳)
🔹سید پس از آنکه پاسخ مشابهی را از سفارت عثمانی شنید به سفارت اتریش پناهنده شد و در آنجا مدت شش ماه ماند تا اینکه با صدور فرمان عفو عمومی محمدعلی شاه از سفارت خارج شد. این رویداد با پیشروی نیروهای مشروطه خواه در شمال کشور به سمت تهران مقارن بود. با ورود مشروطه خواهان به تهران (تیر ۱۲۸۸) سید به همکاری با آنان پرداخت و در تصرف بعضی مناطق مرکزی تهران با نیروهای مهاجم همکاری فعالانه یی داشت. سیدضیاءالدین طباطبایی در هفتم مهر ۱۲۸۸ خورشیدی اندکی پس از فتح تهران اولین شماره #روزنامه_شرق را در چهار صفحه و به دو زبان فرانسه و فارسی با همکاری چهره هایی مانند #علی_اکبرداور و #دکترحسین_کحال منتشر کرد. این روزنامه برخلاف نشریه "ندای اسلام" حامی جدی مشروطه خواهان نبود و لحن بی طرفانه تری داشت. با این حال هزینه نشریه #شرق توسط #زرتشتیان و #ارامنه تامین میشد.(۴)
🔹شرق پس از ۶۴ شماره، برای اولین بار از طرف وزارت داخله در سال ۱۳۲۷ ق توقیف شد. این توقیف حدود پنج ماه به طول کشید. علت این توقیف صغر سن سید ضیاء اعلام شد که ۱۹ ساله بود، حال آن که طبق قانون باید ۳۰ سال میداشت. دلیل اصلی غیر از این بود، سر جرج بارکلی در گزارشی سالانه مدعی شده بود که شرق عملا توسط یکی از ارامنه منتشر میگردید. او نوشت که ارمنی مزبور به وزیر مختار روسیه گفته است که هیچ امیدی برای آینده ایران نیست، مگر این که قشون روسیه از قزوین وارد تهران شوند. بارکلی گزارش داد که حملات ضد روسی شرق هدفی جز این نداشته است که مردم را علیه روسیه برانگیزد و همین امر بهانه ای برای حملات آتی روسیه علیه ایران میشد. پس بهتر آن بود که نشریه مزبور تعطیل شود. توقیف دوم شرق در سال ۱۳۲۸ ق و به دستور اداره نظمیه صورت گرفت. علت توقیف دوم، لحن تند روزنامه در برخورد با کابینه سپهدار بود. سومین توقیف در شماره ۱۰۶ اتفاق افتاد و باعث بسته شدن روزنامه برای همیشه شد. علت این توقیف نیز توهین به مجلس دوم بیان شد.(۵)
🔹۹۴ سال پس از انتشار شرق، از شهریور ماه ۱۳۸۲ روزنامه ای به نام #شرق در تهران کار انتشار خود را آغاز کرد. در آن زمان رئیس شورای سردبیری روزنامه شرق نوین مهندس #محمدعطریانفر و سردبیر اجرایی آن #محمدقوچانی بود...
♦۷ مهر (۱۲۸۸)؛ سالروز تاسیس روزنامه شرق بدست سید ضیاءالدین طباطبایی
🔸منابع:
۱. رجال عصر پهلوی، سید ضیاءالدین طباطبایی به روایت ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صفحه ۱۳۵.
۲. تاریخ مشروطه ایران، احمد کسروی، صفحه ۸۷۹.
۳. زندگی سیاسی اجتماعی سیدضیاءالدین طباطبایی، محمدرضا تبریزی شیرازی، صفحه ۱۹.
۴. شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، جلد دوم، صفحه ۹۶۱.
۵. فرقه دموکرات و تحولات معاصر ایران، نوشته حسین آبادیان و رسول زاده، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۶، صفحه ۴۹.
کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
خاطرات عین السلطنه از حسین بحرینی، آخوند مورد اعتماد مظفرالدین شاه
🔹خاطرات عین السلطنه، اطلاعات جالبی از سید حسین بحرینی، روحانی کوتاه قد و چاقی که با چشمانی ریز و درخشان و چهره ای سبزه و متمایل به زرد، به سرعت توانست به مدد ترس موهوم و خرافه گرایی مظفرالدین شاه، در دستگاه حکومت او جایی برای خود دست و پا کند، به دست میدهد:
"سید اصلا بحرانی است و من وقتی که شیراز رفتم معلوم شد. بحران قریه کوچکی است در گرمسیرات فارس. طلبه فقیری بود از گرسنگی طهران آمد و از طهران به تبریز رفت. خودش را بحرینی قلمداد و محض آن که غریب بود، کسان ولیعهد به او التفاتی کردند و خدمت ولیعهد بردند روضه خوان شد و کم کم ترقی کرد. بعد از سلطنت دیگر برای شاه هم روضه نمیخواند. پسرش میخواند. بسیار هم بدنفس آدمی بود. کسانی که در شیراز و طهران در ایام فقر و فلاکتش از او کمک و یاری کرده بودند وقتی که نزدش می آمدند و اظهار آشنایی میکردند گردن نمیگرفت و امتناع میکرد. این را هم من در شیراز باز شنیدم در طهران هم هرگز نشد عریضه ای از کسی به شاه بدهد، یا انعامی احسانی از شاه برای فقیری، ضعیفی، درمانده ای بگیرد. هر وقت شاه به دیگران نذر میکرد، این آدم زن و دختر خودش را میگفت لخت شوند، لباس پاره پاره بپوشند و نذورات را به آنها میداد و صبح برای شاه قسم میخورد فلان پول یا فلان پارچه را به کسی دادم که لخت و عریان بود و نان شب نداشت.
این سید از دولت سر این رعد و برق صاحب یک اعتبار و احترام و جبروتی بود که بازدید علمای بزرگ بزرگ و شاهزادگان و وزرای محترم (نیز) هرگز نمیرفت. به قدری شال، انگشتر، طلا، نقره، خز، سنجاب، پول شاه به او داده بود که خانه او صندوقخانه او مخزن جواهرات و اشیاء قدیمی شده بود. قریه نهاوند قزوین را به او بخشید، که سالی سی هزارتومان منافع میبردند. میرزا ابوالقاسم خان مباشر آنجا، حاکم قزوین را نوکر خود حساب نمیکرد. خانه مرحوم حاجی حسین خان را در دروازه دوشان تپه برایش خرید.
سید سه پسر داشت دو معمم یکی کلاهی، هر کس روزنامه خاطرات شاه را به اروپ (اروپا) خوانده باشد همه جا دیده که پس از بالها، مهمانیها. آقا سیدحسین روضه خیلی خوبی خوانده، ذکر شده است. سیدحسین با کلاه و فکل و کراوات در میان راه آهن روضه ها خوانده شاه و امیر بهادر جنگ و متملقین دیگر در حضور مهماندارها و فرنگیها گریه ها، ناله ها، ندبه ها کرده اند که صدای آنها به قول روضه خوانها به کربلا رسیده. بصیرالسلطنه پسر دیگرش پیشخدمت مخصوص بود. قریه شادمهان قزوین را به او بخشید. در فوت مظفرالدین شاه علی التحقیق هشتاد هزار تومان پول نقد در بانک داشت سوای جواهرات و اشیاء قیمتی دیگر. سید و پسرانش دارای دو سه کرور ملک و پول و جواهر و سایر چیزها فعلا هستند".
🔸منابع:
۱). شرح حال رجال سیاسی و نظامی ‌معاصر ایران، باقر عاقلی، جلد دوم، انتشارات گفتار.
۲). روزنامه خاطرات عین السلطنه (قهرمان میرزا سالور)، جلد پنجم، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار، چاپ اول ۱۳۷۷، نشر اساطیر ایران، صفحه ۴۰۷۸.
کتاب فوق العاده ای.دستتون درد نکنه.درست که خلاصه ۳ جلدی می باشد ولی باز هم با ارزشه
با سلام. این کتاب ناقص بارگزاری شده است.
مرحوم دکتر باقر عاقلی وزیر دادگستری یک دوره 3 جلدی دارند بنام شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران که بسیار دوره کتابهای خوبیست و در آن اغلب رجال دوره پهلوی و بعض رجال معروف قاجار را با شرح احوال کامل و مشاغل آنها و کارهای مهمی که انجام داده اند با قلم شیوا و رسا شرح و توصیف فرموده اند خدا روح بزرگشان را قرین رحمت خود بفرماید انشاآلله.
مشاهیر رجال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک