بر باد می رود: ادامه بر باد رفته

✔️ رمان بر باد می رود نوشته آلیس رندال بر پایه شخصیت های کتاب بر باد رفته، شاهکار جاودان مارگارت میچل نوشته شده است. این رمان در واقع هجوِ نویسنده و پاسخ او به جهانی است که در رمان میچل توصیف شده است. این کتاب با اجازه "بنگاه استفانز میچل" چاپ نشده و هیچ نوع حمایت یا تاییدی برای چاپ آن از طرف "بنیاد سرپرستی آثار مارگارت میچل" به عمل نیامده است. پس از انتشار رمان برباد رفته، نوشتن رمانهایی در ادامه این رمان و بر پایه شخصیت های آن به گونه ای که جنگ داخلی آمریکا را از دید بقیه شخصیت ها روایت می کردند، شروع شد. ولی علیرغم زیبایی های خود، هیچکدام نتوانستند در مقابل "بر باد رفته" درخشش آنچنانی داشته باشند.
روند روایت داستان که به صورت یک زندگینامه است از دیدگاه اول شخص و از زبان دختری برده به نام سینارا که خواهر ناتنی اسکارلت است، روایت می شود. او در ابتدای کتاب اینچنین خود را به خواننده معرفی می کند:
«من در 25 ماه مه سال 1845، ساعت هفت و نیم صبح به صورت یک برده در مزرعه ای که از "آتلانتا" (مرکز ایالت جورجیا) سوار بر کالسکه یک روز فاصله دارد، زاده شدم. پدرم، "جرالد اوهارا"، کشتکار بزرگ پنبه و ارباب منطقه بود. مادرم "مامی" بود و خواهر ناتنی ام، "اسکارلت" در سراسر پنج استان به لحاظ زیبایی مشهور و سرآمد همگان بود ...»