رسته‌ها
سنگی بر گوری
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 72 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 72 رای
سنگی بر گوری نام کتابی است از جلال آل‌احمد. این کتاب کوتاه در شش فصل نوشته شده‌است. آل‌احمد این کتاب را در سال ۱۳۴۲ به نگارش درآورد، ولی کتاب تا سال ۱۳۶۰، درست ۱۲ سال پس از مرگش، منتشر نشد. ماجرای کتاب، تک گویی راوی است درباره اینکه خودش (جلال) و همسرش (سیمین دانشور) بچه دار نمی‌شوند. کتاب با این جمله آغاز می‌شود:
هر آدمی سنگی است بر گور پدرش

راوی نخست به بازگویی چگونگی زندگی خانوادگی‌اش می‌پردازد و سپس راه‌های گوناگون که بچه دار شدن را برمی‌شمارد و از آزموده‌های خود و همسرش در بررسی برخی از این راه‌ها می‌گوید؛ از آزمودن شیوه‌های پزشکی تا پیروی و اجرای برخی باورهای خرافی قدیمی، یا حتی پذیرش سرپرستی کودکی یتیم.
سرانجام هیچیک از این راه‌ها کارگر نمی‌شود. نویسنده با مقایسه خودش با دیگران به خود دلگرمی می‌دهد: تو زندگی می‌کنی که بنویسی، آنهای دیگر بی‌هیچ قصدی فقط زندگی می‌کنند. پس از آن که برای آینده نمی‌تواند کاری کند، به سراغ گذشته‌اش می‌رود و از اینکه پایان سلسله‌ای است که از همان آغاز آفرینش آدمی به راه افتاده و پس از پدرش به او رسیده، خرسند می‌شود:
من اگر بدانی چقدر خوشحالم از این که آخرین سنگ مزار درگذشتگان خویشم
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
98
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
miran2009
miran2009
1393/04/20

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سنگی بر گوری

تعداد دیدگاه‌ها:
10
به نظر من جلال آل احمد بهترین نویسنده معاصر ایران است
او نویسنده ای است صادق و بسیار متغیر. یعنی با گذشت زمان و تغییر احوالات درونی خود نوشته های گوناگونی دارد . در زندگی همواره در حال آزمون و خطای حقیقت است . و چون متاسفانه عمر کوتاهی داشته به نتیجه گیری نهایی درستی( که امروزه ما با گذشت زمان و اثبات تاریخ به آن رسیده ایم) نرسیده است.
عالی است و اینکه من اورا بسیار دوست ممیدارم
نمیدونم چرا با داستانهای این نویسنده اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم و هیچوقت نتونستم بیش از 5 صفحه از یه داستانشو بخونم و خسته نشم!:-(
با قبول تمامی کامنت‌های قبلی باید پذیرفت که در شرایط آن دوره، آل‌‌احمد جنبه‌های مثبتی هم داشت (برای مثال انشعاب از حزب توده به همراهی خلیل ملکی) ولی متاسفانه درک درستی از مبارزه‌ی طبقاتی، سیاست و اقتصاد نداشت که منجر به پس‌رفت وی می‌شه و اگه هنوز بر و بیایی هم داشت به خاطر رک‌گویی و ضدیت صادقانه‌اش علیه رژیم سابق بود (که این هم از کرامات کشورهای پیرامونی‌ست که متاسفانه هر شخص درست و نادرست به بهانه‌ی ضدیت با حکومت برای خود وجهه‌ای پیدا می‌کند) و گرنه همانطوریکه دوستان دیگر به نوعی اشاره کردند در یک کشور معمولی با رشد و فهم متعارف این نوع شخصیت‌ها مجالی برای بروز نمی‌یافتند.
کلا، در این نوع کشورها به نظر میاد وجود «روشنفکران» متناقض امری معمولی‌ست که البته با توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی‌مان زیاد عجیب نیست!
آل احمد روشنفکر نبود. حتی نیمه روشن فکر هم نبود. اما سنگی بر گوری کتاب فوق العاده ای ه. خیلی بکر و فوق العاده س که یه ایرانی از ناتوانی ش بنویسه. اونم ایرانی شناخته شده ای در حد آل احمد
در کجای اندیشه های جلال آل احمد نشانی از روشنفکری می بینید! در کدام کتاب جلال نشانی از روشنفکری وجود دارد! برعکس در کتابهای او پر است از مخالفت با مدرنیته و مدرنیزاسیون! حتی او از تراکتور هم متنفر بوده و اعتقاد داشته باید در روستاها از همان گاو آهن استفاده کرد و نباید از تراکتور و از این جور ابزار مکانیزاسیون استفاده کرد! اگر هم منظور از روشنفکری کتاب غربزدگی هست که این کتاب هم پر است از توهین به استادهای دانشگاه و آدمهایی که در خارج درس خوانده اند!
متاسفانه در ایران چنین هست که هرکی فحش بدهد و فحش بنویسد بهش میگن روشنفکر!! در صورتی که در دنیای خارج روشنفکر به کسی میگویند که راهکار بدهد راههای جدید ارائه کند دردهای انسانی را آلام ببخشد ... و خلاصه هرچه زیبایی هست را برای انسانها به ارمغان بیاورد...
[quote='alitad']از بدترین و ضعیف‌ترین آثار آل‌احمد. برای من تقریبا تیر خلاص جلال، همین کتاب بود. پس از سال‌ها که آثارش را یک به یک با اشتیاق می‌خواندم، کم کم از او دل‌سرد شدم و اگر درست خاطرم باشد، آخرین کتابی بود که از او خواندم. جلال به عنوان روشنفکر بسیار متاثر از سارتر بود، با همان تناقض‌ها و بالا و پایین‌ها. اما جلال به عنوان نویسنده واقعا قابل مقایسه با سارتر نبود، واقعا حالا که به گذشته نگاه می‌کنم تصورم این است که هیچ یک از آثار او اصیل نبودند. همگی تقلیدی «جهان سومی» از آثار فرانسوی بودند. شاید برای یک نقد جدی، بد نباشد خواننده امروز دوباره آثار او را بخواند، دست‌کم برای اینکه گذشته روشنفکری ایران را بازخوانی کند. ممنون از کتاب‌گزار.[/quote]
یکی دیگه از کارهای تاثیر گذار آل احمد که البته به نظر من اصلاً تاثیر مثبتی نبود گرته برداری اصطلاح غرب زدگی از احمد فردید بود که نه خود فردید فهمید چی گفته و بدتر از اون کسانی مثل آل احمد که آشفته گوییهای فردید رو اینقدر جدی گرفتند و شاخ و برگ دادن که هنوز هم در ادبیات به اصطلاح روشنفکری طرفداران خودش رو داره
از بدترین و ضعیف‌ترین آثار آل‌احمد. برای من تقریبا تیر خلاص جلال، همین کتاب بود. پس از سال‌ها که آثارش را یک به یک با اشتیاق می‌خواندم، کم کم از او دل‌سرد شدم و اگر درست خاطرم باشد، آخرین کتابی بود که از او خواندم. جلال به عنوان روشنفکر بسیار متاثر از سارتر بود، با همان تناقض‌ها و بالا و پایین‌ها. اما جلال به عنوان نویسنده واقعا قابل مقایسه با سارتر نبود، واقعا حالا که به گذشته نگاه می‌کنم تصورم این است که هیچ یک از آثار او اصیل نبودند. همگی تقلیدی «جهان سومی» از آثار فرانسوی بودند. شاید برای یک نقد جدی، بد نباشد خواننده امروز دوباره آثار او را بخواند، دست‌کم برای اینکه گذشته روشنفکری ایران را بازخوانی کند. ممنون از کتاب‌گزار.
سنگی بر گوری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک