رسته‌ها
شعر شیراز
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 26 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 26 رای
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
135
آپلود شده توسط:
izedmehr
izedmehr
1393/03/22
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شعر شیراز

تعداد دیدگاه‌ها:
4
به یاد دکتر بیژن سمندر، هنرمند توانا و ترانه سرای شیرازی ؛
مثلِ پیشتر نَمچِرو،یِی یادی از ما نَمکُنی، ..: نمیدونم چرا مثل قبلنا یادی از ما نمی کنی
پیش ما،سَر نَمزَنی،مثلِ او وَختا نَمکُنی،.: مثل آن وقتها به ما سر نمی زنی و مهربانی نمی کنی
قِصَّمون-جی جی بی جی-شد رفت تو دَسِّه ی لوطیا، ..: داستان عشق ما به روایت عروسکهای خیمه شب بازی و لوطی های فراموش شده پیوست
عشق ما افسانه شد،گاسَم تماشا نَمکُنی، ..: عشق ما افسانه شد و اصلاً به خاطر نمی آوری
من دلُم شِر شد،تیریش شد،پاره شد،لَمّات شد، ، ..: دلم من متلاشی شد، پاره پاره شد، فرسوده شد
جونِ سِیداجِ غریب با ما تو خوب تا نَمکُنی، ..: مثل سید تاج غریب به ما اعتنا نمی کنی
هِی تو مِخ مِخ کِردی و هِی هُولَکی بُنگِت زَدَم ..: هی بهانه آوردی و سستی کردی و من هم با عجله هی صدایت کردم
گوش که نَمدی،نَمدی،حتّی چِشمتم وا نَمکُنی، ..: به حرفهای من اصلاً گوش نمی دهی و حتی به من نگاه هم نمی کنی
یِی کُلوک غم،یِی کُماجدون ناله،یِی اَسُّم هاکَک،.: به اندازه یک طغار غم؛ یک کماجدان ناله و یک کفگیر آه
دیگبَرُم پُر شد،تُرُش بالاتو بالا نمکنی، ..: کاسه صبرم از غم لبریز شد و تو آبکشت را بالا نمی کنی( مرا از غصه نجات نمی دهی)
تَرتیلیس شد من چِشام از غم،نَیوُی روش پوُی پَتی، ..: چشمان من پر از اشک شده و تو نمی آیی قدمت را روی آن بگذاری
من تو اشکُم غرقم و تو فکر دریا نمکنی، ..: از بس گریه کردم در اشک چشمانم غرق شده ام و تو فکر نجات من از این دریا نیستی
با سمندر دَبّ نشو،در آتیشت نَذار برم، ..: با سمندر اینقدر لجباز و جفاکار نباش و نگذار بیش از این در آتش فراق تو بسوزم
وختی تِنگیدم دیگه ما رو تو پیدا نمکنی، ..: وقتی که که دق کردم و مردم هیچوقت مرا پیدا نخواهی کرد
دکتربیژن سمندر, هنر مند شیرازی؛ معمار و شاعر و موسیقی دان و نقاش و خطاط, مبتکر و بنیانگزارِ سرودن شعر به لهجه ی شیرین و زیبای شیرازی است, مقدمه ی کتاب
شعر شیراز با خطِ خوشِ خودِ او نوشته شده است, دکتر سمندر برای تالیف این کتاب زحمت زیادی کشیده و علاوه بر سرودن اشعار بسیار زیبا و دلنشین محلی, در آخر کتابش
با دقت زیاد, برای علاقمندان گویش شیرازی, واژه های شیرازی را به فارسی ی روان برگردانده است که فوق العاده جالب و قابل استفاده است, از نمونه اشعار معروف او « گل
سنگم » می باشد که توسط چند تن از خوانندگان ایرانی و یک خواننده خارجی خوانده شده و شاید بیشتر علاقمندان ترانه های ایرانی شنیده باشند, در اینجا دوبیت دلنشین
از شعر« اِلِمون کِرد » یعنی منو دست انداخت و سربسرم گذاشت را به نظر شما عزیزان ادب دوست میرسانم؛
یارُم درِ دروازه ی شیرازُ کولون کِرد, ( یارمن در دروازه ی شیراز را به روی من بست و قفل کرد)
آخِر به دوصد اَتَم اوتوم مارا بیرون کِرد, ( و دست آخِر با دوصد بهانه و تشریفات منو بیرون کرد )
عشقِ من و دلدار, از اول جومولو بود,( عشق من و یارم از اول, هردو یه جور بود و به یکدیگر عشق می ورزیدیم )
هِی دَبه اومد, وادَنگ اومد تا ولمون کِرد ( اما بالاخره سر منو شیره مالید و وادنگ اومد و رهایم کرد )
یاد این هنرمند شیرازی که هم اکنون در بستر بیماری است را گرامی می داریم و برایش دعای خیر و آرزوی سلامتی می کنیم. و همچنین برای همه ی شهروندانِ مهربان و
مهمان نواز و خونگرمِ شیرازی ی عزیزمان, سعادت و شادمانی آرزو می کنیم.
جهت حفظ کلمات و لهجه شیرازی، این کتاب، کتاب بسیار ارزشمندی است.
شعر شیراز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک