رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج
نویسنده:
بابک وزیری
امتیاز دهید
.
بسیاری بر این باورند که همه قبل از ازدواج رابطه دوستی برقرار می کنند اما در این کتاب سعی شده تا این مساله بررسی شود و مشکلاتی را که برای هر دو جنس پسر و دختر ایجاد می کند بیان کند.
هر کاری سنی دارد و اگر زودتر از سن معقول کسی وارد چنین فرایندی شود حتما به صدمات جبران ناپذیری دچار خواهد شد.
هستند کسانی که با فهم درست در دام سراب های زندگی نمی افتند و در زندگی به مقام های بالایی دست پیدا می کنند
در این کتاب چندین رابطه مثال زده شده و بعد به تفسیر آن ها پرداخته شده است
در دو فصل به رابطه دانشجویان در دانشگاه نیز پرداخته شده است.
بیشتر
بسیاری بر این باورند که همه قبل از ازدواج رابطه دوستی برقرار می کنند اما در این کتاب سعی شده تا این مساله بررسی شود و مشکلاتی را که برای هر دو جنس پسر و دختر ایجاد می کند بیان کند.
هر کاری سنی دارد و اگر زودتر از سن معقول کسی وارد چنین فرایندی شود حتما به صدمات جبران ناپذیری دچار خواهد شد.
هستند کسانی که با فهم درست در دام سراب های زندگی نمی افتند و در زندگی به مقام های بالایی دست پیدا می کنند
در این کتاب چندین رابطه مثال زده شده و بعد به تفسیر آن ها پرداخته شده است
در دو فصل به رابطه دانشجویان در دانشگاه نیز پرداخته شده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج
(دقیقا کدوم آیه؟؟و لطفا با ذکر آیه ج بدید.مر30
اگه اینجور باشه ک شما میفرمایین نسل بشر منقرض میشه)
یعنی شما میگید اگر قبل از ازدواج رابطه نداشته باشیم نسل انسان ها منقرض میشه ؟؟!
اگه منظور شما از نسل، فرزند نامشروعه که باید بگم ... اسمش روشه نامشروع من ترجیح میدم نسلم منقرض بشه تا اینکه نا مشروع باشه اگرم منظورتون از رابطه آشنایی بیشتره که میبینید هنوز نسل بشر منقرض نشده پدر بزرگ مادر بزرگ ها و حتی پدر مادر های خودمون سر سفره ی عقد اولین ملاقاتشون رو داشتن شاید بگید که افکار اونا پیش پا افتاده بوده و الآن باید مدرن تر بود که نتیجه اش رو داریم رو جامعه امون میبینیم : فرزندانی که پدر و مادراشون معلوم نیست و این یعنی باز کردن پای بچه های بی گناهی ناخواسته به سیاهی و تباهی (از بچه های نامشروعی که نخواستنشون چیز بیشتری نمیشه انتظار داشت)
من نمیگم که ما الآن باید توی قرن بیست و یکم طوری که والدینمون زندگی میکردن زندگی کنیم . من میگم اگر قرار بر آشنایی باشه باید حد و حدود ها و مرز ها رو نادیده نگرفت و در حدی که خانواده و دینمون برامون تایین میکنن پیش رفت . من خودمو جای اون بچه ای میزارم که پدر و مادرش نخواستنش از همون نوزادی طرد شده . مگه اون بچه حق زندگی نداره؟ حق پیشرفت و درس خوندن و کسی شدن رو نداره ؟
چرا من با سهل انگاری های خودم دو نفر دیگه رو بدبخت کنم ؟
متاسفانه دیدگاه من و شما راجع به روابط بین دختر و پسر و روح و دین کاملا متفاوته.
من روح رو قبول ندارم که بخوام براش پسوند والا و بینهایت بکار ببرم.نزدیکترین مثثال اثبات شده علمی برای روح،مایعات ترشح شده از تعدادی غده در بدن انسان هست...و من نتونستم بین مخلوطی از مواد شیمیایی،مفهوم والایی بدست بیارم.
هدف ازدواج؟من با ازدواج موافق نیستم...اما هدف از روابط دوستانه_عاشقانه میان یک زوج؟بله...رفع غریزه هست...
و دیدگاه ما راجع به روند مدرنیزاسیون هم متفاوته...من موارد ذکر شده رو مدرن شدن نمیدونم.
خانواده ی مدرن دیگه بعد از 16 یا 17 سالگی تسلطی روی فرزندش نداره...نمیتونه داشته باشه...با توجه به امکانات امروز ممکن نیست
اگر نوجوان با دوستاش بیرون نرفت...خوب این خواسته ی خود نوجوان بوده
اگر بزور کتک و چماق،خانواده وارد عمل بشه و جوان رو منع کنه،خب اون خانواده مدرن نیست!
اگر باعث ناراحتی دوستانی شدم...صمیمانه معذرت میخوام...و چون خودم عقاید بسیار متفاوتی رو تجربه کردم،به تمام عقاید احترام میگذارم.
من سخنران تند زبانی نیستم...شرمسارم...اما این که شما چه میکنید به بنده ارتباطی پیدا نمیکند
خطوطی که در ادامه نگاشتید...بنده و امثال بنده را تعریف نمودید که خب،نظر شخصی شماست و قابل احترام...باشد برای خودتان
من خدای را(البته در صورت وجود)محدود به آسمان،یا بقول قرآن،آسمانها میدانم...نظر جنابتان هم محترم
من وحی منزل نمیکنم،اعتقادی هم به آن ندارم،دوستی یک زوج،دارای بعد اجتماعی نیست... دوست پسر_دوست دختر جدای از مجموعه پدر_مادر_فرزند هست.گیرم که مثال من کودکانه...اصلابنده کودکی خردسال که هزاران سوال در سر دارد...آیا با کودک خودتان هم اینگونه صحبت میکنید؟؟؟لحن صحبتتان نیز محترم...
هر وادی که وارد شدیم،خدا به کار ما اشکال کرد...ما که با اسلام نتوانستیم معشوق بگیریم،دیگرن توانستد؟خوشا بحالشان...
اوضاع عالی جامعه اطرافتان نیز جالب است،شما جامعه ای که دیدید توصیف فرمودید،بنده آنی که دیدم،جفتشان محترم!برای جفتمان!
و جمله پایانیتان...این نظر شماست...و شاید سلیقه ای متفاوت،زبان تند شما را نپسندد و داستان شخصی بنده حقیر را شیرینتر بیابد...
من اهل توهین و تحقیر نیستم...و شما را نیز میستایم...قابل احترام هستید...اما متوانید قابل احترام تر باشید...
بخشید که دخالت میکنم ولی شما فکر میکنید که هدف ازدواج وفقط و فقط رفع غریزه س؟
نه این پیش پا افتاده ترین و جزئی ترین هدف ازدواجه ...
مابقی اهداف ازدواج برمیگردن به روح انسانی که روح انسانی هم اسمانیه پس ازدواج یک پیوند مقدسه که با روابطی که صرفا جهت تامین نیازهای اولیه و جسمی و حقیر تن ادم هست خیلی خیلی متفاوته
یک مثال میزنم بررای قسمت دوم حرفاتون :
دیدگاه دین یهود تو زندگی من و شما تاثیر داره در حالی که یهودی نیستیم؟
نه!
پس تا وقتی به دینی معتقد نباشی نمیتونه مستقیما روی تو تاثیری داشته باشه
جوان های امروز اکثرا از دین دور شدند و نمیشه اینو انکار کرد حالا این زدگی اونها دلیل بر دینه یا عکس العمل دینداران نسبت به اونا و رفتارشون؟
ما اینجا در مورد دوستی دختر و پسر بحث میکنیم تا طرفداران این معضل بزرگ اجتماعی رو مجاب کنیم تا عقیده شون رو تغییر بدن و با تغییر عقیده ی یک نفر اطرافیانش هم تغییراتی خواسته یا ناخواسته میکنن...
پس تصحیح عقیده دیگران هدف ما از این بحث ها هست..
سنت ها باید تغغیر داده بشن باید مدرن بشن همون طور که افراد مدرن میشن اما نباید هویت خودشون رو از دست بدن...
مثلا قبلا ازدواج سنتی و اصیل اونی بود که توش دختر و پسر اصلا لازم نبود هم رو ببینن اما الان به ازدواجی که توش خواستگاری هست ، رضایت طرفین هست ، روابط سالم خانوادگی در حد اشنایی هست ، و صحبت کردن طی هر تعداد جلسه ای لازم باشه هم هست ، پس اینو اصلا نمیشه بهش گفت ازدواج سنتی...
این سنتیه که با مدرنیزه شدن جامعه مدرن شده اما سلامتش همچنان قابل اعتماده.
شما که کار خودتون رو میکنید و حرف خودتون رو میزنید و احتمالا رستگاری رو توی همین روابط دوست داشتنی ناپایدار متزلزل الوده میبینید اما اینهارو برای کسی گفتم که میخونه و فکر میکنه چراکه نباید دیدگاه های مخالف بی پاسخ بمونن چون واقعا سوال برانگیز میشه.
من زمانی که در بحث ها از اسلام دفاع میکردم،این کلمات رو بکار نمیبردم...چون احساس میکردم به مخالفانم در بحثبی احترامی میشه
شاید بخاطر بار منفی کلمه...طرز استفادش در جامعه...یا هر چیز دیگه
سعی کردم که بقیه رو بعنوان صاحبان تفکرات متفاوت بپذیرم،آیا اینطوری محترمانه تر نیست؟؟؟
بگذاریم و بگذریم...
آیا با هم بودن دو نفر امری آسمانیست که نیاز به مجوز آسمانی داشته باشه؟شاید بتونیم بگیم دعا آسمانیست...پس آداب آسمانی داره...(من اعتقادی ندارم)
اما رفع غریزه جنسی،همونطور که پیشتر هم گفتم،نیازیست که درست مثل غذا خوردن برطرف میشه...منتها با دخالت دو اراده...
دوستی با یک دختر یا پسر از دیدگاه شما مشکلی داره؟آیا دیدگاه شما باعث پایان یافتن رابطه دو نفر میشه؟آیا حتی امروز،دیدگاه دین تاثیری روی جوانان داره؟من فکر نمیکنم...
خانواده ها هم امروزه شروع به مدرن شدن کردن...من بجز معدود خانواده های مذهبی و خشکه مقدس،و البته خانواده های موجو در سریال های ایرانی،خانواده ای رو مشاهده نمیکنم که به رفتار فرزند دختر یا پسرش در انتخاب دوستانی از جنس مخالف خرده بگیره
برعکس...مهمانیهایی ترتیب داده میشه تا خانواده و فرد مذکور بیشتر همو بشناسن...(این مهمونیها خیلی خوش میگذره،به ما که گذشت!!!)
به هر سنت و رسمیکه دارید عمل کنید...بنده با رضایت طرفین(خانواده اما بشدت در حاشیه)...شما هم با فلان آیه از فلان سوره که فلان چیز ها رو حرام کرده...باشد که رستگار شوید........[/quote]
دوست داشتن و نداشتن اخشوروش مساله ای کاملا شخصی ست جناب
این که شما هم چه می کردید به بنده ارتباطی پیدا نمی کند
لزومی هم برای احترام به هر عقیده ای نمی بینم. و اگر کفر و الحاد قابل احترام بود هرگز برای محو آن اقدامی نمی کردم. البته فراموش کردم در کنار کفر و شرک، صفت فحشا را هم بیان کنم چه آنکه هر که مرتکب گناهی شود که زیانش از خود وی عبور کند و به جمع برسد چه مرد و چه زن فاحشه است.
شوربختانه مسائل را به دو دسته ی آسمانی و زمینی تقسیم نمی کنم. در آسمان مگر چه خبر است؟ همه ی امور انسان ها زمینی ست و خداوند را برخلاف منش جنابتان تنها در آسمانها نمی دانم که مسائل را آسمانی و زمینی کنم. خدای تعالی را در همه زمینه ها برتری دارد و این نظر را هم تبلیغ می کنم. نظر شما هم محترم. منتها برای خودتان. وحی منزل نفرمودید که تشابه به غذا خوردن میزنید. حرفی زدید که اثبات نفرمودید. مثالی بی مبنا و کودکانه که ارزش درنگ ندارد. باز هم برای خودتان محترم. بنیان خانواده به اجتماع باز می گردد و غذا به خود فرد. اما در مورد دوستی که پرسیدید خداوند ایرادی نگرفته است. از معشوق گرفتن یعنی ارتباط عاطفی سخن رانده است وگرنه ارتباط سالم را که ایرادی نیست. اما در مورد تاثیر دیانت فخیم اسلام بر زندگانی جوانان معتقدم بحمدالله قرآن در حال ورود به جامعه است و کلام خداوند بر صدر تمامی گفتارهاست. اگر دیروزی ها کافرانی در لباس اسلام بودند که تنها خود را مسلمان می پنداشتند، جوانان امروز به سمتی در حال حرکتند که مسلمانانی در لباس مسلمان باشند و بالاخص نسل طلایی آینده ی ایران که قطعاً از آنِ قرآن است. البته بنده هم یکی دو تا خانواده ی ملحد و فاسد دیده ام که مرزی بر فحشاء ندارند ولی بطور کلی اوضاع عالیست.
در پایان هم خواهشمندم مطالب خصوصی و شخصی خود را که کمکی به گفتگو نمی کند برای خود نگاه دارید. اینکه شما چه می کنید هیچ فایده ای بر این گفتگو ندارد.
من زمانی که در بحث ها از اسلام دفاع میکردم،این کلمات رو بکار نمیبردم...چون احساس میکردم به مخالفانم در بحثبی احترامی میشه
شاید بخاطر بار منفی کلمه...طرز استفادش در جامعه...یا هر چیز دیگه
سعی کردم که بقیه رو بعنوان صاحبان تفکرات متفاوت بپذیرم،آیا اینطوری محترمانه تر نیست؟؟؟
بگذاریم و بگذریم...
آیا با هم بودن دو نفر امری آسمانیست که نیاز به مجوز آسمانی داشته باشه؟شاید بتونیم بگیم دعا آسمانیست...پس آداب آسمانی داره...(من اعتقادی ندارم)
اما رفع غریزه جنسی،همونطور که پیشتر هم گفتم،نیازیست که درست مثل غذا خوردن برطرف میشه...منتها با دخالت دو اراده...
دوستی با یک دختر یا پسر از دیدگاه شما مشکلی داره؟آیا دیدگاه شما باعث پایان یافتن رابطه دو نفر میشه؟آیا حتی امروز،دیدگاه دین تاثیری روی جوانان داره؟من فکر نمیکنم...
خانواده ها هم امروزه شروع به مدرن شدن کردن...من بجز معدود خانواده های مذهبی و خشکه مقدس،و البته خانواده های موجو در سریال های ایرانی،خانواده ای رو مشاهده نمیکنم که به رفتار فرزند دختر یا پسرش در انتخاب دوستانی از جنس مخالف خرده بگیره
برعکس...مهمانیهایی ترتیب داده میشه تا خانواده و فرد مذکور بیشتر همو بشناسن...(این مهمونیها خیلی خوش میگذره،به ما که گذشت!!!)
به هر سنت و رسمیکه دارید عمل کنید...بنده با رضایت طرفین(خانواده اما بشدت در حاشیه)...شما هم با فلان آیه از فلان سوره که فلان چیز ها رو حرام کرده...باشد که رستگار شوید........
مثلا اگر من نوعی 13 ساله باشم بتونم در ک کنم که بحث چیه
نظر من هم اینه که روابطی به هیچ وجه نباید قبل از ازدواج باشه فقط و فقط با زندگی مشترک میشه طرف مقابل رو شناخت و لا غیر
اگر ممکنه دوستانی که ازین مباحث شناخت دارن کتابایی رو معرفی کنن که نقش پدر و مادر رو در مواجهه با این مسایل گوش زد کنه
کتابی که کار بردی باشه نه اینکه فقط صرف خوندن
تشکر
البته
اصلا چیزی به نام فرهنگ ایرانی وجود ندارد. ممکن است تمدن ایرانی باشد ولی فرهنگ ایرانی بی معناست. فرهنگ ناشی از رفتارهاست. چیزی به عنوان مبنا وجود ندارد که بر اساس آن فرهنگ ایرانی را رقم بزنند. حالی که فرهنگ اسلامی یعنی کنش ها و واکنش هایی که ناشی از قرآن است. مابقی را کفر می نامند.