سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر
نویسنده:
ابوسعید ابوالخیر
مصحح:
سعید نفیسی
امتیاز دهید
شادروان « سعید نفیسی» یکی از معاصرانی است که بیش از همه به مبحث شاعری ابو سعید پرداخته است.
وی در کتاب سخنان منظوم ابو سعید ابو الخیر مشتمل بر 268 صفحه ، تعداد ۷۲۶ رباعی و ۸۸ قطعه و بیت پراکنده به نام ابوسعید گردآوری کرده است.
مؤلف این کتاب رباعیات نغز و دلنشینی را به نام شیخ ضبط کرده است که در صورت پذیرش سخن او مبنی بر شاعر بودن ابوسعید، می توان او را جزء نخستین رباعی سرایان دانست. «هرمان اته »، خاور شناس نامی آلمانی ،درباره ی ابوسعید می نویسد: « وی نه تنها ازاستادان دیرین شعر صوفیانه به شمار می رود ، بلکه صرف نظر از رودکی و معاصرانش، می توان او را از مبتکرین رباعی که زاییده ی طبع ایرانی است، دانست.
ابوسعید ابوالخیر روحی با شعر در آمیخته داشت و به تعبیر شفیعی کدکنی، با شعر می زیست و با شعر نفس می کشید. شورانگیزترین لحظات زندگی این عارف راستین، لحظاتی بوده است که بیتی بر او می خواندند و او در ذهنش آن را با یکی از حالات درونی خود سازگار می یافت و به وجد می آمد و دیگران را نیز از دریافت های عرفانی خود به وجد می آورد. ابوسعید غالباً بر سر منبر به جای آیه و حدیث، شعر فارسی می خواند که بیشتر، ترانه های عامیانه یا رباعی های عاشقانه ی ساده ای بود که درک معانی آنها برای شنوندگان آسان می نمود.
از قول ابوسعید آورده اند که:«ما هرگز شعر نگفته ایم و آنچه بر زبان ما رود، گفته ی عزیزان بود».
غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خرم نروم
از درگه همچو تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم
بیشتر
وی در کتاب سخنان منظوم ابو سعید ابو الخیر مشتمل بر 268 صفحه ، تعداد ۷۲۶ رباعی و ۸۸ قطعه و بیت پراکنده به نام ابوسعید گردآوری کرده است.
مؤلف این کتاب رباعیات نغز و دلنشینی را به نام شیخ ضبط کرده است که در صورت پذیرش سخن او مبنی بر شاعر بودن ابوسعید، می توان او را جزء نخستین رباعی سرایان دانست. «هرمان اته »، خاور شناس نامی آلمانی ،درباره ی ابوسعید می نویسد: « وی نه تنها ازاستادان دیرین شعر صوفیانه به شمار می رود ، بلکه صرف نظر از رودکی و معاصرانش، می توان او را از مبتکرین رباعی که زاییده ی طبع ایرانی است، دانست.
ابوسعید ابوالخیر روحی با شعر در آمیخته داشت و به تعبیر شفیعی کدکنی، با شعر می زیست و با شعر نفس می کشید. شورانگیزترین لحظات زندگی این عارف راستین، لحظاتی بوده است که بیتی بر او می خواندند و او در ذهنش آن را با یکی از حالات درونی خود سازگار می یافت و به وجد می آمد و دیگران را نیز از دریافت های عرفانی خود به وجد می آورد. ابوسعید غالباً بر سر منبر به جای آیه و حدیث، شعر فارسی می خواند که بیشتر، ترانه های عامیانه یا رباعی های عاشقانه ی ساده ای بود که درک معانی آنها برای شنوندگان آسان می نمود.
از قول ابوسعید آورده اند که:«ما هرگز شعر نگفته ایم و آنچه بر زبان ما رود، گفته ی عزیزان بود».
غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خرم نروم
از درگه همچو تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم
آپلود شده توسط:
simin
1392/11/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر
گیرم که هزار مصحف از بر داری/ با آن چه کنی که نفس کافر داری
سر را به زمین چه می نهی بهر نماز/ آن را به زمین بنه که در سر داری
رباعی 599
ای چشم تو چشم چشمه هر چشم همه/ بی چشم تو نور نیست بر چشم همه
چشم همه را نظر به سوی تو بود/ از چشم تو چشمه هاست در چشم همه