گفت و شنود سید محمدعلی باب با روحانیون تبریز
امتیاز دهید
بدون شک در تاریخ معاصر ایران یکی از تلخ ترین رویدادها ظهور بابیت و در ادامه بهائیت است که آثار شوم آن تا به حال ادامه دارد. در طول تاریخ از زمان غیبت کبری متأسفانه عده ای به ظاهر مذهبی به جای اینکه زمینه ظهور حضرت را آماده کنند با ادعای مهدویت علاوه بر انحراف مذهبی، هزاران نفر را چه از لحاظ عقیدتی و چه از لحاظ جسمی به هلاکت کشانده اند. علی محمد باب هم یکی از این افراد است که در اواخر دوران محمدعلی شاه این ادعا را کرد و بعد از آن ماجراهای تأسف برانگیزی را به جای گذاشت و اثرات این غده چرکین، که به بدنه مسلمین وارد شد، تا به حال هم ادامه دارد و خیلی از انسان ها را به هلاکت می کشد. پس شایسته است از تاریخ ظهور و نشر این فرقه سخن گفته شود تا با دانستن عوامل و زمینه های آن در زمانی که آخرین ذخیره الهی در پرده غیبت به سر می برند به دام صیاد دیگری نیفتیم.
حسن مرسل وند با تحقیقات جامع، کتابی جمع آوری کرده که حاوی منابع اولیه و دست اول در مورد این واقعه است. او به خوبی توانسته است بدون هیچ تعصبی به لَه یا علیه این فرقه، واقعیت را روایت کند، که این از ویژگی های مهم این کتاب است. کتاب «گفت و شنودهای سیدعلی محمد باب با روحانیون» در دو فصل نگاشته شده است: فصل اول، نگاهی به مفتاح باب الابواب، و فصل دوم، قاموص ناصری. البته این کتاب علاوه بر این دو فصل، ملحقاتی هم دارد؛ نام نامه قسمتی است که زندگی نامه افراد و شخصیت های مهم در این داستان را به صورت مختصر بیان کرده است.
بخش اول: شناسنامه باب الابواب یا تاریخ باب و بها
در این بخش نویسنده بعد از بیان زندگی نامه نویسنده کتاب باب الابواب، زعیم الدوله تبریزی، به معرفی قسمت های مختلف پرداخته است. او در ادامه تعدادی از افرادی را معرفی کرده است که بعد از غیبت کبری ادعای مهدویت کرده اند. در قسمت دهم این فصل، زندگی نامه علی محمد باب آورده شده است. البته مرسل وند در صفحه ۲۲ این کتاب به مطلبی درباره تاریخچه کتاب باب الابواب اشاره ای می کند: «زعیم الدوله، نویسنده این کتاب، که پیش از این گفتیم کتاب مفصلی به نام باب الابواب را براساس یادداشت ها و خاطرات شخصی پدرش، که خود همراه پدرش ــ جد زعیم الدوله ــ در مجلس مناظره علی محمد باب با روحانیون تبریز حضور داشته و یادداشت هایی را نوشته بوده، می نگارد که چون این کتاب بسیار مفصل و پرحجم بود … ناگزیر خلاصه و فشرده ای از آن کتاب را به زبان عربی ــ باب الابواب به زبان فارسی بوده ــ می نگارد». در ادامه پژوهشگر محترم با بیان تاریخ باب و بابیان از نگاه دکتر محمد مهدی خان زعیم الدوله آن را در بعضی موارد مورد نقد قرار می دهد. یکی از قسمت های جالب زندگی علی محمد باب قبل از ادعای اش زمانی است که به همراه دایی اش در بوشهر زندگی می کرد و در آنجا به ریاضت های جان سخت مشغول بود. او به خاطر این ریاضت ها دچار مشکلات عصبی شد. علی محمد ساعت های طولانی در اوج گرمای بوشهر به پشت بام منزل می رفت و اوراد و اذکاری را می گفت و می خواست ستارگان را به تسخیر خود در بیاورد. علی محمد بعد از اینکه به کربلا رفت و با مکتب شیخیه آشنا شد، به فکر واسطه بودن بین حضرت ولیعصر(عج) و مردم افتاد و خود را ابتدا باب نامید، اما بعدها تا مقام نبوت بالا برد.
در ادامه این بخش، محقق بزرگوار گفت و شنودهای علی محمد باب با علمای شیراز، اصفهان و تبریز را از زبان زعیم الدوله نقل می کند. هرکسی این قسمت کتاب را مطالعه کند به خوبی به عقیده علی محمد باب و بی سوادی اش پی می برد و در حیرت می ماند که چگونه بعضی از علما از این فرد بی سواد پیروی کردند. از دیگر نکات این گفت و شنودها، می توان به توبه علی محمد باب در شیراز در حضور امام جمعه و مردم اشاره کرد که البته بابیان آن را به نفع خود تعبیر می کنند. در ادامه می خوانیم: وقتی باب از طرف صدراعظم به ماکو و قلعه چهریق تبعید شد و بعد از آن در مناظره ای در تبریز در حضور علمای مشهور تبریز و ناصرالدین شاه به حکم بعضی از علما ارتادش ثابت گردید، از علما و حکومت کینه به دل گرفت و بعد از رسیدن خبر مرگ محمد علی شاه به پیروانش در سراسر ایران دستور شورش و مقابله نظامی را داد، که البته نویسنده شرح این شورش ها در خراسان، مازندران و زنجان را آورده است.
در ادامه می خوانیم که بعد از استقرار ناصرالدین شاه با درایت امیرکبیر این آشوب ها کنترل شد، ولی متأسفانه افراد زیادی از مردم جان خود را از دست دادند و در نهایت باب را در تبریز تیرباران کردند. بعد از اعدام علی محمد طرفدارانش دست از تبلیغ بابیت بر نداشتند. نویسنده محترم در این بخش از زبان زعیم الدوله پاره ای از آثار قلمی باب و اعتقادات و احکام صادره از سوی او را بیان می کند. ما در قسمت دهم این بخش می خوانیم که بعد از اعدام باب تشکیلات جدید به دست سلیمان خان تشکیل می شوند و به سه نفر از بابی ها مأموریت داده می شود که ناصرالدین شاه را ترور کنند. جزئیات ترور و نقشه آن به قلم نویسنده در اواخر این بخش آورده شده است. بعد از نافرجام ماندن ترور، تمام کسانی که به بابیت گرویده بودند اعدام و حسینعلی بها و دیگر سران آن به عراق تبعید شدند. ما در انتهای بخش از وضعیت بابیت و سرنوشت آن بعد از باب آگاه می شویم.
بخش دوم: قاموص ناصری
قاموص ناصری به دست میرزا محمدتقی مامقانی تألیف شده است. ایشان جزء آن دسته از شیخیه هایی است که به باب نگرویدند و حکم اعدام باب را صادر کردند. او که در گفت و شنود تبریز حضور داشته گزارش آن جلسه را در این جزوه آورده است. نویسنده قاموص ناصری هم مختصری از سرگذشت باب را آورده است، ولی قسمت بیشتر این بخش به مناظره علما با باب در تبریز اختصاص دارد. در انتهای این کتاب هم بخش نام نامه آورده شده است که دربردارنده زندگی نامه افراد دخیل و سرشناسی است که در داستان علی محمد نقش بسزایی دارند؛ افرادی چون حاج میرزا آقاسی، شیخ احمد احسایی، قره العین، حاج محمدعلی بارفروش و… . نکته جالبی که با مطالعه زندگی نامه این افراد دستگیر مخاطب می شود گرایش کسانی به بابیت است که از نظر علمی افراد عالمی بودند، ولی به دلایل نامعلوم دیوانه وار خود را فدایی علی محمد کردند. البته در این نام نامه، زندگی نامه شخصیت های ضد باب هم آورده شده است.
بیشتر
حسن مرسل وند با تحقیقات جامع، کتابی جمع آوری کرده که حاوی منابع اولیه و دست اول در مورد این واقعه است. او به خوبی توانسته است بدون هیچ تعصبی به لَه یا علیه این فرقه، واقعیت را روایت کند، که این از ویژگی های مهم این کتاب است. کتاب «گفت و شنودهای سیدعلی محمد باب با روحانیون» در دو فصل نگاشته شده است: فصل اول، نگاهی به مفتاح باب الابواب، و فصل دوم، قاموص ناصری. البته این کتاب علاوه بر این دو فصل، ملحقاتی هم دارد؛ نام نامه قسمتی است که زندگی نامه افراد و شخصیت های مهم در این داستان را به صورت مختصر بیان کرده است.
بخش اول: شناسنامه باب الابواب یا تاریخ باب و بها
در این بخش نویسنده بعد از بیان زندگی نامه نویسنده کتاب باب الابواب، زعیم الدوله تبریزی، به معرفی قسمت های مختلف پرداخته است. او در ادامه تعدادی از افرادی را معرفی کرده است که بعد از غیبت کبری ادعای مهدویت کرده اند. در قسمت دهم این فصل، زندگی نامه علی محمد باب آورده شده است. البته مرسل وند در صفحه ۲۲ این کتاب به مطلبی درباره تاریخچه کتاب باب الابواب اشاره ای می کند: «زعیم الدوله، نویسنده این کتاب، که پیش از این گفتیم کتاب مفصلی به نام باب الابواب را براساس یادداشت ها و خاطرات شخصی پدرش، که خود همراه پدرش ــ جد زعیم الدوله ــ در مجلس مناظره علی محمد باب با روحانیون تبریز حضور داشته و یادداشت هایی را نوشته بوده، می نگارد که چون این کتاب بسیار مفصل و پرحجم بود … ناگزیر خلاصه و فشرده ای از آن کتاب را به زبان عربی ــ باب الابواب به زبان فارسی بوده ــ می نگارد». در ادامه پژوهشگر محترم با بیان تاریخ باب و بابیان از نگاه دکتر محمد مهدی خان زعیم الدوله آن را در بعضی موارد مورد نقد قرار می دهد. یکی از قسمت های جالب زندگی علی محمد باب قبل از ادعای اش زمانی است که به همراه دایی اش در بوشهر زندگی می کرد و در آنجا به ریاضت های جان سخت مشغول بود. او به خاطر این ریاضت ها دچار مشکلات عصبی شد. علی محمد ساعت های طولانی در اوج گرمای بوشهر به پشت بام منزل می رفت و اوراد و اذکاری را می گفت و می خواست ستارگان را به تسخیر خود در بیاورد. علی محمد بعد از اینکه به کربلا رفت و با مکتب شیخیه آشنا شد، به فکر واسطه بودن بین حضرت ولیعصر(عج) و مردم افتاد و خود را ابتدا باب نامید، اما بعدها تا مقام نبوت بالا برد.
در ادامه این بخش، محقق بزرگوار گفت و شنودهای علی محمد باب با علمای شیراز، اصفهان و تبریز را از زبان زعیم الدوله نقل می کند. هرکسی این قسمت کتاب را مطالعه کند به خوبی به عقیده علی محمد باب و بی سوادی اش پی می برد و در حیرت می ماند که چگونه بعضی از علما از این فرد بی سواد پیروی کردند. از دیگر نکات این گفت و شنودها، می توان به توبه علی محمد باب در شیراز در حضور امام جمعه و مردم اشاره کرد که البته بابیان آن را به نفع خود تعبیر می کنند. در ادامه می خوانیم: وقتی باب از طرف صدراعظم به ماکو و قلعه چهریق تبعید شد و بعد از آن در مناظره ای در تبریز در حضور علمای مشهور تبریز و ناصرالدین شاه به حکم بعضی از علما ارتادش ثابت گردید، از علما و حکومت کینه به دل گرفت و بعد از رسیدن خبر مرگ محمد علی شاه به پیروانش در سراسر ایران دستور شورش و مقابله نظامی را داد، که البته نویسنده شرح این شورش ها در خراسان، مازندران و زنجان را آورده است.
در ادامه می خوانیم که بعد از استقرار ناصرالدین شاه با درایت امیرکبیر این آشوب ها کنترل شد، ولی متأسفانه افراد زیادی از مردم جان خود را از دست دادند و در نهایت باب را در تبریز تیرباران کردند. بعد از اعدام علی محمد طرفدارانش دست از تبلیغ بابیت بر نداشتند. نویسنده محترم در این بخش از زبان زعیم الدوله پاره ای از آثار قلمی باب و اعتقادات و احکام صادره از سوی او را بیان می کند. ما در قسمت دهم این بخش می خوانیم که بعد از اعدام باب تشکیلات جدید به دست سلیمان خان تشکیل می شوند و به سه نفر از بابی ها مأموریت داده می شود که ناصرالدین شاه را ترور کنند. جزئیات ترور و نقشه آن به قلم نویسنده در اواخر این بخش آورده شده است. بعد از نافرجام ماندن ترور، تمام کسانی که به بابیت گرویده بودند اعدام و حسینعلی بها و دیگر سران آن به عراق تبعید شدند. ما در انتهای بخش از وضعیت بابیت و سرنوشت آن بعد از باب آگاه می شویم.
بخش دوم: قاموص ناصری
قاموص ناصری به دست میرزا محمدتقی مامقانی تألیف شده است. ایشان جزء آن دسته از شیخیه هایی است که به باب نگرویدند و حکم اعدام باب را صادر کردند. او که در گفت و شنود تبریز حضور داشته گزارش آن جلسه را در این جزوه آورده است. نویسنده قاموص ناصری هم مختصری از سرگذشت باب را آورده است، ولی قسمت بیشتر این بخش به مناظره علما با باب در تبریز اختصاص دارد. در انتهای این کتاب هم بخش نام نامه آورده شده است که دربردارنده زندگی نامه افراد دخیل و سرشناسی است که در داستان علی محمد نقش بسزایی دارند؛ افرادی چون حاج میرزا آقاسی، شیخ احمد احسایی، قره العین، حاج محمدعلی بارفروش و… . نکته جالبی که با مطالعه زندگی نامه این افراد دستگیر مخاطب می شود گرایش کسانی به بابیت است که از نظر علمی افراد عالمی بودند، ولی به دلایل نامعلوم دیوانه وار خود را فدایی علی محمد کردند. البته در این نام نامه، زندگی نامه شخصیت های ضد باب هم آورده شده است.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1397/06/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گفت و شنود سید محمدعلی باب با روحانیون تبریز