گزیده ای از کتاب : یک کتاب زنانه!
نویسنده:
مهدی سیگاریان وفا
امتیاز دهید
اگر توانائی تغییر دیدگاه و نگاه خود را ندارید،
اگر نمیتوانید با خیلی از حقایق روبرو شده و آنها را قبول کرده و یا درک نمائید،
به مطالعه این کتاب نپردازید!
زیرا خواندن این کتاب به درد شما نخواهد خورد!
این یک کتاب زنانه است،
و در مورد حقایق و رایجترین رفتارهای اشتباه در بین دختران و زنان حرف میزند،
و حرفهایش برای خوشایند کسی نیست!!!
اگر نمیتوانید با خیلی از حقایق روبرو شده و آنها را قبول کرده و یا درک نمائید،
به مطالعه این کتاب نپردازید!
زیرا خواندن این کتاب به درد شما نخواهد خورد!
این یک کتاب زنانه است،
و در مورد حقایق و رایجترین رفتارهای اشتباه در بین دختران و زنان حرف میزند،
و حرفهایش برای خوشایند کسی نیست!!!
آپلود شده توسط:
sigarian
1392/10/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گزیده ای از کتاب : یک کتاب زنانه!
ممنون از کتابی که گذاشتید. جواب بعضی از سوالاتم رو گرفتم. [/quote]
از لطف حضرتعالی سپاسگزارم
ممنون از کتابی که گذاشتید. جواب بعضی از سوالاتم رو گرفتم. :x
جناب سیگاریان پیام شما به این علت حذف می شود : شما مرتب لینک کلوب را این جا درج می کنید که از نظر قوانین سایت , تبلیغ برای آن محسوب می گردد. این توضیح نوشته شد تا برای شما و دیگران علت حذف دیدگاه شما روشن گردد.[/quote]
بانوی گرامی
هدف تبلیغ سایت خاصی نبود و چون مطلبی که در مورد آن نوشته بودم در آن سایت بود
بنابراین آن را لینک کردم
-
به هر حال حق با شماست و من لینک سایت کلوب را آورده بودم
(اما نه بصورت مرتب! )
جناب سیگاریان پیام شما به این علت حذف می شود : شما مرتب لینک کلوب را این جا درج می کنید که از نظر قوانین سایت , تبلیغ برای آن محسوب می گردد. این توضیح نوشته شد تا برای شما و دیگران علت حذف دیدگاه شما روشن گردد.
منظور من خواص دارویی تربت یا اینجور چیزا نیست، دومرتبه متنم رو بخوانید.
بله با کتاب "رساله ذهبیه" آشنایی مختصری دارم اما بدیهیست در تمامی ادوار تاریخی همیشه شخصی به عنوان حکیم و طبیب در توده های انسانی وجود داشته است، خیلی از موارد به صورت تجربی بدست آمده اند و چندان ارتباطی با درک عمیق از مفاهیم یا پدیده ای مثل معجزه ندارند. اینطور رساله ها هم بی شک دارای نکات درست و غلطی هستند.
قسمتی از کتاب رساله ذهبیه:
علی بن اسباط از خلف روایت کرد: امام ابوالحسن الرضا(ع) مرا در خراسان دید در حالی که از درد چشم نالان بودم، فرمود: آیا میخوای کاری به تو یاد بدهم که اگر آن را انجام دهی چشم هایت درد نکند؟
گفتم: آری!
حضرت فرمود: ناخن هایت را در روز پنج شنبه بگیر.
خلف می گوید: همان کار را انجام دادم و تا امروز که روایت را برای تو تعریف میکنم از درد چشم شکایتی ندارم.
جدای از این مسائل بنده قصد ندارم عقایدی که سالهاست در گیج گاه شما شناور است را حلاجی کنم.
و بعضی چیزها رو که هیچکس قبول نداره را طوری بیان میکنید که انگار کسی قبول داره (مثلا نجاست کبوترها! )
در مورد بیماری هم اقدام شده و شما بی خبرید : فکر میکنید چرا میگویند این تربت شفاست؟!
در ضمن این خاندان چنان نسخه هایی برای بیماریها دارند که علم نوین هنوز در آن عاجز است
کتاب رساله ذهبیه - طب الرسول - طب الصادق و ....
نمونه های کوچکی از این نسخه ها هستند
سلام
جالب است
خودتان فرموده اید کتاب را نخوانده اید اما به آن امتیاز منفی داده اید!
جالب است : وقتی در مورد بلوجین سند از استاد میدهم غلط است و وقتی چنین کلیپی را لینک میکنید سند است! ( والبته با شناختی که از استاد دارم ... سند است)
بسیار جالب و تفکر برانگیز بود
ارزش حسین ابن علی را برایم بیشتر نشان دادید ................
[/quote]
سلام
بلی، اون منفی بخاطر شخصیت همیشه ظاهربینتون هست.
این خط رو متوجه نشدم.
اما من هم نظر شما رو دارم، این کلیپ و حرفا بسیار جای تفکر و تعقل داره.
متاسفانه یا خوشبختانه یا این جماعت بلد نیستند از این -ارزش-ی که شما گفتید استفاده بهینه کنند یا سطح این ارزش در حد همین خوردن چرک جوراب است.
خیلی شگفت زده میشم وقتی میبینم از (به قول شما) یک قدرت ماورایی و بسیار نیرومند که ظاهرا باهاش خیلی کارها میشه کرد کسی الهام و انرژی برای ساخت مثلا واکسن یک بیماری یا حل مشکلی یا حتی ارائه نظریه کوچیک نمیگیره اما به وفور ازش برای کارهای سطح پایین اولیه و پست استفاده میشه، خوردن ته ماند جوراب، خوردن چای در ظروف پلاستیکی، مالیدن لباس به نجاست کفترهای حرم و ادعای شفابخش بودن از جمله این موارد هستند.
و در پایان بله، ارزشش برای من هم مشخص شد، جایی بخوام دوغ تاریخ مصرف گذشته یا جیگر مونده بخورم حتما قبلش توسل میکنم به ایشون.
http://www.aparat.com/v/tXNS9
جایی است که
مردانش نسبت به خواهر و مادر خود غیرتی هستند
و نسبت به خواهر و مادر دیگران
روشنفکر... !
دیگه کار ما و شما تو کامنتها از انتقاد گذشته و مثل اینکه شما خودت را زده ای به آن راه ولی آن راه بی شک نه راه هدایت انسانها به امور (!)معروفه است نه رسم نویسندگی!کوره راه تحجر و پر رویی است که به ترکستان میرود.