رسته‌ها
میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 97 رای
نویسندگان کتابناکی

دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.

برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813

تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
29
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1392/10/01

کتاب‌های مرتبط

رویایی به وسعت ناخوداگاه
رویایی به وسعت ناخوداگاه
5 امتیاز
از 1 رای
فی مده المعلومه
فی مده المعلومه
4.4 امتیاز
از 24 رای
داستان ها
داستان ها
4.3 امتیاز
از 24 رای
داستان های ارمنی
داستان های ارمنی
4.5 امتیاز
از 40 رای
دختر وظیفه شناس
دختر وظیفه شناس
3.8 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال

تعداد دیدگاه‌ها:
1188
کاش همزمان با هر قسمتی از دیالوگ هایی که مینوشتید هم میشد قسمتی از موسیقی فیلم رو هم شنید.اینطوری حس فیلم رو کاملا می شد درک کرد.
ممنون از دوستان.دستتون توانا.
.
.
.
امشب داره بدجوری به من چشمک میزنه.
نمیتونم از زیر نگاهش در برم.
استقامت در برابرش هیچ فایده ایی نداره.
دیگه باید برم سراغش.
اینو گفت و با شتاب بلند شد و آغوشش رو باز کرد و تابلو نقاشی گام های پاییز رو از روی دیوار برداشت تا کار ناتمامش رو تمام کند.

.
.
.
*شیدای صحرا*
اینک این تابلو در حال اتمام است.هر زمان به پایان رسید،آن را همینجا به نمایش خواهم گذاشت.
از خوشه های مستی مست شدم و میشنوم که رنگ ها مرا می خوانند.
وقت رفتن است.
برایتان شبی زیبا آرزو می کنم.
بدورد :-)
_هر چهره ای با لبخند زیباتر است!!!
(دیالوگی که جمشید گرگین بعد برنامه اش می گفت وقتی بچه بودیم و اسم برنامه با کمال شرمندگی یادم رفت!!!!!)
_اینکه منتظر بمونم تا یه مردی مثل تو بیاد و زندگیم رو عوض کنه الان می فهمم مثل اینه که به آسمان یه شوره زار نگاه کنم و دست روی دست بذارم و منتظر بشم بارون بباره!!!
(a cinderella story )
با بازی هیلاری داف
soheil100 نوشت:
رد فلاور جان: این همه شعری که اونا کامنت میذارند از خودشونه؟من فکر کردم مال سهراب و حافط و خیامو .....هستش.

اونا از بر میگن مستر!
من خودم پل چوبی رو امروز دیدم اون دیالوگش تو ذهنم مونده بود!چون دیالوگه بیش از 3 بار تکرار شد! :D

مورفئوس:
نئو، تو به سرنوشت اعتقاد داری؟
نئو : نه...
مورفئوس: چرا نه؟
نئو: چون دوست ندارم این فکر رو بکنم که اختیار زندگیم دست خودم نیست.
The Matrix
Wachowski Brothers, 1999
v:و بدین سان من برهنگی و پستی خود را با احکام مقدس گوناگون پوشانیدم همچون یک قدیس در حالی که شبیه شیطان بودم
اسقف اعظم:خواهش میکنم رحم کن.خواهش میکنم رحم کن
v:نه امشب اسقف اعظم.نه امشب
(v for vendetta)
رد فلاور جان: این همه شعری که اونا کامنت میذارند از خودشونه؟من فکر کردم مال سهراب و حافط و خیامو .....هستش.;-)

کمال الملک :«من خلاقم، در دیار کلام غریبم. آرزو طلب نمی‌کنم، آرزو می‌سازم!»
دیالوگی زیبا از فیلم "کمال الملک" ساخته استاد علی حاتمی
الان ترکیبی از مورد 2- انگیزه بالا داشتن برای داستان نویسی و 4- تشویق کاربران به نوشتن داستان به کار گرفته شده و مورد 1- کپی پیست نکردن! به کلی نادیده گرفته شده!:D
v:پشت این نقاب چیزی بیشتر از جسمه اقای کریدی.پشت این ماسک یه ارمانه.ارمان ها ضد گلوله اند
(v for vendetta)
میم مثل مینیمال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک