میم مثل مینیمال
امتیاز دهید
نویسندگان کتابناکی
دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.
برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813
تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
بیشتر
دراین مجموعه، تلاشی را خواهید دید از کسانی که حتی در اولین تجربه داستان نویسی مینیمال خوش درخشیدند. دوستانی که بی اغراق تلاش کردند تا پس از مجموعه داستان " فلانیها " در دومین حرکت گروهی، اثری شاخص با استانداردهای یک کتاب الکترونیکی عالی به ثمر برسانند .
جا دارد سپاسگزاری کرد و نام آورد از همه کسانیکه بدون اینکه یکدیگر را دیده یا حتی صدای هم را شنیده باشند، برای خلق این کتاب تلاش کردند.
برای نظر سنجی و انتخاب بهترین نویسندگان به آدرس زیر بروید:
http://poll.pollcode.com/6392813
تاریخ پایان نظر سنجی 21 بهمن 1392 خواهد بود.
آپلود شده توسط:
Reza
1392/10/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی میم مثل مینیمال
خودمون نوشتیمش:-)
بالاخره روز موعود با زحمت و دانلودی بسیار شرافتمندانه از راه رسید.
تولد میم :
زمانی که میم به ذهن می آمد هنوز نام نداشت. ایده اش از "گسست" بود.(اثری زیبا از سیاوش حبیبی عزیز) وقتی نویسندگان کتابناکی نوشتندش، نامی میخواست. بی نام و بی افاده بود. خام نبود و دوست داشت دیده شود. هر چه بود افکاری روی کاغذ بود. هدف داشت .اما نام نداشت! در پی اسمی برایش بودیم تا خوب دیده شود. پیشنهاد این بود که نامش آنچنان حساسیت برانگیز باشد که همه تا نامش را می بینند بلافاصله بخوانندش! پس پیشنهاداین بود : " ... مینیمال " ! باور کنید بواسطه اسمش دانلود بالایی داشت! یا یک اسم پَرت مثل "دو ساعت با مینیمال"!! که خودمان روزی 500 بار آن را دانلود کنیم ودر 20 روز به 10000 برسیم و برچسب محبوب بالای کتاب را یدک بکشیم! البته آهسته تر هم میشد رفت. روزی 100 دانلود تخیلی! خیلی بی سرو صدا مطرح میشد!
زندگی میم :
اما بالاخره اسم میم عالی شد : "میم مثل مینیمال". به کوتاهی مینیمال و به اسرار آمیز بودن خود "میم".آنجا که میگوید: "ا ل م" یا نفسی میکشد و میگوید آآآآمممم !!
اسمش خوب شد .اما زحمت دیده شدنش افتاد گردن مدیر گرانمایه و همه نویسندگان کتابناکی و خوانندگان عزیز که زیر کتاب به اندازه خود اثر ، تلاشی در جهت دانلود جوانمردانه داشتند، تا این اثر دیده شود و زنده بماند.کوششی که مینیمال نویسی را زنده کرد...
ممات و حیات مجدد میم :
اگر چه کتاب به دلیل ضربه ای که از سر شتاب در تدبیر خورد مدتی سرگیجه داشت و الکن و مظلوم افتاد اما باز هم با حمایت دوستان به زندگی بازگشت.امروزه هیچ کتابی پس از زندگی، مرگ ندارد چرا که در جریان آزاد اطلاعات قرار خواهد گرفت. برای یک کتاب الکترونیک کنج طاقچه و گوشه هارد بی معنی است !
جایزه میم :
شاید همه میخواستند بدانند چه اتفاقی قرار است برای نفرات برتر بیفتد! چه میگیرند که بقیه از آن منع خواهند شد.حقیقتش چیزی که قرار بود تهیه شود متعلق به همه بود که شوربختانه و به دلایل ناگفته! تهیه نشد! و بنده کمترین مقصرش بودم...اما حقیقتا کسی نیز بی بهره نماند. خود کتاب و اتفاقی که برای اثر افتاد و شوق مینیمال نویسی، جایزه همه بود. هدیه ای که بهره اش را بیرون از سایت فاخر کتابناک نیز میبرند و خواهند برد.
در انتها نمیتوان از طراح و نویسنده ومنتقد و مدیر و ناظر که "میم" را ساختند و پرداختند و شناساندند و ... سپاسگزاری نکرد.کسانی که خواسته یا ناخواسته جزئی از داستان شدند و البته خوب یا بد، امتیازی از مخاطب گرفتند!
و... امیدوارم روزی سایت کتابناک و نویسندگان کتابناکی شاخص سایتهای فرهنگی شوند .
با امید به آینده.
تبریک بی اندازه ام را برای اول شدن در جمع نویسندگان میم مثل مینیمال پذیرا باشید.
سپاس از شما و همه نویسندگان عزیز
امروز قرار نبود در مورد برنده گفتمانی اینجا برگزار بشه؟
چراااااا سکوت؟ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟:D
به خداا اینقدر این یکی دو ماهه ادر مورد جایزه فکر کردم که اگه راجع به خود زندگی فکر میکردم،
بالاخره به دلیل اومدنمون تو این دنیا پی میبردم:D:D:D
والا;-)
بذارید خودم شروع کنم.
از همینجا به جناب قهاری تبریک میگم.امیدوارم در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید :-)
تبریک ویژه هم نثار تمام دوستانی که توی این کار شریک بودند که حاصلش ، لحظاتی پر از زیبایی شد.:x
از همگی ممنونم:-)
_نه من قصد ادامه تحصیل دارم!!!!
_خونه ویلایی و ماشین هم دارم!!!!
_خب اشکالی نداره تو خونه شوهر هم میشه درس خوند!!!
(با عذرخواهی از همجنس های خودم اما واقعیتی است که متأسفانه در جامعه ما هست)
_نمی دونم والا........
_پس چرا داری می دوی؟؟؟
_دیدم همه دارن می دوند من هم شروع کردم به دویدن.....بدو بریم تا جا نموندیم!!!!
و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت.
عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند
فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم.
هر آدمی ، دانسته و ندانسته،
به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد،
و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی
نسبت به خودش نیس ای بابا سیگار که چیزی نیست الکل سفید 99 درصد و چی میگی که میریزن رو سوسک درجا میمیره؟ یک بطریشو خالص در جا سر گذر هر شب میریم بالا. مواد رو که دیگه حرفشو نزن.. آبجی دور وبرت رو خوب نگا کن خود ویرنگریو درست و درمون ببین. کلیه فروشی(مال ما که داغونه) قلبم فروشی شده( مال ما که تیکه تیکه است) از اون برج بیا پایین هوای زمینو ببین لجاجت همین هوای آلودست. دستگاه تصویه رو خاموش کن تا ببینی چی میکشیم[/quote]
من هم معتقدم سیگار خود ویرانگری است.........هر عادت بدی که ما داریم خود ویرانگری است....و نیز حق با شماست...هوای آلوده نیز چنین است و اصرار به بیرون آوردن خودروهای تک سرنشین.....هر نوع زیر بار حرف زور رفتن...هر نوع بی توجهی به خود خود ویرانگری است و آسیبش را در درجه اول خود فرد می بیند
(و چندی پیش هم با یکی از دوستان در گفتگویی)
اصالت و جذابیت و مانایی داستان های مینیمال در تعلیق هرچند کوتاه و "عنصر پارادی" در این نوع ادبیات است
که متأسفانه ما شاهد این عناصر در داستان های مینیمال ایرانی و بیشتر شرقی نمیباشیم.
راستی
جلد پیشفرض کتاب هم کمی تقلید و تکرار از مینیمال های دیگر است.
کلیشه
سپاس