[quote='soheiliakbar'] من نیستم؛ اما نگذارید جهان نابود شود. بهپا خیزید!»
روحش شاد و خانواده اش در سلامت
[/quote]
اگر به این نظم شگفت انگیز و حیرت آوری که جهان میلیاردها سال بر پایه آن
بر قرار بوده ایمان بیاوریم، آنگاه باید بدانیم که در این محاسبات اعجاب آور، نابجاکاریهای
انسان خاطی و افراط کار نیز از قلم نیافتاده. هر گاه که زمان مجازات خرابکاریهای انسان
فرارسید، بالاخره همیشه راهی بوده است. طوفانی زلزله ای چیزی ..... کسی چه میداند؟
[quote='soheiliakbar']محموداعتمادزاده نویسنده اندیشمند سختکوش این کتاب که در زمان حیات خود مدارج علمی مختلفی راکسب کرد زندگانی پر نشیب وفرازی را طی نمود. از منظربسیاری از نویسندگان و بزرگان اهل قلم اعتمادزاده با وجو هوش و ذکاوتی که داشت خودرا به پرتگاه و مهلکه کشاندو افکار چپی وگرایش مارکسیستی اش وی را راهی زندانها کرد اگرچه از زندان رهایی یافت ولی شگفتا همچنان تا آخر عمر زندانی افکار خود بود اما هرجه که بود وهر نوع تفکری که داشت یک مهم وی را از دیکر هم پیکارانش متمایز می کرد که به همین سبب باید اورا مورد عنایت قرارداد و آن پاکی روح و انسان دوستی بی حد و حصرش بود وشاید به همین علت بود که به خیال خودش تصور می کرد راه نجات بشر از گرفتاریها فقط از طریق مارکسیسم میسر است!!.
[/quote]
دوست گرامی صرفا انسانها را نمی باید بخاطر عقاید شان قضاوت کنیم ، چه که این حق طبیعی هر انسانی است. و حتی شرط ابتدایی ازادی و تمدن نیز هست.
تازه" به آذین " بزرگوار دریایی از ادبیات غنی و پر بار را هدیه این ملت کرده است ، چرا ار این همه عظمت بگذریم ، چشم بپوشیم و به عقیده شخصی اش خرده بگیریم.
راستی چه کسی به زیبایی ، قوت و قدرت "به آذین" می توانست "فاوست " گوته را در کلمات فارسی به قله معنا و احساس برساند . بحق که من در مقابلش به احترام سر تعظیم فرود می اورم.بسیار باد برای این سرزمین از این مردان.
[quote='soheiliakbar']اعتمادزاده با وجو هوش و ذکاوتی که داشت خودرا به پرتگاه و مهلکه کشاندو افکار چپی وگرایش مارکسیستی اش وی را راهی زندانها کرد اگرچه از زندان رهایی یافت ولی شگفتا همچنان تا آخر عمر زندانی افکار خود بود اما هرجه که بود وهر نوع تفکری که داشت یک مهم وی را از دیکر هم پیکارانش متمایز می کرد که به همین سبب باید اورا مورد عنایت قرارداد و آن پاکی روح و انسان دوستی بی حد و حصرش بود وشاید به همین علت بود که به خیال خودش تصور می کرد راه نجات بشر از گرفتاریها فقط از طریق مارکسیسم میسر است!!.
[/quote]
مهلکه آنی است که انسان های بزرگ را بخاطر دگر اندیش بودنشان به زندان می اندازد نه تفکری که به آذین داشته است؛ و پرتگاه آن چیزی است که ملت ما امروز گرفتارش شده است و سی و چند سال است که با این اختاپوس مخوف در حال دست و پنجه نرم کردن است.
محموداعتمادزاده نویسنده اندیشمند سختکوش این کتاب که در زمان حیات خود مدارج علمی مختلفی راکسب کرد زندگانی پر نشیب وفرازی را طی نمود. از منظربسیاری از نویسندگان و بزرگان اهل قلم اعتمادزاده با وجو هوش و ذکاوتی که داشت خودرا به پرتگاه و مهلکه کشاندو افکار چپی وگرایش مارکسیستی اش وی را راهی زندانها کرد اگرچه از زندان رهایی یافت ولی شگفتا همچنان تا آخر عمر زندانی افکار خود بود اما هرجه که بود وهر نوع تفکری که داشت یک مهم وی را از دیکر هم پیکارانش متمایز می کرد که به همین سبب باید اورا مورد عنایت قرارداد و آن پاکی روح و انسان دوستی بی حد و حصرش بود وشاید به همین علت بود که به خیال خودش تصور می کرد راه نجات بشر از گرفتاریها فقط از طریق مارکسیسم میسر است!!.
مصداق عشق ورزیدن وی به همنوعانش یکی هم این است که در یکی از مصاحبه هایش صادقانه گفته بود:
«دغدغهٔ بزرگ من در چند سال اخیر سرنوشت کرهٔ خاکی ماست که دو اسبه به سوی نابودی رانده میشود. بیکاری اجباری دهها و به زودی صدها میلیونی… بیماریهای واگیردار ناشناخته یا دوباره سر بر آورده… جنگ و کشتار به بهانهٔ دعواهای مرزی، و دشمنیهای قومی که میباید بازار فروش سلاحهای از رده بیرون شدهٔ کشورهای پیشرفته را گرم بدارد. زمین دارد رمق از دست میدهد. نفسش دارد به شماره میافتد. باید پیش از آن که دیر شود، به دادش رسید… خیزش عمومی جهان لازم است. هر جا و همه جا، در راستای مهار کردن تولید انبوه سلاح، و ناممکن ساختن اسراف دیوانهوار کنونی در مصرف. من نیستم؛ اما نگذارید جهان نابود شود. بهپا خیزید!»
روحش شاد و خانواده اش در سلامت
وباسپاس از کتابناک
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پراکنده
روحش شاد و خانواده اش در سلامت
[/quote]
اگر به این نظم شگفت انگیز و حیرت آوری که جهان میلیاردها سال بر پایه آن
بر قرار بوده ایمان بیاوریم، آنگاه باید بدانیم که در این محاسبات اعجاب آور، نابجاکاریهای
انسان خاطی و افراط کار نیز از قلم نیافتاده. هر گاه که زمان مجازات خرابکاریهای انسان
فرارسید، بالاخره همیشه راهی بوده است. طوفانی زلزله ای چیزی ..... کسی چه میداند؟
[/quote]
دوست گرامی صرفا انسانها را نمی باید بخاطر عقاید شان قضاوت کنیم ، چه که این حق طبیعی هر انسانی است. و حتی شرط ابتدایی ازادی و تمدن نیز هست.
تازه" به آذین " بزرگوار دریایی از ادبیات غنی و پر بار را هدیه این ملت کرده است ، چرا ار این همه عظمت بگذریم ، چشم بپوشیم و به عقیده شخصی اش خرده بگیریم.
راستی چه کسی به زیبایی ، قوت و قدرت "به آذین" می توانست "فاوست " گوته را در کلمات فارسی به قله معنا و احساس برساند . بحق که من در مقابلش به احترام سر تعظیم فرود می اورم.بسیار باد برای این سرزمین از این مردان.
[/quote]
مهلکه آنی است که انسان های بزرگ را بخاطر دگر اندیش بودنشان به زندان می اندازد نه تفکری که به آذین داشته است؛ و پرتگاه آن چیزی است که ملت ما امروز گرفتارش شده است و سی و چند سال است که با این اختاپوس مخوف در حال دست و پنجه نرم کردن است.
مصداق عشق ورزیدن وی به همنوعانش یکی هم این است که در یکی از مصاحبه هایش صادقانه گفته بود:
«دغدغهٔ بزرگ من در چند سال اخیر سرنوشت کرهٔ خاکی ماست که دو اسبه به سوی نابودی رانده میشود. بیکاری اجباری دهها و به زودی صدها میلیونی… بیماریهای واگیردار ناشناخته یا دوباره سر بر آورده… جنگ و کشتار به بهانهٔ دعواهای مرزی، و دشمنیهای قومی که میباید بازار فروش سلاحهای از رده بیرون شدهٔ کشورهای پیشرفته را گرم بدارد. زمین دارد رمق از دست میدهد. نفسش دارد به شماره میافتد. باید پیش از آن که دیر شود، به دادش رسید… خیزش عمومی جهان لازم است. هر جا و همه جا، در راستای مهار کردن تولید انبوه سلاح، و ناممکن ساختن اسراف دیوانهوار کنونی در مصرف. من نیستم؛ اما نگذارید جهان نابود شود. بهپا خیزید!»
روحش شاد و خانواده اش در سلامت
وباسپاس از کتابناک