حکایت بلوچ - کتاب ۱
نویسنده:
محمود زند مقدم
امتیاز دهید
سیری در احوال بلوچستان، شهرها، دیها، آبها، کرانه ها
بخشی از درآمد کتاب:
سال ۱۳۴۳ برای نخستین بار سفر کردم به بلوچستان، کارمند دولت بودم. آمار عمومی می رفتم برای آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای روستایی. در چند روستای نمونه سخت تحت تاثیر حال و هوای بلوچستان قرار گرفتم. آن روزگار نه هواپیما بود و پروازهای منظم، نه جاده آسفالت و رفت و آمد منظم. خطه دور افتاده ای بود بلوچستان و سیستان فکرم را همیشه مشغول می داشت این سفر. شروع کردم به نوشتن یادداشتهایی در شرح و تصویر حال و هوای بلوچستان، در حاشیه ماموریت دولتی که انجام داده بودم.
سال ۱۳۴۵، سال سرشماری عمومی بود، دو بار سفر کردم به بلوچستان و سیستان. سال ۱۳۴۸ همراه کارشناسان وزارت برق و آب آن روزگار، فرصتی دست داده بود؛ باز رفتم و سیاحتی کردم در بلوچستان و سیستان، این بار به عنوان کارشناس اقتصاد آب در این سفر امکانی فراهم شده بود تا با جنبه های تازه ای از زندگی آشنا گردم در آن سامان دور و یگانه. اواخر سال ۱۳۴۹ و اوائل سال ۱۳۵۰ رفتم و با امکانی که فراهم شده بود به قول بلوچها، نشستم در بلوچستان در دفتر آمار ناحیه ای کار می کردم، بعد دفتر برنامه ریزی و بودجه استان، مرکز پژوهشهای خلیج فارس و دریای عمان، سازمان توسعه سیستان و بلوچستان دانشگاه بلوچستان، دانشکده دریانوردی چاه بهار تا سال ۱۳۵۷.
طی یازده سال اخیر نیز هر سال دو نوبت سه نوبت، فرصتی دست می داد، ابر و باد و مه و خورشید و فلک مرحمتی می کردند و اجازتی می دادند و رخصتی سفرکی می کردم و سیر و سیاحتی بدان قصد که ارتباطم را حفظ کنم با تحولات و دگرگونیهای جنبه های مختلف زندگی در بلوچستان و سیستان.
شش سال پیش که شروع کردم به تنظیم یادداشتهایی که فراهم کرده بودم و نوشتن آنها همه کوششم و قصد و نیتم بر آن بود که همان حال و هوایی را تصویر کنم که از روز نخست و سفر نخستین تاثیر گذارده بود در ذهن و فکر و دیدگاهم: فضای بی همتایی که بلوچ در آن نفس می کشد، زندگی می کند. نه قصد نوشتن رساله ای تحقیقی داشتم، به رسم اهل مدرسه و سازمانهای تحقیقاتی نه تاریخ نگاری نه تحلیلهای اجتماعی و اقتصادی و از این دست کارها. احساس دین می کردم به مردم بلوچ میخواستم ادای دین کنم و بس.
آنچه آمده است کتاب اول این حدیث نفس است و ادای دین برگ سبزی تحفه درویش اشکال دارد، ایراد دارد، کاستی دارد، بخصوص هنگامی که از دیدگاه اهل نظر و تحقیق در آن نگریسته شود. ولی این کاری است که کرده ام و همین کار را می خواستم بکنم...
بیشتر
بخشی از درآمد کتاب:
سال ۱۳۴۳ برای نخستین بار سفر کردم به بلوچستان، کارمند دولت بودم. آمار عمومی می رفتم برای آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای روستایی. در چند روستای نمونه سخت تحت تاثیر حال و هوای بلوچستان قرار گرفتم. آن روزگار نه هواپیما بود و پروازهای منظم، نه جاده آسفالت و رفت و آمد منظم. خطه دور افتاده ای بود بلوچستان و سیستان فکرم را همیشه مشغول می داشت این سفر. شروع کردم به نوشتن یادداشتهایی در شرح و تصویر حال و هوای بلوچستان، در حاشیه ماموریت دولتی که انجام داده بودم.
سال ۱۳۴۵، سال سرشماری عمومی بود، دو بار سفر کردم به بلوچستان و سیستان. سال ۱۳۴۸ همراه کارشناسان وزارت برق و آب آن روزگار، فرصتی دست داده بود؛ باز رفتم و سیاحتی کردم در بلوچستان و سیستان، این بار به عنوان کارشناس اقتصاد آب در این سفر امکانی فراهم شده بود تا با جنبه های تازه ای از زندگی آشنا گردم در آن سامان دور و یگانه. اواخر سال ۱۳۴۹ و اوائل سال ۱۳۵۰ رفتم و با امکانی که فراهم شده بود به قول بلوچها، نشستم در بلوچستان در دفتر آمار ناحیه ای کار می کردم، بعد دفتر برنامه ریزی و بودجه استان، مرکز پژوهشهای خلیج فارس و دریای عمان، سازمان توسعه سیستان و بلوچستان دانشگاه بلوچستان، دانشکده دریانوردی چاه بهار تا سال ۱۳۵۷.
طی یازده سال اخیر نیز هر سال دو نوبت سه نوبت، فرصتی دست می داد، ابر و باد و مه و خورشید و فلک مرحمتی می کردند و اجازتی می دادند و رخصتی سفرکی می کردم و سیر و سیاحتی بدان قصد که ارتباطم را حفظ کنم با تحولات و دگرگونیهای جنبه های مختلف زندگی در بلوچستان و سیستان.
شش سال پیش که شروع کردم به تنظیم یادداشتهایی که فراهم کرده بودم و نوشتن آنها همه کوششم و قصد و نیتم بر آن بود که همان حال و هوایی را تصویر کنم که از روز نخست و سفر نخستین تاثیر گذارده بود در ذهن و فکر و دیدگاهم: فضای بی همتایی که بلوچ در آن نفس می کشد، زندگی می کند. نه قصد نوشتن رساله ای تحقیقی داشتم، به رسم اهل مدرسه و سازمانهای تحقیقاتی نه تاریخ نگاری نه تحلیلهای اجتماعی و اقتصادی و از این دست کارها. احساس دین می کردم به مردم بلوچ میخواستم ادای دین کنم و بس.
آنچه آمده است کتاب اول این حدیث نفس است و ادای دین برگ سبزی تحفه درویش اشکال دارد، ایراد دارد، کاستی دارد، بخصوص هنگامی که از دیدگاه اهل نظر و تحقیق در آن نگریسته شود. ولی این کاری است که کرده ام و همین کار را می خواستم بکنم...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی حکایت بلوچ - کتاب ۱
ممنون