رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.

تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی - جلد 2

تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی - جلد 2
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 38 رای
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 38 رای
"تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى" مجموعه‏اى است به زبان فارسى در باب تاثیر تمدن و فرهنگ ایران پیش از اسلام به ویژه دوره ساسانى در تمدن اسلامى، همچنین شرح وضعیت فرهنگى و اجتماعى ایران در قرون نخستین اسلامى. موضوع کتاب تاریخ و فرهنگ ایران بر خلاف آنچه که معمولا از «تاریخ» انتظار مى‏رود، تاریخ سیاسى نیست، بلکه بررسى مسائل فرهنگى و ادبى و مباحثى جزیى و تخصصى است که تاثیر بسزایى در تاریخ ایران داشته و کمتر به آن پرداخته شده است. از همین روى هدف نویسنده شناساندن فرهنگ و ادب ساسانى-ایرانى و فرهنگ اسلامى- ایرانى مى‏باشد. از طرف دیگر مسلمان بودن نویسنده، وى را ملزم به وقایع‏نگارى از دید عربى نکرده و در عین حال ایرانى بودن نیز چشم او را به روى حقایقى از این دوران نبسته است.
مولف در تشریح انگیزه خود در مطالعه پیرامون دوران انتقال از عصر ساسانى به دوران اسلامى، از نخستین پرسش‏هایى که در دوران دبستان در ذهن او جوانه زده یاد مى‏کند و در فصلى از کتاب به گسیختگى تاریخ ادب و فرهنگ ایران اشاره نمود و مى‏نویسند: « از همان ایامى که در مدرسه با دو درس از دروس آن، یکى تاریخ و دیگرى تاریخ ادبیات ایران آشنا شدم، نخستین سؤالى که در ذهن مى‏گذشت،این بود که: چرا تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام، با تاریخ آغاز تدوین شعر فارسى در قرن‏هاى سوم و چهارم شروع مى‏شود؛ ولى تاریخ ایران از زمان‏هاى خیلى کهن، کهن‏تر از اسلام و حتى پیش از تاریخ مسیح و قبل از تاریخ اسکندر، آغاز مى‏گردد ؟» به این ترتیب وى در جستجوى پاسخى بدین سوال به تحقیق و پژوهشى گسترده مى‏پردازد.

ساختار کتاب
کتاب در شش جلد تنظیم شده است:
جلد اول(تاریخ و فرهنگ ایران در دوره انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى)مشتمل بر مقدمه‏اى به قلم مولف و ده گفتار است. جلد دوم (تاریخ و فرهنگ ایران «دل ایرانشهر» بخش اول)، بخش اول، مشتمل بر پنج مقدمه و بیست و سه گفتار است. جلد سوم(تاریخ و فرهنگ ایران «دل ایرانشهر» بخش دوم) مشتمل بر  ٢۴  گفتار است. جلد چهارم با عنوان زبان فارسى مشتمل بر مقدمه‏اى به قلم مولف و سیزده گفتار است. جلد پنجم با عنوان نظام دیوانى ساسانى در دولت خلفا مشتمل بر مقدمه‏اى از شاهرخ محمدى ملایرى و هفده گفتار است. جلد ششم(پیوست‏ها) فاقد مقدمه و مشتمل بر بیست و نه گفتار است.

وضعیت کتاب:
کتاب مشتمل بر پاورقى‏هایى به قلم نویسنده و فهرست مطالب در ابتداى کتاب و نمایه در انتهاى اثر مى‏باشد. نمایه نام‏هاى فارسى این مجموعه نیز در انتهاى جلد آخر کتاب آمده است.

منابع معرفی کتاب:
 ١ - سایت راسخون، مشاهیر ایران و جهان، محمد محمدى ملایرى،  ١٣٨٩ / ٢ / ۵ .  ٢ - سایت آفتاب، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران ....،  ١٣٨٩ / ٢ / ۶ .  ٣ - فریدى مجید، فاطمه، تاریخ و فرهنگ ایران با یادى از نویسنده فقید آن محمد محمدى ملایرى، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، بهمن  ١٣٨١ ، ش‏ ۶۴ ، ص‏ ١٣ - ١۶ .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
kaydan
kaydan
1394/09/29

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی - جلد 2

تعداد دیدگاه‌ها:
9
همچنین از آرزوی دیرینه عمربن خطاب برای چنگ اندازی به سرزمین ایران بارها در کتاب استاد یاد شده است برای نمونه: "در بامداد همان شبی که ابوبکر از جهان رفت، عمر پیش از اذان صبح مردم را به همکاری با مثنی بن حارثه فرا خواند تا برای نیرو بخشیدن به او در تاخت و تازهایش به شهرها و روستاهای مرزی ایران به کمک او بروند... حتا عمر در آن سه روزی که مردم برای بیعت به او روی می آورند پیوسته آنها را به این کار فرا می خواند ولی کسی داوطلب نمی شد زیرا به قول تبری هیبت ایرانیان چنان بیمی در دل اعراب افکنده بود که کسی در خود یارای چنین کاری نمیدید..." (ج3 ص218)
استاد ملایری همچنین از اینکه در روش خلیفه دوم هیچ نشانی از دعوت ایرانیان به دین اسلام ماننده آنچه در زمان پیامبر برای دیگر قبایل انجام می شد وجود ندارد انتقاد میکند و می گوید: "سرعت عملی که خلیفه عمر در بهره برداری از آشفتگی درونی ایران برای تصرف هر چه بیشتر اراضی و در هم شکستن مقاومت های محلی به کار می برد جایی برای تبلیغ اسلام بدانگونه که موجب شناسایی آن گردد باقی نمی گذاشت زیرا آن کار روش دیگری می داشت که با روش خلیفه سازگار نبود. در تاریخ سخن از یک یورش عام و همه جانبه از سوی قبایل عرب بصره و کوفه به مناطق مجاور فارس و خوزستان و جبال می رود که به فرمان عمربن خطاب در سال 22 هجری برای در هم شکستن مقاومت آنها صورت گرفت یورشی که به شدت و حدت و مبالغه در کشتار و ویرانی توصیف می شود و مسلم است که در چنین یورش هایی فرصتی برای اسلام و دعوت اسلامی باقی نمی ماند." (ج3 ص230)
حتا استاد یاد میکند که در آرزوهای خلیفه عمربن خطاب چیزی که به چشم می خورد آرزوی دیرینه اعراب برای چنگ اندازی به سرزمین ایران است و چیزی از دعوت اسلامی مانند آنچه که در زمان پیامبر بوده در سخنان خلیفه دیده نمی شود و بعد استاد از نمونه هایی که پیش از این در زمان پیامبر رخ داده یاد میکند و می گوید: "و بدین ترتیب برای خلیفه راه نفوذ اسلام در ایران چندان ناروشن و ناشناخته نبود و اگر آن را انتخاب نکرد و راهی دیگر برگزید بدین سبب بود که خلیفه هدفی دیگر در سر می پرورانید..." (ج3 ص231)
و یا این که معاویه گروه های زیادی از راهزنان و تبهکاران عرب را که آسایش و امنیت را از بلاد عرب سلب کرده بودند همراه سعید پسر عثمان به خراسان فرستاد تا خود روی آسایش ببیند و اگر با این عمل خراسان در آتش ناامنی می سوخت چه باک... (ج3 ص 228)
و یا در آن بخش که درباره تجدید مساحت زمین های کشاورزی در زمان عمربن خطاب به فرمان او و به دست دو تن از اعراب انجام شد و نادیده گرفتن عوامل اصلی یعنی عوامل محلی و ایرانی آن که باز دکتر ملایری می گوید: "... این عملی که به نام تجدید مساحت ذکر شده در واقع بازنگری مجدد در همان مساحتی بوده است که نخست قباد پدر انوشیروان بدان آغاز کرد و چون روزگار او به اتمام آن وفا نکرد، در زمان انوشیروان به اتمام رسید و به نام او هم خوانده شد. البته این تجدید مساحت به اندازه آن عمل نخستین وقت گیر نبوده چون در این زمان نتیجه همان مساحت نخستین که ملاک عمل دیوان خراج می بوده در دیوان وجود داشته ... ولی چنان ساده و آسان هم نبوده که بدون استعانت از همان دستگاه های مجهز دیوان و نیروی ماهر موجود در آن از قبیل مهندسان و زمین پیمایان و دبیران دیوان و محاسبان و آمارکاران و کارشناسان امور کشاورزی و حزاران و غیره شدنی باشد و تنها به وسیله دو مرد عربی که به کلی با این گونه امور بیگانه بودند صورت پذیرد... ولی نمام این تشکیلات وسیع و خیل عظیم مساحان و مهندسان و کارشناسان کشاورزی و مانند اینها که در مدتی به نسبت کوتاه تمام آن روستاها و اراضی کشاورزی را بازدید کردند از دایره دید آن راویان عرب خارج مانده است! و تنها همان دو مرد عرب در محیط دید آنها باقی مانده است... حتا گوسفندی که نیمی از آن کارمزد روزانه آن دو عرب بوده و حتا اینکه کله و پاچه آن سهم کدام عرب شده است نیز از دید آنها خارج نمانده است" (ج1 ص30)
و آن چیزی که من به عنوان روشن ساختن گوشه ای تاریک و فراموش شده از تاریخ و پیشینه ایران زمین آوردم، برداشت آزاد از این نوشته کتاب بود: "دیگر از آن توضیحات که اینجا هم باید تکرار شود این است که این نوشته ها که به صورت این کتاب انتشار می یابد در واقع گزارش هایی است از سیر و سلوکی چندین و چند ساله در راهی کم رهرو و ناهموار و کندوکاوی است در درون زبان و فرهنگ عربی برای بدست آوردن آنچه از آثار فرهنگ و تمدن ایران به خورد آن زبان و فرهنگ رفته است... و در نتیجه چهره های پوشیده و ناشناخته فرهنگ و تمدن ایران آشکار و شناخته گردد..." (ج2 ص25)
اون چیزی که من اینجا نوشتم نه تراوشات ذهنی بود نه فتوا... جناب gelaziya گفتند که نوشته من و bekhrada عزیز صدها کیلومتر با کتاب فاصله دارد! پس کتاب های استاد ملایری درباره چه چیزی می خواهند سخن بگویند به جز اینکه: " هدف اصلی او در این پژوهش نه تنها اثبات تداوم فرهنگ و تمدن پیش از عرب ایران بلکه تشریح تلاش مورخان و نویسندگان عرب برای خوار داشتن و ناچیز جلوه دادن این فرهنگ از راه تعریب نام های خانوادگی و جغرافیایی ایران و مهم تر از همه با توسل به تحریف تاریخ اجتماعی و سیاسی ایرانیان بود. به اعتقاد محمدی تعریب را باید ابزاری برای پرده پوشی بر ژرفا و گستره نقش ایران در پیدایش و نضج تمدن اسلامی شمرد. افزون بر این گرچه در باور او در میان اعراب تعریب واژه های وام گرفته (دخیل) مرسوم بود، شیوه هایی که برای تعریب نام خانوادگی ایرانیان و نام های جغرافیایی ایران به کار برده شده همراه با روش ناهنجار مورخان عرب در ثبت و ضبط رویدادهای تاریخی ایران به نوشته های تاریخی تحریف آمیز و تعصب آلوده این دوران انجامید..." (احمد اشرف، یادگارنامه دکتر ملایری، ص106)
البته من با bekhrada موافقم و دیدگاه ایشون را میپذیرم ولی اون تحریفی که گفتند نمی دانم از کجای نوشته من برداشت کردند؟ شاید من مطلب را درست ننوشتم!! میخواستم در نظر پیشین این مطالب را بنویسم ولی گفتم خیلی زیاد خواهد شد ولی اکنون مجبورم آنچه را آن روز ننوشتم امروز بنویسم..!! آن چیزی که نوشتم چیزی بود که از کتاب ایشان به یاد داشتم...
در همان جلد نخست استاد پس از یادآوری این مساله که فرهنگ و تمدن ایران به درون جامعه عربی رفته این نکته را هم بیان میکنند که "ولی تاریخ ایران و تاریخ ادب و فرهنگ ایران در این دوران چنان در پرده ای از ابهام و تاریکی های تاریخ باقی مانده که جز دوران انتقاع و بی خبری نامی مناسب تر برای آن نیافته اند" (ج1 ص16) و اینکه استاد ملایری در این چند جلد تلاش میکند به خوانند بگوید این دوران انقطاع در ادب و فرهنگ ایران پس از حمله اعراب را باید در کتاب هایی که مترجمان و دبیران ایرانی درون دربار خلفای عباسی به عربی ترجمه کرده اند باید جستجو کرد... همچنین استاد ملایری ریشه همه این مشکلها را در تعریب، آن گونه که ایشان معنا میکنند می داند و بارها این کار را به باد انتقاد گرفته اند.
برای نمونه:
"... بلکه مراد از تعریب تاریخ این است که روال کلی حاکم بر این تاریخ ها چنان است که قرائت آنها این توهم را در خواننده پدید می آورد که در آن دوران ها در این سرزمین پهناور، نه مردم دیگری که در جنب کوچ نشین های عرب وجودی قابل ذکر داشته باشند وجود می داشتند، و نه رویداد دیگری جز همان ها که پای آن قبایل یا سرانشان در میان بوده قابل ذکر می بوده و نه زبان دیگری جز زبان عربی در آن گستره جغرافیایی کاربردی داشته است. خلاصه آنکه در این تاریخ ها همه چیز در همه جا و در همه وقت در همان قبایل و سران عرب و تحرکات آنها خلاصه وی شده و عناصر و رویدادهای دیگر آنچنان در سایه اینها قرار گرفته اند که گویی اصلن قابل توجه نبوده است." (ج 1 ص27)
"...گرایش برخی از مولفان تاریخ و جغرافیای عربی است به این که نام های جغرافیایی را هم حتا در جاهایی که نه سرزمین عربی بوده و نه عرب نشین، به یک ریشه عربی برگردانند هر چند از لحاظ معنی هیچ گونه تناسبی هم بین آنها نباشد." (ج2 ص18)
دوستان عزیز این کتاب پیش از هرچیزی یک پژوهش مفصل و کاملا علمی و محققانه است وباید خط به خط اون با آرامش و تامل خونده بشه.لطفا پیش از اینکه بحثهای آریایی و عرب پرستی و عرب ستیزی و دیگر مباحث صدمن یه غاز ژورنالیستی که به در مخاطبان نشریات زرد میخوره رو بخواهید اینجا را بندازید این پژوهش مفصل رو یک بار با دقت بخونید بعد از این گونه نظرات تراوش فرمایید.این کتاب برخلاف نوشته های مبتذل و احساساتی نویسندگان کتابهای ده قرن سکوت یعنی پور پیرار و یا نقطه مقابلش که نویسندگان پان آریایی هستند یک تحقیق عالمانه است که صبر وحوصله زیادی می طلبه.خود حقیر فقط برای درک جلد یکم این پژوهش ناچار به خواندن هشت کتاب دیگر در جریان مطالعه شدم چون اجتناب ناپذیر می نمود.واقعا آدم وقتی درگیر خوانش یک اثر تحقیقی حرفه ای مانند کتاب مذکور که شاهکار استاد ملایری هست میشه خیلی از این تعصبات پوچ و ابلهانه که دقیقا زاده بی سوادی و امتناع تفکرتفکر است را کنار میگذارد و نفس تحقیق برای اون مهم میشه.پس خواهشا قبل از هرچیز وراه انداختن خروس جنگی های ژورنالیستی کاوش اندکی درباره کتاب و نویسنده آن بنمایید.در ضمن از جیب خودتون روی کتاب مطلبی منگنه ننمایید.دوتا مطلب از دو دوست اینجا درج شده بود که خدایش هیچکدومشون در فاصله چندصد کیلومتری کتاب هم نبودند ومشخص بود دوستان کتاب رو ابدا نخوندند و فقط بر اساس اسم اون دراند فتوا صادر می کنند.شاد باشید و یلداتون مبارک.خداوند روان استاد ملایری رو غرق رحمت وشادی کنند که در دوره ی خسران تحقیق و در عصری که دانشکده های ما تهی از هر گونه دانشی شده اند و اساتید و دانشجویان در دوسته غرب پرستی و عرب پرستی به خروس جنگی نا عالمانه دست زده اند ایشان به فکر ایران وایرانی بود وبا تحقیقات عمیق خود پرتوهای درخشانی بر زوایای تاریک تاریخ نااندیشیده ایران تاباند...........ختم میکنم به یک جمله ی شاهکار از استاد جواد طباطبایی فیلسوف برجسته کشور در عرصه فلسفه سیاسی که فرمودند :در ایران هر چیزی متولی دارد جز خود ایران.
[quote='mpm7030']نقل قول از shapur ii:خداوند استاد ملایری را بیامرزاد!... ایشون با این 6 جلد کتاب که البته جلد هفتمی هم به نام یادگارنامه دارد، گوشه ای تاریک و فراموش شده از تاریخ و پیشینه ایران زمین را روشن کردند که شاید بتوان گفت تا زمان نوشتن این کتاب ها، کمتر کسی به این شکل با تاریخ ایران زمین برخورد داشته است و با این دید، به تاریخ فرهنگ و ادب ایرانیان پس از شاهنشاهی ساسانی و یورش تازیان پرداخته است...
شادروان ملایری به خواننده این دوره کتاب ها یادآور می شوند که اعراب بیابانگردی که ایران را به چنگ آوردند آنچنان هدفمندانه، زیرکانه و آگاهانه دست به دگرگون کردن تاریخ و جغرافیای سرزمین ایران زدند که بسیاری از نام ها و جای ها و سرزمین ها که سده ها در میان ایران زمین بلند آوازه بودند به ناگاه سرزمین و نامی عربی شدند تو گویی که از آغاز آفرینش حضرت آدم، عرب نشین و در حوزه نفوذ فرهنگی اعراب بودند!! و اگر تلاش های آن گروه از ایرانیانی که به درون دربار خلفای اموی و عباسی راه پیدا کرده بودند نبود، ما امروز حتا همین اندازه از پیشینه و فرهنگ خود را هم از دست داده بودیم...
من این کتاب رو تا حالا نخوندم . ولی تحت تاثیر دیدگاه شما قرار گرفتم و فکر کنم مجبور بشم تو همین روزا کتاب رو مطالعه کنم. البته اگه سایر جلدهای کتاب هم بارگزاری بشه که قابل تقدیره. راجع به ایران باستان کتابهای زیادی دیدم ولی به جز یکی دو مورد خاص کلیت بقیه کتابها یکسان بوده[/quote]
تحریف زیرکانه ای در این دیدگاه نهفته است. هدف اصلی استاد ملایری در این پژوهش نه تنها اثبات تداوم فرهنگ و تمدن پیش از عرب ایران بلکه تشریح تلاش "مورخان و نویسندگان عربی" برای خوار داشتن و ناچیز جلوه دادن این فرهنگ از راه تعریب نام‌های خانوادگی و جغرافیایی ایران و مهمتر از همه با توسل به تحریف تاریخ اجتماعی و سیاسی ایرانیان بود. در واقع تمرکز اصلی روی نقل قولها و تلاش های بعدی نویسندگان عرب است برای تغییر تاریخ، بر خلاف نظر دوست آریایی مون که به اشتباه برداشت کرده اند تمرکز بر روی خود اعرابی بوده است که به ایران وارد شده اند
[quote='shapur ii']خداوند استاد ملایری را بیامرزاد!... ایشون با این 6 جلد کتاب که البته جلد هفتمی هم به نام یادگارنامه دارد، گوشه ای تاریک و فراموش شده از تاریخ و پیشینه ایران زمین را روشن کردند که شاید بتوان گفت تا زمان نوشتن این کتاب ها، کمتر کسی به این شکل با تاریخ ایران زمین برخورد داشته است و با این دید، به تاریخ فرهنگ و ادب ایرانیان پس از شاهنشاهی ساسانی و یورش تازیان پرداخته است...
شادروان ملایری به خواننده این دوره کتاب ها یادآور می شوند که اعراب بیابانگردی که ایران را به چنگ آوردند آنچنان هدفمندانه، زیرکانه و آگاهانه دست به دگرگون کردن تاریخ و جغرافیای سرزمین ایران زدند که بسیاری از نام ها و جای ها و سرزمین ها که سده ها در میان ایران زمین بلند آوازه بودند به ناگاه سرزمین و نامی عربی شدند تو گویی که از آغاز آفرینش حضرت آدم، عرب نشین و در حوزه نفوذ فرهنگی اعراب بودند!! و اگر تلاش های آن گروه از ایرانیانی که به درون دربار خلفای اموی و عباسی راه پیدا کرده بودند نبود، ما امروز حتا همین اندازه از پیشینه و فرهنگ خود را هم از دست داده بودیم...[/quote]
من این کتاب رو تا حالا نخوندم . ولی تحت تاثیر دیدگاه شما قرار گرفتم و فکر کنم مجبور بشم تو همین روزا کتاب رو مطالعه کنم. البته اگه سایر جلدهای کتاب هم بارگزاری بشه که قابل تقدیره. راجع به ایران باستان کتابهای زیادی دیدم ولی به جز یکی دو مورد خاص کلیت بقیه کتابها یکسان بوده
خداوند استاد ملایری را بیامرزاد!... ایشون با این 6 جلد کتاب که البته جلد هفتمی هم به نام یادگارنامه دارد، گوشه ای تاریک و فراموش شده از تاریخ و پیشینه ایران زمین را روشن کردند که شاید بتوان گفت تا زمان نوشتن این کتاب ها، کمتر کسی به این شکل با تاریخ ایران زمین برخورد داشته است و با این دید، به تاریخ فرهنگ و ادب ایرانیان پس از شاهنشاهی ساسانی و یورش تازیان پرداخته است...
شادروان ملایری به خواننده این دوره کتاب ها یادآور می شوند که اعراب بیابانگردی که ایران را به چنگ آوردند آنچنان هدفمندانه، زیرکانه و آگاهانه دست به دگرگون کردن تاریخ و جغرافیای سرزمین ایران زدند که بسیاری از نام ها و جای ها و سرزمین ها که سده ها در میان ایران زمین بلند آوازه بودند به ناگاه سرزمین و نامی عربی شدند تو گویی که از آغاز آفرینش حضرت آدم، عرب نشین و در حوزه نفوذ فرهنگی اعراب بودند!! و اگر تلاش های آن گروه از ایرانیانی که به درون دربار خلفای اموی و عباسی راه پیدا کرده بودند نبود، ما امروز حتا همین اندازه از پیشینه و فرهنگ خود را هم از دست داده بودیم...
شما که کتاب به این مهمی رو واسه دانلود کردن گذاشتین پس چرا کتاب قدیمی فرهنگ ایرانی پیش از اسلام رو نمیزارین؟؟؟ من شدیدآ به این کتاب احتیاج دارم ...
سپاس فرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااوان از لطفت بخاطر این کتاب.زنده باشی.تمام شش جلد رو بزار و خداوکیلی کارتو خوب تمام کن.
تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی - جلد 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک