تفنگدار
نویسنده:
استیون کینگ
مترجم:
فاطمه علیپور
امتیاز دهید
✔️ از سری کتابهای برج تاریک
گزیده ای از جملات آغازین کتاب:
مرد سیاه پوش وارد صحرا شد و تفنگدار نیز تعقیبش کرد. بیابان همچون پهنه ای وسیع می نمود و از هر طرف بر فراز آن آسمان دیده میشد. سفید، خیره کننده، خشک؛ بی آنکه در آن مخفی گاهی باشد. در افق کوههای پوشیده از مه جلب توجه می کرد و بوته های خار که نویدبخش رویایی شیرین، کابوسی وهمناک و مرگ بود. سنگهایی که نامنظم روی هم انبار شده بودند، جاده را نشان می دادند؛ گویی این جاده تا ته دنیا ادامه داشت؛ دنیایی تهی. تفنگدار با بی توجهی گام برمیداشت؛ عجله ای نداشت اما نمی خواست وقت تلف کند...
بیشتر
گزیده ای از جملات آغازین کتاب:
مرد سیاه پوش وارد صحرا شد و تفنگدار نیز تعقیبش کرد. بیابان همچون پهنه ای وسیع می نمود و از هر طرف بر فراز آن آسمان دیده میشد. سفید، خیره کننده، خشک؛ بی آنکه در آن مخفی گاهی باشد. در افق کوههای پوشیده از مه جلب توجه می کرد و بوته های خار که نویدبخش رویایی شیرین، کابوسی وهمناک و مرگ بود. سنگهایی که نامنظم روی هم انبار شده بودند، جاده را نشان می دادند؛ گویی این جاده تا ته دنیا ادامه داشت؛ دنیایی تهی. تفنگدار با بی توجهی گام برمیداشت؛ عجله ای نداشت اما نمی خواست وقت تلف کند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تفنگدار