رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
آی زندگی
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 28 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 28 رای
محمود کیانوش، شاعر، داستان نویس و منتقد ادبی، در معرّفی کوتاهی که برای نشر داستان جدیدش، «آی، زندگی» در «کتابناک» نوشته است، می گوید: «امروز اکثریتِ افرادِ سه نسلِ جوان و میانسال و پیر، که ذهنشان مثل ذهنهای چندین نسلِ پیش از خودشان، چار و ناچار، با اشتیاق و فکرِ همراه شدن با کاروانِ علم و تمدّن و آزاد اندیشی و آزاد زیستیِ جهان نو، در فضای «سیاست» در گردش و سرگردانی بوده است، نه تنها خودشان از جهانِ بینیِ دوران کودکیِ خود دور، و از آن بی خبر، و با آن بیگانه شده اند، بلکه در مقام پدر و مادر از ملاحظه و شناختِ جهان بینیِ طبیعی و سالم، امّا آسیب پذیرِ کودکانِ خود هم غافل مانده اند. به نظر من، این غفلتِ دو سویه که از عوارضِ «تفکّرِ سیاسی»، بدونِ پشتوانۀ «تفکّر علمی و فلسفی»، بوده است، شاید از 165 سال پیش آغاز شده باشد، یعنی از زمانی که «ناصرالدّین میرزا»، ولیعهد، بلافاصله بعد از مرگ پدرش، «محمّد شاه قاجار»، با همراهی و یاری «میرزاتقی‌خان امیرنظام» از تبریز به تهران آمد و بر تخت فرمانروایی نشست و به میرزاتقی‌خان لقب «اتابک اعظم» داد و او را صدراعظم خود کرد و این صدر اعظمِ ژرف اندیش و بلند همّت «امیر کبیر» شد و بنیاد «دارالفنون» را گذاشت. حالا شاید بسیاری از ما سخت در حیرت باشیم که چرا بعد از 165 سال در ردّ کاروانِ علم و تمدّن و آزاد اندیشی و آزاد زیستیِ جهانِ نو حرکت کردن، به اینجا رسیده ایم که هستیم و می بینیم که هزار سالی از آن کاروان دور افتاده ایم. شاید این نو خواهی و راست جویی و کجروی هزار و یک علّتِ جغرافیایی و تاریخی و اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. من در مقامِ شاعر و داستان نویس و منتقد ادبی، نه در هیچ مقامی دیگر، احساس می کنم که یکی از این هزار و یک علّت، بریدگی ما از زندگیِ فارغ از «گناهِ» دورانِ کودکیِ خودمان و فراموش کردنِ پاکیِ طبیعتِ حیاتِ انسانیمان و آلوده کردنِ آن با توهّماتِ «بزرگسالانه» بوده است. برای تأمّلی در این یک از هزار و یک علّت، رهروان وادیِ «شکّ و سؤال» را در یک داستانِ شاعرانۀ «تخیّلی»، «رئالیستی»، «سمبولیک»، به سفری به دوران کودکی دعوت می کنم. امیدوارم که داستانِ «آی، زندگی!» بتواند در پهنۀ پُرغوغایِ مشغلۀ دائمِ «تفکّر سیاسی»، که با «روشنفکری» مترادف دانسته شده است، گوشۀ کوچک و فرصتی کوتاه برای خوانده شدن پیدا کند.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1392/06/15

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آی زندگی

تعداد دیدگاه‌ها:
6
نقل قول از وبلاگ رسمی کتابناک:
تعداد تایید و انتشار کتابها هم به ۲ برابر ( یعنی ۶۰ کتاب ) و طی دو نوبت در هر روز ٬ افزایش خواهد یافت . !!!!
پس چی شد؟...چرا کتاب جدید نمیذارین؟...زودی پشیمان شدین؟لااقل توضیحی..چیزی!
زندگی اینجا پهلو گرفته است...خاطرات من بوی نا گرفته است...
در جزر ومد زندگی کشتی شکسته است...یک دریا تلاطم طوفان گرفته است...
یک دلی اینجا غرق زندگی ست..ناخدای ان دست وپازنان...سامان گرفته است...
کشتی ای انجا به گل نشسته است.ساحلی بی تاب منتظر نشسته است....
مرغ دریاها ...ماهیان انجا...کس نمیخواند..ساحل دریا....
موج دریاها...رنگ ساحلها...طرح روی اب...گرمی یک خواب...
..ساحلی ارام...موج نا ارام....عکس یک حباب...شکل یک سراب...
ادمی خسته...زخمی احساس.... زخم دل بسته...
دلخوشی بر اب...رویا یک سراب...روی ماسه ها...طرح یک حباب...
یک زنی انجا ...بر لب ساحل..یک بغل احساس...غم گرفته است
.
دریای زندگی طوفان گرفته است...رویای اوماتم گرفته است...
لحظه هانفس گیرند...ابر دل میگیرد...یک زنی انجا غم گرفته است...
بین خستگی هایش او نفس گرفته است...
خاطراتش را روی ماسه ها...اب گرفته است...
رد پای کس در ساحل دلش رنگ خون گرفته است...
...
از نوشته های من
:-)
با تشکر از جناب رضا
وقتی کودک بودیم آرزوهایمان چقدر بزرگ بنظر می آمدند
اکنون که بزرگ شده ایم می بینیم آن آرزوها چقدر کوچکند
کاش کودک می مو ندیم ..............
سبک آقای کیانوش خاص خودشه ، طناز، صریح و کمی تلخ و گزنده و از لحاظ هزل کمی ملایم تر از جلال . اصولن با کلاه گذاشتن سر خواننده میانه ای ندارد هرچند که توانایی آن را کاملن داراست !
"... برای تأمّلی در این یک از هزار و یک علّت، رهروان وادیِ «شکّ و سؤال» را در یک داستانِ شاعرانۀ «تخیّلی»، «رئالیستی»، «سمبولیک»، به سفری به دوران کودکی دعوت می کنم...."
حقیقتش از مقدمه کتاب لذت بردم.
دانلودش کردم و در برنامم قرار دادم تا بخونمش....
آی زندگی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک