رواداری: روند شکل گیری، ژرفش و نهادینه شدن آن در غرب - جلد 1
نویسنده:
احد قربانی دهناری
امتیاز دهید
در این نوشته سعی شده است که ابعاد گوناگون و گستردهی مبارزهی فلاسفه، متکلمان، دانشمندان، سیاستمداران، نویسندگان، شعرا، رهبران مذهبی، احزاب، سازمانها و تودههای آزادیخواه روشن شود و نشان دهد که چهگونه مبارزانی کوشیدهاند تا رواداری را تعریف کنند و حد و مرز آن را بیابند؛ چهگونه آن را در شکلها و روشهای گوناگون تبلیغ و ترویج کردهاند تا در اعماق جامعه نفوذ کند و ملکهی همگان شود؛ چهگونه آنرا در کتب، رسالهها، اعلامیهها و قوانین مختلف تدوین کردند و کوشیدند در سیستم سیاسی و حقوقی جامعه نهادینه کنند.
تعریف رواداری: رواداری نپسندیدن و باور نداشتن عملی یا نظری دیگران و پذیرفتن آن به عنوان یک حق شهروندی است؛ درحالی که توان مقابله، سرکوب و توقف آن مهیا باشد. رواداری، توانایی خودداری از تحمیل ارزشهای خود به دیگران در صورت امکان این تحمیل است.
این کتاب در دو جلد می باشد.
بیشتر
تعریف رواداری: رواداری نپسندیدن و باور نداشتن عملی یا نظری دیگران و پذیرفتن آن به عنوان یک حق شهروندی است؛ درحالی که توان مقابله، سرکوب و توقف آن مهیا باشد. رواداری، توانایی خودداری از تحمیل ارزشهای خود به دیگران در صورت امکان این تحمیل است.
این کتاب در دو جلد می باشد.
آپلود شده توسط:
kingbook
1392/06/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رواداری: روند شکل گیری، ژرفش و نهادینه شدن آن در غرب - جلد 1
این کتاب بررسیِ جالبی در این زمینه داره و نگاهش هم به فرهنگِ غرب ه. همونطور که خودِ نویسنده هم یادآور میشه٬ قصد نداره چیزی رو «تجویز» کنه. به گفتهٔ خودِ نویسنده:
« هدف٬ رمزگشایی از تجربهٔ کشورهایِ غربی در راه رسیدن به جامعهای روادار است٬ به هیچرو توصیه به نسخهبرداری از جامعهٔ خاصی نیست»
این کتاب طیفِ خیلی وسیعی از اندیشمندان غربی رو در بر میگیره. یعنی افرادِ خیلی زیادی که ممکن ه اسمشون رو نشنیده باشیم. از یونانِ باستان گرفته تا قرنِ ۲۰! از فیلسوف و ادیب و جامعهشناس گرفته تا الهیدان و زیستشناس!
منتها توضیحاتِ بسیاری بخشها کوتاه ه و خودِ نویسنده هم وعده داده که در آینده دست به تکمیل و افزودنِ این مجموعه بزنه و از ما خوانندگان و پژوهندگان هم درخواستِ یاری کرده.
بنظرِ من واقعن ارزشش رو داره که این کتاب رو بخونیم و در تکمیلش هم (اگر امکانش بود) بکوشیم.
بخشی از ص ۲۹ کتاب:
«یکی از اسطورههایی که قشریت و تنگنظری را به نقد میکشد٬ داستان «تخت پروکروتز» Procrustes است.
پروکروتز راهزنی بود که تخت پرآوازهای داشت. او مردم را بر آن تخت میخوابانید٬ اگر کوتاهتر از تختش بودند٬ آنقدر آنها را میکشید تا «اندازه»ی تخت او شوند و اگر بلندتر بودند٬ پایشان را با شمشیر میبرید٬ تا باز «به اندازه» تخت او شوند! او همه را «به اندازه»ی تخت خود میپسندید.»
امیدوارم «پروکروست (نمیدونم پروکروتز تلفظ درستتری ه یا پروکروتز)»هایِ درونِ خودمون رو نابود کنیم!
با سپاس از نویسنده و آپلودگر و خوانندگان این کتاب.