جلاد لاغر

چی چیو می گن ارباب شماره یک وحشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(
این یارو تا به حال یه کتاب هم نداشته که یه بچه ی 5 ساله رو بترسونه!!!!!!!(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)
اینا هم جو می گیرتشونااااااااااااا;-(;-(;-(;-(

کتاب خیییییییییییییییییییییییییییلی باحالی بود8-)8-)8-)8-)8-)
جالب اینجا بود که از هرنوع سبکی یه مقدار توش بود:-)
من از دارن شان فقط اینو و 2 جلد از زامبیا رو خوندم.(البته تا حالا) چیزی که این کتابا رو ترسناک می کنه اینه که دارن شان موجودات خیالی داستانشو جوری خلق نمی کنه که آدم کاملا باورش بشه خیالین (برعکس استاین) چیزای واقعی رو ترسناک می کنه.:O:O:O:O:O:O من که وسطاش پا شدم رفتم تو هال ( حال) خوندمش داشتم سکته می کردم;-);-);-);-);-)
پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش ( البته نه وقتی کسی خونتون نیست!!!!!!!!!!!!!:O:O:O:O:O
:D:D:D

sogand2002 نوشت:
نقل قول از sarvy79:نقل قول از ani angel:نقل قول از fatemeh sh:بچه ها یه سوال کی وقت میکنه کتاب بخونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من.
حالا من یه سوال می پرسم.چرا نباید وقت کنیم کتاب بخونیم؟
چون درسا شروع شده جان!!
تو وقت می کنی توی امتحانای هفتگیت،بشینی کتاب 600 صفه ای بخونی؟؟
حالا من یه سوال می پرسم:چرا بعضیا اوقات فراغت دارن که کتاب بخونن؟؟
در عرض و طول این کتاب!!!؟؟؟
منم وقت میکنم کتاب بخونم همونطور که سوگند گفت به جای گوش دادن به حدیث کسا و بقیه ی درس ها می شینم کتاب می خونم:D:D
چون اونا وقتی میرن سر کلاس به جای درس گوش کردن دارن کتاب می خونن
یا درسایی که زنگ اول دارن رو می خونن و بقیه درسار از بچه ها می گیرن
امتحانارو هم که خودتون خوب می دونید

[edit=sagaro]1392/08/20[/edit]

سئورا شانل نوشت:
نقل قول از ani angel:اصلا دارن عادتشه همراه طرفو آخرای داستان میکشه مثل آقای کرپسلی ،درویش...
خب مرگ درست ترین پایانه…
اگه الان دارن شان و کرپسلی و هرکسه دیگه ای که دارن اونا رو کشته زنده بودن من دیوونه میشدم که بدونم بقیه زندگیشون چجور هیجان هایی داشتن…
باید بخاطر این کار دارن ازش تشکر کرد…!!!

به خاطر این که همشونو کشت؟البته تو هم یه جورایی راست میگی.ولی از یه نظر اگه این جوری باشه همه نویسنده ها باید همرو آخر داستان بکشن.!!!!

اواحسینی نوشت:
نقل قول از sarvy79:نقل قول از felora ahmadi:من خیلی از "تل حسانی"خوشم اومد....شما چطور؟
تل حسانی کیه؟؟!!
تل سانی...
منم عاشقشم
و جیبل هم بعضی اوقات خیلی سخت گیر می شد نسبت به تل سانی
آخه این اخلاقی نبودکه یه بچه باید با یه مرد گنده (حالا اگه برده هم باشه)انجام بده.کار زشتی بوداخ منم عاشق تل سانیم...............

آره یه دنیا از جیبل بهتر و منطقی تر بود...

sarvy79 نوشت:
نقل قول از felora ahmadi:من خیلی از "تل حسانی"خوشم اومد....شما چطور؟
تل حسانی کیه؟؟!!
تل سانی...
منم عاشقشم
و جیبل هم بعضی اوقات خیلی سخت گیر می شد نسبت به تل سانی
آخه این اخلاقی نبودکه یه بچه باید با یه مرد گنده (حالا اگه برده هم باشه)انجام بده.کار زشتی بود

اخ منم عاشق تل سانیم...............

ani angel نوشت:
اصلا دارن عادتشه همراه طرفو آخرای داستان میکشه مثل آقای کرپسلی ،درویش...

خب مرگ درست ترین پایانه…
اگه الان دارن شان و کرپسلی و هرکسه دیگه ای که دارن اونا رو کشته زنده بودن من دیوونه میشدم که بدونم بقیه زندگیشون چجور هیجان هایی داشتن…
باید بخاطر این کار دارن ازش تشکر کرد…!!!

ani angel نوشت:
نقل قول از لردلاس:نقل قول از fatemeh shakeri:نقل قول از sarvy79:نقل قول از felora ahmadi:من خیلی از "تل حسانی"خوشم اومد....شما چطور؟
تل حسانی کیه؟؟!!
تل سانی...
منم عاشقشم
و جیبل هم بعضی اوقات خیلی سخت گیر می شد نسبت به تل سانی
آخه این اخلاقی نبودکه یه بچه باید با یه مرد گنده (حالا اگه برده هم باشه)انجام بده.کار زشتی بودفقط اولاش سخت می گرفت!وسطای راه باهم دوست شدن
اخر کار که تل سانی .........................................
نمی گم ریا می شه ولی خیلی بد مرد
اخر کارم که مرد جیبل گریه کرد
اصلا دارن عادتشه همراه طرفو آخرای داستان میکشه مثل آقای کرپسلی ،درویش...

همین دارن خوبه که من شدم طرفدار استثناییش:D:baaa:
ولی این صفت رو هم داره که حتماااااااااا باید در هر کتابش نامی از کچل بودن یا نبودن شخصیت اصلی داستان ببره...مثینکه خیلبی به کچلی علاقه داره(?)

لردلاس نوشت:
نقل قول از fatemeh shakeri:نقل قول از sarvy79:نقل قول از felora ahmadi:من خیلی از "تل حسانی"خوشم اومد....شما چطور؟
تل حسانی کیه؟؟!!
تل سانی...
منم عاشقشم
و جیبل هم بعضی اوقات خیلی سخت گیر می شد نسبت به تل سانی
آخه این اخلاقی نبودکه یه بچه باید با یه مرد گنده (حالا اگه برده هم باشه)انجام بده.کار زشتی بودفقط اولاش سخت می گرفت!وسطای راه باهم دوست شدن
اخر کار که تل سانی .........................................
نمی گم ریا می شه ولی خیلی بد مرد
اخر کارم که مرد جیبل گریه کرد

اصلا دارن عادتشه همراه طرفو آخرای داستان میکشه مثل آقای کرپسلی ،درویش...:((

اصن دو سه فصل اخر کتاب رو که میخونی حس میکنی داری رومو و ژولیت میبینی من که اخرش خیلی ناراحت شدم نم ونم جرا این دار علاقه داره که مخاطب رو به کریه بندازه