رسته‌ها
ناخوانده
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 7 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 7 رای
.
خلاصه ی نمایشنامه " ناخوانده "

فریده دختر شهرستانی دانشجوی رشته ی حقوق که چند ماهی ست به شهر و خانواده اش سر نزده است ، و با پسری در زندگی توافقی بدون ازدواج به سر می برد، با حضور سرزده و ناگهانی مادرش مواجه می شود که رفته رفته در می یابد نه فقط بخاطر اطلاع از اوضاع و احوال دخترش ، که برای انتقال تحصیلی او آمده ، و علاوه بر اینکه از نامه و تصمیم اخیر فرهاد –برادر فریده – مبنی بر حضور در کانادا بجای ژاپن و نه برای کار مقطعی که برای اخذ اجازه اقامت دائم ، آشفته حال است ، بیماری عصبی اش بخاطر ناگفته ای دیگر یعنی ازدواج دوم پدر خانواده، عود کرده است. مادر که خود تلفنچی یک خوابگاه دانشجویی دخترانه هم هست ، پس از آشنایی مختصر و اطلاع از احوال بی مبالات ناهید-دوست فریده – که او نیز با پسری هم خانه شده والبته رفتار آسان گیرانه تری نسبت به اودر این خصوص دارد، بر تصمیمش که با مخالفت فریده روبروست ، که خود در برابر آنچه گاه مناسبات محتوم و ناخوانده ی دنیای امروز جلوه می کند نیز دچار تردید و اضطراب است ، پافشاری بیشتری می کند و ..........

البته فضا وحال و هوای متن و پرداخت شخصیتها و ساختار و موضوع متن به گونه ای ست که به جامعه ای تعمیم می یابد که میان سنت ومدرنیته پا در هوا و معلق مانده است و مناسبات محتوم زمانه وعصر جدید مدتهاس که بی کسب اجازه داخل خانه ها شده و پشت در اتاق رسیده است. جایی که – به طور نمادین- فریده پشت آن چوبه می گذارد که نشانه ی عدم آمادگی، مقاومت، سوتفاهم و بدبینی نسبت به آن نیز هست. بدبینی ای که البته تمام آن به این مناسبات جدید بازنمی گردد و بخشی از آن ناشی از ساختارهای ناکارامد جامعه ای چند لایه و فاقد حمایت های رفاهی- اجتماعی – قانونی لازم از آحادش و در اینجا بخصوص زنان ، می باشد.
و نیز بخشی از آن بدبینی همراه با اضطراب، ناشی از عدم اعتماد به جنس متفاوت- مخالف- است که زنان را با چالشهایشان تنها گذاشته و خود برای گریز از تنگناها ومهلکه ، پای آزاد تری دارد! همچنانکه در پایان، منصور ، همخانه ی ناهید او را با جنینی در شکم یا نطفه ای کاشته شده در ذهن دختری که دیگر دختر نیست،به ناگهان رها کرده است. والبته این مردان ، که در نمایشنامه ظاهرن حضور فیزیکی ندارند اما نه تنها غائب به نظر نمی رسند، که سنگینی حضورشان بر سه شخصیت زن سایه افکنده است، خود نیز نقش آزادانه و آگاهانه ی تعیین کننده ای بر سرنوشتشان ندارند و لااقل ، بطور مثال فرهاد به مثابه ی نسل جدید، در جستجوی آینده ای بهتر مبادرت به سفری نامعلوم نموده است و یا حتی همان منصور نه بعنوان یک برنده در رابطه ای که آن را رها کرده ، که بیشتر بعنوان فردی سردرگم که قادر نبوده مسوولیت بپذیرد به ذهن متبادر می شود. ..
اینروزها بحث زندگی دختران وپسران جوان ایرانی با هم و بدون ازدواج داغ شده است .موضوع زندگی توافقی بدون ازدواج که شاید به ازدواج هم منجر شود در خارج از مرزهای ایران با عنوان " کورت شیپ " شناخته شده است . این پدیده در ایران، نه بعنوان راهی کانالیزه و قانونی شده که مورد پذیرش رسمی قرار گرفته باشد، که بعنوان چاره و در مواردی بعنوان ملزومات زندگی مدرن، و همچنین در پی جست و جوی برامده از ناکامیها و تعارضات فرهنگی آشکار و پنهان، بعنوان راه حل توسط خود مردمان در گیر با چالشهای اجتماعی و مسائل زندگی انتخاب شده است . و با این حال که از پذیرش عرفی و سنتی و فراگیر جمعی برخوردار نیست، به نظر می رسد رفته رفته مورد توافق ضمنی و ناگفته ی برخی خانواده ها قرار گرفته است. و از لحاظی ، شاید پاسخی در برابر سخت گیریها ی رسمی و از طرفی مجالی برای کاهش ازدواجهای ناموفق در میان افراد بوده است . یعنی راهی برای شناخت عملی بیشتر دو طرف از هم قبل از ورود به رسمیت یافتن ازدواج .ازدواجهایی که درصد قابل توجهی از آنها طبق آمار رسمی و غیر رسمی، به طلاق و یا جداییهای خاموش کشیده شده اند. مردمان در جامعه ای که عادت کرده است مسائل مبتلابه خود را پنهان کرده و صورت مسئله ها را خط بزنند، همچنین دارای هویت چند فرهنگی رسمی و غیر رسمی و یا پنهان و آشکار است، و از سویی یا با نهی ونفی رسمی و یا با نادیده انگاشته شدن حقایق و واقعیتهای جاری مواجه می شوند، برای ادامه ی زندگی ، ناچار خود به چاره جویی برامده و دست به انتخاب راه حل میزنند. و البته از آنجا که این راه حلها مورد پذیرش رسمی و قانونمند قرار نمی گیرند و کانالیزه نمی شوند، واجد تبعاتی می گردد که بار منفی آن گاه افزایش پیدا کرده وبا توجه به تبعیضات تاریخی - فرهنگی جنسیتی، سمت و سوی آن تبعات منفی اغلب و بیشتر متوجه زنان جامعه می گردد.

نمایشنامه ی " ناخوانده " نوشته ی محمود ناظری ، که تاریخ نگارشش ۱۳۷۹ و تاریخ چاپ وانتشارش ۱۳۸۴ می باشد و برگزیده ی نخستین جایزه ی دوسالانه نمایشنامه نویسی ایران نیز می باشد، اولین و شاید تنها نمایشنامه ای ست که با این موضوع نوشته شده است:

http://mahmoodnazeri.blogfa.com/post-649.aspx

این نمایشنامه با کارگردانی مشترک توفان مهردادیان و فروغ قجابگلی و بازی تبسم حائری هاشمی،آزیتا ستوده و شهرزاد وجدانی در تاریخ اسفند 81و فروردین 82 در تالار نو از مجموعه تئاتر شهر تهران بروی صحنه رفته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
39
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ناخوانده

تعداد دیدگاه‌ها:
1
از زحمات شما بسیار متشکرم . پاینده باشید .
ناخوانده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک