قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
ولي نبايد از بعضي قصور خودمون بگذريم.يكي از دلايل بدحجابي يابيحجابي همين ماهواره هست.همين بيغيرت شدن همين بيحيا شدن
وقتي تو جمع خونوادگي دختر پيش خونواده اش((همچنين پسر))واون وضع لباس پوشيدن واون حركات رمانتيك انجام دادن!!!رو پيش همديگه ميبينن معلومه كه چه اتفاقي ميفته:-(:-(
لابد شنيدياز رابطه هاي گستاخانه برادروخواهررو(?)(?) خودم هم شنيدم هم درجايي خوندم كه بيشتر ضربه رو بابت اين قضيه
ماهواره بتنهايي بدوش ميكشه.
منم موافقم كه دوگانه عمل كردن مسوولان به وخامت امر بيشتر كمك ميكنه وباعث سرخوردگي جوانان از دين ميشه((اصطلاح دين گريزي))
واين جوانان باهروسيله اي ميخوان اعتراصشون رو به اونا برسونن ولو با بيعفتي، بيحجابي و.....
جملاتت منو به اين جمله معروف محمدعلي خياباني ميندازه:((من در غرب اسلام رو ديدم ولي مسلماني نديدم ولي در ايران مسلمان
ديدم ولي اسلامي نديدم!!))
کتاب : [b]علم راهی بسوی آفریدگار جهان رو بخونید
پیرامون: راههای علمی خداشناسی
لینک کتاب
http://www.box.net/shared/i1nmajrq9f
از توضیحات شما ممنونم. به نکات درستی اشاره کردید. ولی به نظر من این نا هنجاری های اجتماعی سر در عدم فرهنگ صحیح دارد. به طور نمونه در کشورهای خارجی زنان در کوچه خیابان با آرایش غلیظ رفت و آمد نمیکنند( باید توجه داشت که منظور من همه آنها نیست بلکه به طور مثال کارمندان و کارکنان شرکت ها و ... وگرنه در همه جا هستند کسانی که آرایش غلیظ میکنند.)
ولی چرا در کشوری مانند ایران که ادعای اسلامی بودن دارد این گونه است باید از آقایان متولی فرهنگ پرسید. آقایانی که به جای میانه روی ،از سیستم شل کن سفت کن پیروی میکنند. کسانی که امر به معروف . نهی از منکر را یا فراموش می کنند یا یک طرح دوره ای می گذارند و با باتوم انجامش میدهند. یا می گویند چادر و فلان و بهمان یا در آن سمت اگر به بعضی ها (گفتم بعضی ها!)اجازه دهند لخت و عور در خیابان باشند!
آنانی که خود متولی واردات انواع لباس هایی هستند که شما فرمودید. مشکل اصلی افراط و تفریط است. زمانی خواستند کاری برای حجاب کنند ساعت ها فکر و کار و پول و انواع هزینه صرف شد تا بعد از مدت ها اعلام کنند چادر ملی را اختراع کرده اند!!!! ولی نتیجه چه شد؟؟هیچ! چون بدون در نظر گرفتن نیازهای جامعه و فقط برای رفع تکلیف و اینکه بگویند بله ما هم کاری کردیم، اقدام کرده بودند.
ریا نیز عامل دیگریست که به آن می توان اشاره کرد.آنجایی که برای گزینش در اداره ای برای استخدام شدن اصول دین می پرسند و اگر ظاهرت با آنچه آنان اسلامی می خوانندش تطابق نداشته باشد رد می شوی و مردم بالاجبار با پوشش مورد نظر آقایان در جامعه ظاهر می شوند باید هم منتظر تنفر از حجاب باشیم. باید قبول داشت که اگر چیزی را به کسی تحمیل کرد بدون آن که او آن را با عقل پذیرفته باشد مورد تنفر واقع می شود و متاسفانه در این مملکت هر چیزی تحمیلی است و اگر بپرسی چرا ؟ به جای جواب میگوییند همین است که هست!!
بنده روی سخنم با شما نبود بلکه در مورد جامعه می گفتم.این موضوع را به تنهایی نمی توان آنالیز کرد بلکه مانند حلقه زنجیر به مسائل دیگر اجتماعی،مذهبی،سیاسی،فرهنگی.... ربط دارد.
ولی به نظر بنده بزرگترین دلیل نا هنجاری های اجتماعی ایران رفتار دو پهلوی مسئولان است. آنجایی که از دین حرف می زنند اما در عمل همه می بینینند برعکس عمل میکنند باید هم مردم از دین و آموزه هایش رویگردان شوند! این را دیگر نمی شود با زور به کسی تحمیل کرد کما اینکه الان خود می بینیم نتیجه زور و فشار برای القای نظرات خود بر دیگران چه بوده است!
:-(:-(:-(:-(:-(
جمله گهربارت((به امید روزی که در همین نظام زنان ما از شوهرانشان در موقع ازدواج به جای مهریه طلب حق طلاق و حظانت فرزند وتقسیم اموال کنند. )):D:D:D
و......
بيحيايي:شوهر داشته باشي ولي چشمت دنبال پسر جوون وخوشگل ميگرده/تموم اندام و جوارحتو نشون هركس وناكس بدي و كلي هم افه بياد/
يك داستان واقعي:پسري يك دوست صميمي داشت تا بعد ازدواج هردوتاشون اين دوستي ادامه داشت.بعد باصطلاح اين دوتا خيلي امروزي بودن و خانمهاشون پيش همديگه خيلي راحت بودن وزن اين پسره چشم دوستشو حسابي گرفت.بعد ماههايي كه خدا بالاخره پرده هارو كنار ميزنه اين دوستشيكي از شبا مهمون اون پسره بود واون شب حسابي بگو بخند داشتن.فرداي اون روز پسره ميخوادبره محل كارش.ساعتهاي 10صبح يادش مياد كه چيزي رو تو خونه جا گذاشته ورئيسش ازش اون چيز رو ميخواد.اونم مراجعه ميكنه تو خونه.وارد خونه كه ميشه صداهاي مشكوكي از حموم مياد .بللللللللله چشم پسره روشن!! خانمش با همون دوست صميميش كه اتفاقا ديشب هم مهمونش بوده تو حموم هستن(?)(?)(?)
نتيجه اين داستان بنظرتون چيه؟باكلاسي مردا؟امروزي بودنشون؟بيحيايي زنها؟بيغيرتي مردها؟بي اعتمادي؟يا......؟؟:stupid::stupid: