برادرانه تا پای مرگ
نویسنده:
دارن شان
مترجم:
امیر حسین گیوه ئی
امتیاز دهید
جلد چهارم از مجموعه رمان حماسه لارتین کرپسلی نوشته نویسنده ژانر وحشت دارن شان انیدوارم از این رمان لذت ببرید
لارتن کرپسلی هشت ساله پسرکی پر از آرزوهای دور و دراز است. زندگی راحتی ندارد اما شکایتی هم ندارد تا اینکه دست به قتلی وحشتناک میزند و مجبور به فرار میشود.فراری که او را با دنیایی بسیار متفاوت آشنا میکند.حال لارتن به عنوان موجود شب زندگی میکند.
بیشتر
لارتن کرپسلی هشت ساله پسرکی پر از آرزوهای دور و دراز است. زندگی راحتی ندارد اما شکایتی هم ندارد تا اینکه دست به قتلی وحشتناک میزند و مجبور به فرار میشود.فراری که او را با دنیایی بسیار متفاوت آشنا میکند.حال لارتن به عنوان موجود شب زندگی میکند.
آپلود شده توسط:
mahdi_rafieii
1392/05/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی برادرانه تا پای مرگ
سلامت باشید
اینهمه گروبز خودشو قانع کرد که نکشتش اومدی زارپ کشتیش؟ولی بازم دمت گرم!من خیلی از دستش حرص خوردم!
مرسی .....منم خیلی حرص میخوردم....ولی حق هممونو ازش گرفتم.....راستی بچه ها ممنون از همکاریتون... راستی مهمونی تموم شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/quote]
نمیدونم...
اگه شما هستید مهمونی هم هست...:D
سلامت باشید
اینهمه گروبز خودشو قانع کرد که نکشتش اومدی زارپ کشتیش؟ولی بازم دمت گرم!من خیلی از دستش حرص خوردم![/quote]
مرسی .....منم خیلی حرص میخوردم....ولی حق هممونو ازش گرفتم.....راستی بچه ها ممنون از همکاریتون... راستی مهمونی تموم شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که تصمیم دارم کتاباشو که دارم یا به کتابخونه بدم یا آتیششون بزنم شما کدوم رو می پسندید[/quote]
اون درمورد یه دنیایی مینویسه که خودش ساخته...
ساختن یه دنیای مجازی هم کار آسونی نیست...
من که اصلا با سوزوندن کتاب موافق نیستم به نظرم اگه بدیشون به یه کنابخونه بهتره...
من که تصمیم دارم کتاباشو که دارم یا به کتابخونه بدم یا آتیششون بزنم شما کدوم رو می پسندید(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)(?)
مجبور نیستی نظر بدی...
آدام لمبرت هم همجنس بازه...
اما من از شعراش خوشم میاد...
اینکه اون هر غلطی میخواد بکنه به من ربطی نداره من فقط شعراش رو گوش میکنم(!)
یه جواب درست حسابی بده لطفا
سلامت باشید[/quote]
اینهمه گروبز خودشو قانع کرد که نکشتش اومدی زارپ کشتیش؟ولی بازم دمت گرم!من خیلی از دستش حرص خوردم!
سلامت باشید:D
بابا وایسا اومدم من رفته بودم درویش و برنابوس رو بیارم
ایول زود باشین همه بیاین.....دخل دموناتا رو میاریم....[/quote]
وایسین منم اوووووووووومدم...
داشتم سعی میکردم یکی از پنجره ها رو ببندم