برادرانه تا پای مرگ

سئورا شانل نوشت:
نقل قول از ایمان حق بین:نقل قول از sagaro:بچه ها همین الان دارن و استاین زنگ زدن گفتن ما خسته شدیم. جمعه است وعیدفطروفرداهم که تعطیل!!!! دوتایی میریم شمال:-D
آخرفراریشون دادید
دعواشون نمیشه با هم ؟!
چرا ما رو نبردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما با استاین کار داشتیم مگه نه ایمان؟؟؟

نقل قول از سئورا شانل
منم داشتم دنبال کتاب زبان میگشتم آخه لازم داشتم ولی به هر لوازم التحریری سر زدم پیدا نکردم بعدش همینجوری کتابارو نگاه میکردم همشون رمان های عاشقانه بود که حال منو بهم میزنه...
بعد هم یه گوشه چند جلد کتاب خاک گرفته دیدم که اسماش برام جالب بود...یرزمین اشباح-قاتلان سحر-دخمه خونین و...
بعدش دیدم همشون بهم ربط دارن...چون زیاد پول دستم نبود جلد های 1-2-3-4-6-7 رو خریدم و 5 رو پیدا نکردم...
بعد هم وقتی این کتابارو خوندم اولش فکر نمیکردم جالب باشه ولی بعدش مثه نیروی جاذبه منو جذب کرد و انقدر التماس و گریه کردم تا دوباره بردنم به همون لوازم التحریر و بقیه جلدهاش رو هم گرفتم جلد 5 هم فقط یکی بود که خیلی پایین بود...
تعجب کرده بودم چون هیچکس از اون کتابا نخریده بود ولی من خریدم

سئورا شانل نوشت:
نقل قول از ایمان حق بین:نقل قول از sagaro:بچه ها همین الان دارن و استاین زنگ زدن گفتن ما خسته شدیم. جمعه است وعیدفطروفرداهم که تعطیل!!!! دوتایی میریم شمال:-D
آخرفراریشون دادید
دعواشون نمیشه با هم ؟!
چرا ما رو نبردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما با استاین کار داشتیم مگه نه ایمان؟؟؟

ایمان حق بین نوشت:
نقل قول از sagaro:بچه ها همین الان دارن و استاین زنگ زدن گفتن ما خسته شدیم. جمعه است وعیدفطروفرداهم که تعطیل!!!! دوتایی میریم شمال:-D
آخرفراریشون دادید
دعواشون نمیشه با هم ؟!

sagaro نوشت:
بچه ها همین الان دارن و استاین زنگ زدن گفتن ما خسته شدیم. جمعه است وعیدفطروفرداهم که تعطیل!!!! دوتایی میریم شمال:-D
آخرفراریشون دادید