رسته‌ها
انسان
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 45 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 45 رای
کتاب انسان ، مجلد ۲۴ از مجموعه آثار مرحوم دکتر علی شریعتی است.

فهرست مطالب :
انسان و اسلام
آزادی
انسان و مکاتب غرب
اومانیسم یا اصالت انسان
فاجعه های جدید
انسان در تضاد مارکسیسم و مذهب
انسان و تاریخ
فلسفه خلقت انسان
اگزیستانسیالیسم
تنهایی
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
404
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/06/20

کتاب‌های مرتبط

رتبه الحیات
رتبه الحیات
4.8 امتیاز
از 48 رای
پلورالیزم دینی
پلورالیزم دینی
4 امتیاز
از 9 رای
Popular Sufism of Eastern Europe
Popular Sufism of Eastern Europe
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی انسان

تعداد دیدگاه‌ها:
56
شیطان یک بهانه است....شیطان هوای نفس ماست. گفتید اگر شیطان نبود...بر نفس خود که غلبه کنیم جهانمان عاری از هرگونه شیطان میشود.
گاهی فکر میکنم خدا در کتابش چقدر از استعاره استفاده کرده است!شیطان هم یکی دیگر از استعاره هایش
اگر شیطان نبود زندگی ما انسان ها خیلی کسل کننده می شد . . . . خیلی پیشرفت ها حاصل نمی شد . . .
چهره ی واقعی خیلی ها هم رو نمی شد !
سفیدی مطلق و سیاهی مطلق قابل مشاهده نیستند نور و تاریکی و سیاهی و سفیدی فقط با حضور یکدیگر قابل تشخیصند
[quote='خلیفه شب']ولی می دونید؟یکی نیس بگه:
خدا و شیطون دعواشونه اونوقت ما باید آدم شیم؟؟؟[/quote]
شنیدم ک میگن دعوا سر ماست...نمیدونم...الله اعلم!!
[quote='amenmarr']خلیفه شب عزیز
برخاسـته از نفس
لجام گسیخته است,
[/quote]
خب حالا کامنت قبلیم یه شوخی بود با خدای خودم. شما به دل نگیر.
ولی این لجام گسیخته رو درست گفتی. واقعا خودم گاهی لجام گسیختگیش رو حس میکنم... این سرازیری یوقتا مث سرطان همه ی زندگی رو درگیر میکنه.

من اصلا این کتابو نخوندم. کتابای این مدلی نمیخونم. ببخشید همه وارد بحثتون شدم.
[quote='maryamyavari']راست می گویند
فوت آخر مهم است
آنچه تو برمن از روح خودت دمیدی مهم است
وگرنه شیطان حق داشت خدا جان
آخر،کجای من سجده کردن دارد؟
م.ی
فقط اینو می دونم کاش آخرش همین فوت آخر خدارو که از خودش به ما دمید اسراف نکنیم..انسان خیلی مهمه نباید اسراف بشه.
(بازم من زدمش به کوچه ی دل. وسط حرفای حساب شما)[/quote]
[quote='amenmarr']خلیفه شب عزیز
تا در طلب گوهر کانی کانی, ... تا در هوس لقمهٔ نانی نانی ,, این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی, ... هر چیزی که در جستن آنی آنی
قدرت داشتم بیست تا لایک برای این شعر می ذاشتم;-);-)
ما شخصا وظیفه ای نداریم که با شیطان خصومتی داشته باشیم وکینه ای از او به دل بگیریم.فقط جون خدا او را لعن کرده ما هم او را لعن میکنیم.وگر نه خیلی خوب است که یکی هست که ادعا های بی معنی ما را ،،،رسوا،کندشیطان الزامی نمیکند ،بلکه افشا. میکند،وکار شیطان افشاگری است، شیطان یک مقدار علف دستش میگیرد ومیآورد جلوی دهان آدمها ،اگر کسی قاپ زد ،وعلف را خورد،معلوم است که خود او در عالم بهایم. بوده است،وگرنه اگر انسان بود که علف نمی خورد.شیطان فادر نیست کسی را اجبار کند ،ونبی هم اجبار نمیکند ،،،،،،،،،لااکراه فی الدین،،،،،،،،ولی آشکار میکند.انسان را وسوسه میکند ومعلوم میکند که تو دروغ گفتی که من خدا پرستم ودلم پیش خداست،بلکه دلت پیش غیر خداست، توحیدت رانفی میکند ،تا متوجه شوی ،موحد نیستی وبروی توحید واقعی رابه دست آوری این که خداوند شیطان را گذاشته در عالم ،برای خیر ماست ،تا ما را هر لحظه متوجه کند،شما میتوانید خودتان را لحظه به لحظه با شیطان آزمایش کنید.شیطان آزمون و محک همه ی عالم هستی است .همه ی ادعاهای باطل و بی خودی را رسوا میکند، و له همین جهت هم شیطان می گوید با مخلصین کاری ندارم.،،،،،،الا عبادک الله المخلصین،،،،،،چون عباد مخلص همه آزمایش ها را با موفقیت سپری کرده است.
از استاد الهی قمشه ای
و به قول مولانا. دیو کوید ای اسیر طبع وتن ***عرضه کردم ،نکردم زور من
خلیفه شب عزیز
تا در طلب گوهر کانی کانی, ... تا در هوس لقمهٔ نانی نانی ,, این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی, ... هر چیزی که در جستن آنی آنی
ذکر عبارت شبهه بر انگیز « خدا و شیطون دعواشونه اونوقت ما باید آدم شیم؟؟؟ » خود یک وسوسه شیـطانی خطور کرده به ذهن آدمی و بلا نسـبت؛ برخاسـته از نفس
لجام گسیخته است, اساس کلمه شیطان بر گرفته از؛ شـاطن و به معنـای خبیث و بدخوی و سرکش و طاغی و متمرد و یاغی است, مانند هوای نفسانی و خواهش به
دور از مصالح انسانی و بنیان بر انداز ایمانی و رفتار خلاف شان عقلانی , برای شیطان دو معنا وجود دارد, یکی صفتی برای ابلیس است که سمبل نافرمانی و ناسپاسی
خدا است , آنجا که ملائک فرمان یافتند, بر سیرت پاک آدمی سحده کنند و شیطان سرپیچی نمود و قداستش به شیـطان مبَدل گشت, و دیگری به معنـای تبـعیت از ذات
نا یـافته در درون آدمی است که هـرچه خود با اراده خود زشـتی ها را روا می دارد و خـود هـر سـتمی با اختـیار خود می کند بر گردن شیطان می اندازد و می گوید فریب
شیـطان را خورده ام و شیـطان مرا از راه بدر کرده و گـول زده است, و بسیـاری با افکار احمقانه و رفتار نابخردانه و کردار ناجوانمردانه, فریاد اعتراض شیطان را هم در آورده
که؛« مـتـهـم گـشـتم مـیـان خــلـق من, ... عیب خـود بـر من نهد هر مـرد و زن, » معذالک شیطان, نفس عماره درون آدمی است و چنانچه چنین تصور کنیم که مـوجودی
نامرئی ما را فریب داده و به کار های ناپسند و غیر انسانی, بخصوص ستم بر همنوعان و تضییع حقوق دیگران واداشته, نبـاید مکافاتی در کار باشد زیرا اراده غیر و از غیب
در اعمال ما دخالت داشته و حرجی بر ما نیست, اما اینطور نیـست, انسان دارای عقل و شـعور و قوه کسب معرفت و تمیز است و مـسئول همه رفتارهای خویـش است.
داد درویشـی از سـر تمـهیـــد
سر قلیان خویـش را بـه مریـد
گــفت از دوزخ ای نکو کـــردار
قدری آتـش به روی آن بـگذار
بـگـرفـت و بـبـــرد و بـــاز آورد
عقـــد گــــوهـر ز درج راز آورد
گفـت در دوزخ آنـچه گردیــدم
درکــات جـحیـــم را دیــــــدم
آتــش هیــزم و زغـــال نبـــود
اخــگری بـــهـر انتــقال نبـــود
هیچ کـس آتشـــی نمی افـــــروخت
زاتش خویش هر کسی می سوخت. ,, صغیر اصفهانی ,,
hjamali37 عزیز
مثال کارخانه ماشین لباسشـوئی در قیـاس با آفرینش, که دوسـت عزیز «siawash110 » ذکر کـرده اند و هر گونه این چنـین مثـالهائی اشـتباه, باطـل و قیـاس های مع الفـارق و
کاملاً غیـر منـطقی و غیـر عقـلانی است, زیرا خداوند چیزی را نه درسـت کرده و نه سـاخته و نه طـراحی کرده و نه برای اسـتفاده حتی بشـر کاتـالـوگ و دسـتور العملی تعیـین
کـرده, هرچه را که خداوند اراده به ایجاد کرده, بی درنگ موجـود شده است,« انما قولنا لشـی اذا اردناه ان تقول له کن فیکون » یعنی هرگاه اراده کنـیم, و بگوئیـم باش بی وقفه
موجود می شـود, وانگـهی هیـچ احـدی از اسـرار خلقت با خبر نیـست که بتواند تمثـیلی و آنهم از مصـنوعات بی شـعور بیاورد, فقـط می توانیم بگوئیـم خداوند بر ایمـان آورندگان
منـت نـهاد و پیـامبری از بین خودشـان برانگیخت تا به آنان کـتاب و حکمت بیامـوزد تا پلیـدی و ناپاکی را در مقـابله با وسوسه کننده های بیشمار, از خود دورسازند و به ضلالت و
گمراهی نیفتند.« لقـد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفـسهم یتلوا علیهم آیاته ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبیـن»,خداونـد
متـعال از آفـریدگان خود غافـل نیست و چنین هم نیست که آنها را به حال خود وا گذاشـه باشد, خداوند انسان را موجودی با اختیـار آفریده و به همین جهت, او را امر به اطـاعت
کرده و برایش راهنـما قرار داده است, انسـان به مانند حیوانات مجبـور به تبـعیت از فطرت خویش نیست بلکه مختـار است, و همانطور که قبـلاً عرض کردم بنـا به نص صـریح قرآن
« یعلـم سرکم و جهرک و یعلم ما تکـسبون » است یعنی خداوند به هر عمل و رفتـاری که از انسـان و یا هر مخلـوق دیگر در نهـان و در اشکار سـر می زند واقف است, « ان الله
علی کل شی قدیر » است یعنی خـداوند بر همه مخلوقـاتش احاطه کامل دارد, و این طور نیسـت که العیاذ بالله مانند کارخانه دار, بعـد از سـاخت و عرضـه ماشین لباسـشوئی
اش یا اجاق گازش نه می داند و نه خواهد توانـست که بداند بر سر محصولش چه آمده است, سوای اینکه مخلوقات خداوند محصولات و مصنوعات او نیستند, و هیـچکـس دانای
به اسـرار خلقت نبوده و نخواهد بود. فقط به صراحت و وضوح گفـته است؛ « ماخلقت الجن و الانس الا لیعبـدون » یعنی جن و انــس را خلق نکردم جز برای عبادت و فرمانبرداری
از ندای الهی عقـلانی و وجدانی و انسانی, فرا راه سعادت او در دنیا و در آخرتش, از اول خلقت بشـر تا ابد هم چنین بوده و چنین خواهـد بود و ارتباطی هم به باورها و کیـش و
مذهب انسان ندارد.
خدا و شیطون دعواشونه اونوقت ما باید آدم شیم؟؟؟

یعلاوه اینکه شیطون ساخت خداست(made in God) . و خدا می دونسته که شیطون تو زرد از آب در میاد. ولی بی خیال ش شده که هیجان ماجرا حفظ بشه. یعنی خدا هم شیطنت می کرده گاهی.
انسان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک