روانشناسی و دین
نویسنده:
کارل گوستاو یونگ
مترجم:
فواد روحانی
امتیاز دهید
.
این کتاب که از معروف ترین آثار کارل گوستاو یونگ،روانشناس و پزشک و متفکر سرشناس سوئیسی است،
شامل سه سخنرانی است که در سال 1937 در دانشگاه ییل (Yale) آمریکا ایراد گردید،و بعدا با اصلاحات و اضافات و تعلیقاتی با عنوان روانشناسی و دین به چاپ رسید،اما در لحن و بیان گفت و گو وار آن تغییراتی داده نشد و بنابراین می توان این کتاب را از زمره ی آسان فهم ترین آثار یونگ برشمرد.که در عین حال تا عمق پیچیده ترین عقاید او پیش می رود،و چکیده نظرات فلسفی او را به ساده ترین شکل عرضه می کند.
بیشتر
این کتاب که از معروف ترین آثار کارل گوستاو یونگ،روانشناس و پزشک و متفکر سرشناس سوئیسی است،
شامل سه سخنرانی است که در سال 1937 در دانشگاه ییل (Yale) آمریکا ایراد گردید،و بعدا با اصلاحات و اضافات و تعلیقاتی با عنوان روانشناسی و دین به چاپ رسید،اما در لحن و بیان گفت و گو وار آن تغییراتی داده نشد و بنابراین می توان این کتاب را از زمره ی آسان فهم ترین آثار یونگ برشمرد.که در عین حال تا عمق پیچیده ترین عقاید او پیش می رود،و چکیده نظرات فلسفی او را به ساده ترین شکل عرضه می کند.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/06/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی روانشناسی و دین
یونگ بنا بر نوشتۀ خودش در عمق ضمیر خویش می دانست که در او دو شخصیت وجود دارد. یکی پسر کشیش بخش بود با همۀ ضعف ها، سستی ها، و آرزوهایش. دیگری پیرمردی بود از قرنی دیگر، « شکاک، بدگمان، دور از دنیای انسان ها، اما نزدیک به طبیعت، خاک، آفتاب، ماه، هوا، همۀ موجودات زنده، و بیش از همه نزدیک به شب، به رؤیا، و به هر چه "خدا" به دست خویش در او پدید می آورد.» شخصیت اول در جهانی عادی و روزمره می زیست؛ شخصیت دوم در «جهان لایتناهی خدا» می زیست، جهانی پر از نور خیره کننده و تاریکی ژرف، برساخته از زمان و مکانی سرد و بی نهایت و تأثیر پذیر، پر از تصادف و عدم قطعیت، پُر از معنا و استمرار تاریخی. به گفتۀ یونگ، فعل و انفعال میان این دو شخصیت در زندگی هر فردی رخ می دهد، اگر چه چهرۀ دوم به ندرت قابل ادراک است. در زنگی خودش چهرۀ دوم اهمیت بیشتری داشت؛ بازتاب این امر را می توان در خود زندگی نامۀ او دید که در آن واقعیت های درونی بر رویدادهای بیرونی غلبه دارند. رؤیاها و خیالات، احساس سرنوشت و امنیت خاطر، و تنهایی و آرامشی که خصیصۀ زندگی یونگ بود، همگی از شخصیت دوم سرچشمه می گرفت.
رابطۀ عمیق میان کار وزندگی شاید در هیچ کجا روشن تر از نمونۀ یونگ و روانشناسی او دیده نشود. یونگ خود می گفت که کارش جلوه ای اساسی و جدایی ناپذیر از تکامل درونی اوست، و هر یک از نوشته هایش ایستگاهی را در مسیر زندگی او تشکیل می دهد، می نوشت زیرا از درون مجبور بود که بنویسد. به گفتۀ خود در چنگ دیوی اسیر بود. زندگیش پر از رویاها و خیالات بود، و با پدیده های مشخص روانشاختی بیگانه نبود. در جهانی پر از راز می زیست، جهانی که تنها در قالب اسطوره و نماد قابل فهم است. لیکن می دانست که با مردم این عصر فقط از طریق شواهد تجربی می تواند سخن بگوید، و از این رو شواهد تجربی بسیار زیادی فراهم آورد. در نظرآنان که این شواهد را قابل فهم و جالب می یابند، دستاورد یونگ، صرف نظر از محدودیت هایش، بسیار قابل توجه می نماید. اگر نظام یونگ را به میزان تأثیر آن در افزایش خودآگاهی و ارتقای رشد روانی بسنجیم، زندگی خود یونگ گواهی بر درستی آن است. به نظر کسانی که یونگ را می شناختند، وی به هنگام مرگ مردی کامل و خوشبخت بود.
یونگ معتقد بود که تنها یک چشم انداز معنوی میتواند معنا وقالبی پدید آورد که برای زندگی انسان ضروری است. یونگ در سخنانی که بارها از او نقل شده است گزارش میدهد که:
در میان همۀ بیمارانم در نیمۀ دوم زندگی- یعنی بالای سی و پنج سال - یک نفر هم نبوده است که مشکل او در نهایت یافتن بینش مذهبی در مورد زندگی نبوده باشد. به جرأت می توان گفت که علّت بیماری همۀ آنان این بود که آنچه را مذاهب زندۀ هر عصر به پیروان خود بخشیده اند از دست داده بودند، و هیچ یک از آنان تا بینش معنوی خود را به دست نیاورد شفا نیافت.
یونگ تأکید می کند که داشتن بینش دینی صرفاً به معنای گرایش به یک عقیدۀ مشخص یا تعلق به یک سازمان دینی نیست. به گفتۀ او(1938)، عقاید «شکل های کدگذاری شده و متحجّر تجربۀ اصیل دینی اند.»
اعتقاد یونگ به اینکه منبع تجربه ها و اندیشه های دینی در روان آدمی است باعث شد که در معرض اتهاماتی چون روانشناسی گرایی، لاادری گری، و حتیّ الحاد قرار گیرد. در پاسخ این اتهامات وی تأکید می کرد که به عنوان روانشناس نمی تواند چیزی جز این بگوید که خدا در روان آدمی وجود دارد؛ روانشناسی فقط می تواند «تیپوس» (typos) یا «اثر» را بشناسد، نه «مؤثر» را.
مبع: روانشاسی دین دیوید. ام. وولف
از poorfarگرامی بابت قرار دادن این کتاب ارزنده در کتابناک نهایت تشکر را دارم.