سرزمین دور
نویسنده:
آسترید لیندگرن
مترجم:
اکبر گلرنگ
امتیاز دهید
نام لاتین نویسنده: Astrid Lindgren
خیلی ها خبری را که در پانزدهم اکتبر سال قبل از رادیو پخش شد، به خاطر می آورند. خبر چنین اعلام شد: پلیس استکهلم در جستجوی پسر نه ساله ای است به اسم ‘‘بوویلهلم اولسون‘‘ که یک روز است از خانه خود خارج شده و خبری از او نیست.
ولی هیچ کس اطلاعی از او نداشت و نمی دانست به کجا رفته است، جز خودش و خاله اوندین. یک روز عصر پسرک که از جلو دکان میوه فروشی رد می شد، خاله اوندین او را صدا کرد و از او خواست تا کارت پستال خاله را در صندوق پست بیندازد. اولسون نتوانست جلو کنجکاوی خود را بگیرد و کلمات نوشته شده روی کارت پستال را خواند: ‘‘برای فرمانروا، سرزمین دور. کسی را که مدتها در جستجویش بودی، در راه است. او شبانه روز حرکت خواهد کرد. علامت شناسایی، سیب درخشانی است که به همراه دارد.‘‘ اولسون معنی آن کلمات را نمی فهمید. با عجله کارت پستال را به داخل صندوق انداخت. ناگهان چشمش به سیبی افتاد که خاله اولسون به او داده بود. آن یک سیب طلایی واقعی بود!
180 صفحه، چاپ 1369
بیشتر
خیلی ها خبری را که در پانزدهم اکتبر سال قبل از رادیو پخش شد، به خاطر می آورند. خبر چنین اعلام شد: پلیس استکهلم در جستجوی پسر نه ساله ای است به اسم ‘‘بوویلهلم اولسون‘‘ که یک روز است از خانه خود خارج شده و خبری از او نیست.
ولی هیچ کس اطلاعی از او نداشت و نمی دانست به کجا رفته است، جز خودش و خاله اوندین. یک روز عصر پسرک که از جلو دکان میوه فروشی رد می شد، خاله اوندین او را صدا کرد و از او خواست تا کارت پستال خاله را در صندوق پست بیندازد. اولسون نتوانست جلو کنجکاوی خود را بگیرد و کلمات نوشته شده روی کارت پستال را خواند: ‘‘برای فرمانروا، سرزمین دور. کسی را که مدتها در جستجویش بودی، در راه است. او شبانه روز حرکت خواهد کرد. علامت شناسایی، سیب درخشانی است که به همراه دارد.‘‘ اولسون معنی آن کلمات را نمی فهمید. با عجله کارت پستال را به داخل صندوق انداخت. ناگهان چشمش به سیبی افتاد که خاله اولسون به او داده بود. آن یک سیب طلایی واقعی بود!
180 صفحه، چاپ 1369
آپلود شده توسط:
شهر خاطرات
1392/04/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سرزمین دور
ازتون واقعا ممنونم