رسته‌ها
‫انگشتری سو‪‬م خاتم‬
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 12 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 12 رای
اشعار عاشورایی
‫از کودکی در دسته های عزاداری و سینه زنی گم میشدم. هنوز هم گمشده ‫آن دسته هایم. محر‬م که می آید کتیبه های محتشم را بر دیوار دل میکوبم و‬ ‫تا اربعین دلتنگ آن ظهر عطشان میمانم. هنوز هم به پیاله آب که دست‬ ‫میبرم دلم پر میکشد تا لب شط فرات. به لب که میرسانمش ‪هرم یاد ‫خیمه ها آتش به جانم میریزد. مگر سنگ باشد دلی که این غمنامه را شنیده‬
‫باشد و آب خوش از گلویش پایین برود و لب به یادحسین وانکند. حال ما‬ ‫که قصه را شنیده ایم این است تا حال به سرمنزل رسیده ها که ............
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
88
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
tajii
tajii
1392/03/27

کتاب‌های مرتبط

منِ حلاج
منِ حلاج
0 امتیاز
از 0 رای
بزرگراه مسدود است
بزرگراه مسدود است
4.4 امتیاز
از 6 رای
خارپشت
خارپشت
4.3 امتیاز
از 3 رای
آنا
آنا
4 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ‫انگشتری سو‪‬م خاتم‬

تعداد دیدگاه‌ها:
1
مکتوب می رسید فراوان ,ولی دریغ
خطش به کوفی ومهرش فریب بود

*****
"آقا میا به کوفه که این قوم بی حیا
رفتارشان به مسلم تنها عجیب بود"!
بی شک علی رضا قزوه یکی از شاعران بی بدیل در زمینه شعر عاشورایی معاصر است...
با کاروان نیزه بدنبال میروم
درمنزل نخست تو از حال میروم...
‫انگشتری سو‪‬م خاتم‬
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک