رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
آشیان عقاب
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 22 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 22 رای
✔️ آشیان عقاب رمانی است اثر گذار از کنستانس هون که به گونه‌ای شگفت تصویری از اروپای عصر روشنگری، دوران رشد اندیشه و عصر درک مقام اجتماعی زن در چنین برهه از تاریخ اروپا را رقم می‌زند. شخصیت اصلی رمان فراولاین دوشیزه‌ای است که پدر و مادرش را از دست داده و برای دوام زندگی ناچار است دعوت مادربزرگ اتریشی‌اش را بپذیرد. فراولاین که دانشجوی موسیقی است و پیانو را به نیکویی می‌نوازد در زندگی با مادربزرگ پای به دنیای اشرافیتی در حال پوسیدگی و زوال می‌گذارد و در دیداری از قصر قدیمی آشیان عقاب و مالک آن حوادثی روی می‌دهد.

برشی از کتاب:
نمی‌دانم کنت فن برنشتاین به پسرش چه گفته بود، اما وقتی در سر میز صبحانه با آنها روبرو شدم کنراد کم حرف بود و با من با ادب و تعارفی که درخور میهمان پدرش بود برخورد کرد. من از این بابت سپاسگزار بودم، هر چند هم‌چنان از او احتیاط می‌کردم. بیشتر کنت بود که حرف می‌زد، و ضمن صحبت من علت باز آمدن نامنتظر پسرش را دریافتم. از قرار آن سال در اروپا شورش در همه جا دامنه گرفته بود، از میلان گرفته تا وین و بوداپست.
کنت گفت: «وقتی کارگر کارخانه فکر می‌کند که می‌تواند قوانین خودش را به کارفرما دیکته کند و به عمارت حکومتی حمله ببرد و دست به غارت و چپاول و کشت و کشتار بزند تا به خواست‌هایش گردن بگذارند، من نمی‌دانم کار این دنیا به کجا خواهد کشید.»
می‌دانستم که مدت‌هاست اتریشی‌ها ولایات شمالی ایتالیا را اشغال کرده‌اند، و مثل هر قدرت فاتحی بسیار مورد تنفرند. با قدری تردید گفتم: «ایتالیایی‌ها شاید می‌خواهند خودشان خودشان را اداره کنند.»
«نه، عزیزم، مردمی هستند بی‌قرار و بی‌وجود، که حتی از اداره یک کودکستان هم عاجزند ـ کنراد، درست می‌گویم؟»...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/08/05

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آشیان عقاب

تعداد دیدگاه‌ها:
1
عشق و موسیقی و یک پیانو که می تواند دلهای عاشقان را بهم پیوند بدهد و هنوز هم بعد از سالها یادش بخشی از خاطرا ت نوجوانی ام است . ممنونم ازبزرگ عزیز.
آشیان عقاب
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک