رسته‌ها
تفسیر شریف لاهیجی - جلد 1 و 2
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 42 رای
این تفسیر نسبت به بقیه ی تفسیر ها افضلیت بسیاری دارد. در اکثر تفسیرها شخص نویسنده اغلب نظریه های خود را می نویسد و ایه را با هوای نفس خود تعبیر می کند و نمی توان نام ان ها را تفسیر گذاشت (تفسیر فقط مخصوص 14 معصوم می باشد) بلکه درستش ان است که نام چنین کتابهایی را شرحی بر قران بگذاریم.
اما در این تفسیر اکثر مطالب، سخنان 14 معصوم می باشد. به نوعی می توان گفت ایاتی را 14 معصوم تفسیر کرده اند اقای لاهیجی این تفسیر ها را جمع اوری کرده است.
این تفسیر به طور کامل 4 جلد می باشد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
1170
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
azarbaijan
azarbaijan
1392/01/29
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تفسیر شریف لاهیجی - جلد 1 و 2

تعداد دیدگاه‌ها:
11
آیا قرآن نیازمند تفسیر است یا تبیین؟ جایی در قرآن سخنی از تفسیر رفته است؟ مفسر بر چه مبنایی تعیین می گردد؟ وقتی در قرآن رسول مورد عتاب قرار می گیرد، بر چه مبنایی عده ای معصوم می شوند؟
[quote='msghgh']
دیگر اینکه این را هم نفی نکردم که خداوند ممکن است به کسی از پیامبرانش در برخی از موارد علم غیب را بدهد. توجه داشته باشید که می گویم در برخی از موارد نه همیشه.[/quote]
شما از کجا مطمئن هستی برخی موارد ؟

[quote='siawash110']نقل قول از اصغر110:جناب msghgh از شما بعیده که ادعای تدبر در قران دارید ولی زیاد با ایات قران اشنایی ندارید. شما فرمودی که خدا به پیامبر میفرماید برو بگو من علم غیب ندارم ولی عجیبه قران در جای دیگه قران میفرماید :عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً (26)إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) سوره جن ایه 26 و 27 داناى نهان است، و کسى را بر غیب خود آگاه نمى‏کند،جز پیامبرى را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت،پس خدا به هر کس بخواهد غیب میدهد درسته ؟!!
منظور علم غیب در امور خاص و مورد نیاز است نه اعطای کلی علم غیب به پیامبران . به عنوان مثال در جایی کفار از پیامبر سئوالی ( از امری غیبی و مخفی ) می کردند و خداوند برای اثبات حقانیت پیامبر به ایشان علمی از آن غیب اعطا می کردند تا پاسخ کفار را بدهند (‌از طریق وحی ) و نه اینکه در ابتدا همه امور را به پیامبران القا کرده باشند یا اینکه حضرت عیسی از کالاهای داخل خانه های یهودیان اطلاع می داده اند ( این یک نوع معجزه در مصادیق خاص است و جنبه کلی ندارد )[/quote]
یعنی منظور شما این هست که علم غیب به دو دسته کلی و جزیی تقسیم میشه ؟؟

اصغر 110
جناب msghgh از شما بعیده که ادعای تدبر در قران دارید ولی زیاد با ایات قران اشنایی ندارید.
شما فرمودی که خدا به پیامبر میفرماید برو بگو من علم غیب ندارم ولی عجیبه قران در جای دیگه قران میفرماید :عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً (26)
إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) سوره جن ایه 26 و 27 داناى نهان است، و کسى را بر غیب خود آگاه نمى‏کند،
جز پیامبرى را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت،
پس خدا به هر کس بخواهد غیب میدهد درسته ؟!!

با سلام خدمت شما دوست عزیز
در ابتدا باید بگویم که من مانند خیلی ها که هیچ نمی دانند و ادعا دارند نیستم. من هیچ ادعایی در تدبر قرآن ندارم و چنین حرفی هم نزدم. آنچه خواندم و دریافتم را می گویم. آیات قرآن بسیار روشن و بدون تضاد و انحراف است. اینکه ما آیات را نمی فهمیم عیب از ماست.
دیگر اینکه این را هم نفی نکردم که خداوند ممکن است به کسی از پیامبرانش در برخی از موارد علم غیب را بدهد. توجه داشته باشید که می گویم در برخی از موارد نه همیشه.اما شما از کجا مطمئن هستید که به کدام پیامبر کدام پیام غیبی را داده است و آیا واقعا داده است یا نه!. پس باید قبول کنیم که علم غیب مخصوص خداست و لا غیر. خداوند در قرآن به پیامبرش می گوید برو بگو که من علم غیب نمی دانم چرا که خداوند بهتر از من و شما می داند که ممکن است در آینده از قول پیامبرش سخنانی بگویند (مانند برخی از احادیث جعلی که پایه و اساس درستی ندارد) و آن را به غیب دانی پیامبرش نسبت دهند و به همین شیوه مردم را منحرف کنند. به عنوان مثال در آیۀ 25 جن خداوند به پیامبرش محمد می گوید برو و این آیه را به مردم ابلاغ کن که خود این آیه فریاد می زند که پیامبر غیب نمی داند.
از طرف دیگر اینکه اگر طبق آنچه شما در مورد سورۀ جن گفته اید منظور اینجا پیامبر باشد با توجه به مضمون آیات، همان وحی و آیات قرآن غیب است که بر پیامبرش نازل می کند و مراقب است که آنها را بی کم و کاست به مردم برساند، که این آیات اکنون در دست ماست پس ما نیز مانند پیامبرانش غیب می دانیم.
دیگر اینکه با توجه به آیات قرآن رسول به معنای فرستاده است که پیامی همراه دارد و این فرستاده می تواند انسان، فرشته و یا هر موجود دیگری باشد. با توجه به علامت نکرۀ رسول در آیۀ 27 این رسول ناشناخته برای انسان است و چه بسا منظور فرشته یا فرشته هایی از جانب خداوند باشد که با توجه به اینکه کسانی در آسمان وجود داشتند که آیات را استراق سمع می کردند خداوند همراه با نگهبانانی آن را برای رساندن وحی به پیامبران، دیگر انسان ها و یا موجودات می فرستد تا آسیبی به ابلاغ پیام وارد نیاید.
شاد باشید.
[quote='اصغر110']جناب msghgh از شما بعیده که ادعای تدبر در قران دارید ولی زیاد با ایات قران اشنایی ندارید. شما فرمودی که خدا به پیامبر میفرماید برو بگو من علم غیب ندارم ولی عجیبه قران در جای دیگه قران میفرماید :عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً (26)إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) سوره جن ایه 26 و 27 داناى نهان است، و کسى را بر غیب خود آگاه نمى‏کند،جز پیامبرى را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت،پس خدا به هر کس بخواهد غیب میدهد درسته ؟!![/quote]
منظور علم غیب در امور خاص و مورد نیاز است نه اعطای کلی علم غیب به پیامبران . به عنوان مثال در جایی کفار از پیامبر سئوالی ( از امری غیبی و مخفی ) می کردند و خداوند برای اثبات حقانیت پیامبر به ایشان علمی از آن غیب اعطا می کردند تا پاسخ کفار را بدهند (‌از طریق وحی ) و نه اینکه در ابتدا همه امور را به پیامبران القا کرده باشند یا اینکه حضرت عیسی از کالاهای داخل خانه های یهودیان اطلاع می داده اند ( این یک نوع معجزه در مصادیق خاص است و جنبه کلی ندارد )
جناب msghgh از شما بعیده که ادعای تدبر در قران دارید ولی زیاد با ایات قران اشنایی ندارید.
شما فرمودی که خدا به پیامبر میفرماید برو بگو من علم غیب ندارم ولی عجیبه قران در جای دیگه قران میفرماید :عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً (26)
إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) سوره جن ایه 26 و 27 داناى نهان است، و کسى را بر غیب خود آگاه نمى‏کند،
جز پیامبرى را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت،
پس خدا به هر کس بخواهد غیب میدهد درسته ؟!!

دوست گرامی من باز هم می گم که فقط معصومین مفسر قران و یا احادیث نیستن اما شما باز حرف خودتان را می زنید که با حرف من یکی است . بله من هم دارم می گم که به غیر از معصومین (ع) مفسرینی از علما داشته و داریم که این امور را تفسیر کرد ه اند . انگار حرف ما داستان آن 4 نفر است که ده قول مولانا در داستان مثنوی همه شان انگور می خواستند اما به 4 زبان متفاوت.....
شاد و سربلند باشید .
دوست عزیز من یک سوال از شما دارم
شما فکر می کنید معصومین از کجا آیات را تفسیر کرده اند؟
آیا غیر از این بوده که به خود قرآن رجوع کرده اند و آن تفاسیر را برداشت کرده اند؟
آیا علم غیب داشته اند که آن تفاسیر درست را برداشت کرده اند؟ که اگر جوابتان مثبت باشد باید بگویم خداوند در قرآن به پیامبر متذکر می شود که برو و بگو که من علم غیب ندارم و علم غیب تنها مخصوص خداست. پس آن تفاسیر برداشت معصومین از آیات بوده است نه علم غیب. خود علامه طباطبایی که مادر زادی مفسر نبود. با تلاش و زحمت پس از سالها مفسر شد. ما بشر امروزی همه چیز را آماده و جویده شده می خواهیم و به خودمان به عنوان پیرو قرآن زحمت خواندن و تدبر در قرآن را نمی دهیم.
علت اینکه فرزندان ابوسفیان چنین می کردند این بود که پیروان قرآن ، قرآن را کنار گذاشته بودند و منتظر یاوه گویی های افرادی مثل ابوسفیان و فرزندانش بودند. تا وقتی که ما بر لب اقیانوس هستیم چه نیاز به شیر آب است. ابتدا قرآن و سپس در صورت لزوم برای فهم بیشتر به کتب دیگر باید مراجعه کرد. البته باید بگویم قرآن برای کسی که آن را بخواند و در آن تامل کند ساده خواهد بود.
همۀ ما می توانیم مفسر قرآن باشیم به شرط اینکه در همان آیات متشابه که خداوند از آن در ابتدای سورۀ آل عمران سخن به میان آورده بدون غرض ورزی و با نیت پاک و با هدف نزدیک شدن به خداوند به سراغ قرآن رویم باز هم تکرار میکنم بدون غرض ورزی و با نیت پاک، در این صورت به مرحله ای خواهی رسید که با تامل و زحمت در آیات قرآن خودتان می توانید مفسر قرآن باشید و درست ترین برداشت را از آیات داشته باشید.
اگر شما نفی کنندۀ این باشی که تنها معصومین می توانند از قرآن برداشت درست داشته باشند و به درجۀ قرب الهی برسند اصلاً فطرت بشر را زیر سوال برده اید چون دین یک امر فطری است و بشر انتهایی برای اوج گرفتن به سوی خداوند ندارد مخصوصاً در رسیدن به درجۀ قرب الهی که با تلاش و کوشش به دست می آید. چه بسا شما با تلاش به درجه ای بالاتر از معصومین هم برسید.
از طرز نوشتاری شما مشخص است که انسان معقولی هستید و این به فهم بیشتر شما از امور کمک خواهد کرد.
شاد باشید.
دوست گرامی ، چقدر خوب بود قبل از هر چیز محتوای پیام های دوستان تون رو در برداشت از کتاب نگاه کنید . این که هر کس با قلبی پاک به قران رجوع می کنه و ازش برداشت می کنه خیلی هم خوبه. اما قران کتاب آسمانی ما همان طور که علامه طباطبایی هم در تفاسیر المیزان اشاره دارن فقط دارای آیات محکم نیست که هر کسی بتونه ازشون برداشت درستی داشته باشه بلکه دارای آیاتی به نام آیات متشابه هست ( یعنی آیاتی که دارای تاویل به اصطلاح دو پهلو هستن ) که تفسیر و براشتش رو علمای گرانقدری چون علامه طباطبایی ( خدا رحمت شون کنه ) انجام دادن و در این زمینه می فرمایند در زمینه آیات متشابه در قران تفسیر به رای کنید که این به نوعی ، تحریف قران است. در ضمن این نکته رو خدمت شما عرض کنم البته می دونم شما خودتون حتما بیشتر از من اطلاعات در این باره دارین . فرزندان ابوسفیان پس از وفات پیامبر (ص) افرادی رو تربیت می کردن تا با جعل احادیث حکومت اموی رو مورد تایید الهی نشون بدن و به همین خاطر در حوزه هایی که ائمه (ع) چون امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع) بعدها داشتن تربیت شاگردانی در علم الرجال بوده که صحت احادیث رو تا سلسله اول راوی حدیث استدلال می کردند . در ضمن همان طور که در کامنت آمده شرط ملاک صحت سخنان ائمه : یکی صادق و پاک بودن راویان حدیث است و دیگری اینکه آن حدیث با آیه ای از قرآن در تضاد نباشد . یعنی راویان حدیث نفی نشده اند.
با سپاس از دوست گرامی siawash 110 که به نکته مهمی اشاره کردند البته در علم مربوط به شناخت احادیث منقول از ائمه ( علم الرجال) ، هستن کسانی که سال ها در این زمینه ممارست می کنن . به این ترتیب که در باره راویان حدیث تا چند مرحله تحقیق می کنند و در صحت و سقم موضوع به کتب معتبر ی مثل « اصول کافی و ... » استناد می کنند ولی متاسفانه یک عده برای توجیه اعمال خودشون از روایات استفاده ناصحیح می کنن.
تفسیر شریف لاهیجی - جلد 1 و 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک