عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
اینم از پاقدم رئیس جمهور نامعلوم!
فکر کنم این روزاس که گل سرخ هم بپژمرد!
شبی ملا این متن در عالم رویا بنوشتی و چون بیدار شدی در خلوت، در شان نزول متن بس متعجب شدی؛ سر به جیب مراقبت فرو بردی و هی چانه خاراندی و گوش کشیدندی تا ندایی از غیب برآمدی که: ملا روزی برسد که مردی از کسوت ملایان برخیزد و دستار در اربه از سر به بیفکند و فوجی گرد خویش بجمعاند و مسند بیت پاستور را بتصاحباند و در این سخن نشانه ها باشد برای اهل خرد.
آن روز بندانستم این نشانه چیستی و همانگونه که خصلت آدمی ست "ندا" به نسیان سپردمی. اینک به پیام یاری قدیم، که روزی یا شبی متن در وبلاگ بخوانده بودی، به مخ مبارکمان تقهای بخوردی و از این بود که جسم بر خویش بلرزیدی و اشک بر گونه رج بزدی و نماز وحشت واجب آمدی.
یک خبرنگار روزنامه شرق هم اکنون در صفحه فیسبوک خود نوشت:
برآورد اولیه وزارت کشور که غیر رسمی به خبرنگاران گفته شده
15 میلیون روحانی
11 میلیون قالیباف
7 میلیون جلیلی
5 میلیون رضایی
3 میلیون ولایتی
1 میلیون غرضی
این رو هم بگم درست من در حدی نیستم ایدولوژی بدم ولی بهترین سیاست مدار کسی اولا با سیاست کاری نداشته باشه دوما حرفها رو با مفهوم بیان کنه....
++++
مثه اینکه این دفعه برنده ی قطعی انتخابات با نسبت آرای بسیار زیاد!!!!!!!!!!!!!! اونجانب میباشند!
احتمالا نصفه شب که نمیخوان جشن پیروزی بگیرن!
ملاجان ، راستش ساگارو قصد کرده بود بذاره بره ولی این دل لامصب دو روز بیش طاقت نیاورد .
دوستان هم باید قدر تلنگرها را بدانند بجای رنجش ;-)
درخواست ارسال شد استاد :-)
*ساگارو جان ِ جان درست بود و منطقی (اسمت رو می بینم هوس میکنم سیگار بکشم، پس کی ترک کنم من!؟)
* آمدیم درخواست دوستی بدهیم، هم از در پروفایل، تا شناختند راهمان ندادند؛ ما هم سر خرمان را کج کردیم سوی پروفایل بی نور خودمان.
*از قدیم میگفتند فلانی خدا کند که دندانهایت را نشمارد، بشمارد باید حالا حالاها سواری بهش بدهی؛ متاسفانه ما ملت، دندانهایمان شمرده شده پیش از این. حالا بماند که خودمان هم گاه بدمان نمیآید سواری بدهیم. گاهی هم البته به توهم اینکه سوارهایم سواری می دهیم.
*پ.ن: بگذار این قلم فعلا در غلاف بماند تا دل ریش دوستان عزیزم التیام بیابد، روزی همین قلمی که به دلشان زخم زد در همین کتابناک مرهمی بود بر دل دوستان
راستی شما آقایی، کمترین منم.