عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
دوست گرامی
سوال دوم در بخش اول را که خود پرسید جوابی ندادن جناب خلجی ؟؟؟؟؟؟
مگر اپوزیسیون خارج نشین لنگش کن....تا حالا جوابی به همین سوال خود داده اند...
شما بعنوان طرفدار یک راه حل مسالمت آمیز عاری از خشونت ارائه کنید ؟؟؟؟
خواهشا آرمانی ننویسید...اگر می گوید تحریم باید مصداقی با نتایج نه بطور کامل دست کم حداقلی برای ما ترسیم کنید که بعد از تحریم میلیونی و گستره چه می شود؟؟؟؟
اتفاقا سخت ترین کار شرکت در انتخابات است..تف لعنت حکومت را می بینینم...تف لعنت حضرات خونه نشین را می شنویم...فحش خواهر مادر به اصطلاح اپوزیسون خارج نشین نصیب ماست ...
مثل سال 88 که حضرات لنگش کن بیرون از گود میگفتند شرکت نکنید تحریم کنید یا مثل خواننده محبوب ما ابی چهارتا سوسک و مارمولک نشان میدادند و میگفتند چه انتخابی بین بد و بدتر است...دیدم که بزرگترین جنبش مدنی ""همون حرفی که آقای خلجی میزنه ""از دل همین بقول ایشون اوهام فربه بیرون آمد...
خونه نشستن و لم دادن و از بی بی سی به گزارشهای مهرنوش خانم همسر گرامی خلجی گوش کردن که خیلی راحت تره بی هزینه تر انفعال تر اوج تخیل سیاسی است ..
:O:O:O
جای شعار یکش را بیان کنید
اتفاقا حرف منم اینست...بجای توهم و تخیل آرمان گرایی ...واقعیت را بپذیرم و واقع گرایانه عمل کنیم...
جناب خلجی ینگه دنیا که نشستی هم از دل بیل قصاب "دار دسته نیویورکیها " بوجود آمده با یک شب یک سال 10 سال نشده مهد به اصطلاح دموکراسی ...
بگذریم ...
اگر تنها یک دلیل عملی و دارای نتایج و پیامد های مثبت برای من بیاورید که رای ندهم با شما هستم ؟؟؟؟؟
نگفتمتان آنچه از نجوای پسرکی و تشر پیرزنی در اتوبوس صادقیه به ولیعصر بر سرم آمد در شبی از شبهای 88 که از میدان ولی عصر تا امیریه در هر کوی خلوتی پیچیدم و گریستم ؟؟!!!
شرم باد بر من که در 84 در مقابله با هاشمی عضو ستاد محمود خان شدم ، اینک از من نخواهید یک اشتباه را دو بار تکرار کنم . جنگ ، صف ، کوپن ، فقر ، ورشکستگی ، اخراج و شکستها و .... از من کرگدنی ساخته که اگر ذره ای خیر در این انتصابات ببیند با شاخ بر صندوق خواهد کوفت . وقتی قرار است از سوراخ بیده و قصری بر میهن نگریسته شود چه تفاوت دارد نشیمن گاه چه کسی بر بیده باشد ؟؟؟!!!
وفایی در ما نمانده که یاد اسیران 4 ساله بکنیم . روزی در دفتری که برای زنده بگور شدن آفریدم سرودم :
چو فردا شود فکر فردا کنیم
برای دیگر خری در وا کنیم . الخ
کجای این فرهنگ فردی و منفعت پرست ما با آسیای جنوب شرقی مطابقت دارد برادرم ؟!
بله ، سیاست شغل است ، وه که چه شغل کثیفی !!! میدانید برادر که من اهل مهرورزی هستم نه سیاست ورزی و شناختم از سیاست در حد شناخت برکه از لجن زار است و بس .
من که در آن به هم ریختگی و برافروختگی در تماس تلفنی عرض کردم اگر مردی در میان کاندیداها ببینم که کننده باشد رای خواهم داد ولو قاتل پدرجدم باشد . بعد از رد صلاحیت ها هم گفتم در اعتراض به این نظارت استصوابی رای نخواهم داد. وقتی ته باغ دلگشا در شب تار گیر افتاده ایم چه تفاوت دارد کدام دستی بر .... دراز شود ؟؟؟!!!
بیش از این پای چلاق ساگارو را به بحث نکشید . ساگارو مدتهاست مرده . از آن روز مرگ اعتماد اسکلتی است میان شما که گاه هست و گاه نیست .
ناظران محترم ؟؟؟؟؟؟
دیدگاه ها - بخش سوم
اصلاح طلبان حکومتی همواره با تاخیر نسبت به رویدادهای مهم سیاسی کشور واکنش نشان می دهند. چند دستگی٬ پراکندگی٬ نداشتن استراتژی مشخص در قبال حکومت٬ دست و پا زدن در میان تصمیم گیری های کوتاه مدت٬ داشتن حریفی قدر به نام حکومت اسلامی٬ اتکا به رفتارهای قانونی در مقابله با قانون سازان و قانون شکنان حکومتی٬ تمام این ها باعث شده است تا اصلاح طلبان٬ تبدیل به موجوداتی عقیم و تو سری خور شوند که هر سازی توسط حکومت زده می شود با آن می رقصند و خود را از چشم مردم ایران می اندازند.
حکومت با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نشان داد که با کسی تعارفی ندارد. وقتی قرار است فکر رهبر٬ از جهت روسای سه قوه کاملا آسوده باشد٬ حذف بالاترین مقامِ حکومتیِ بعد از رهبر هم٬ ممکن و مقدور است.
حال با در نظر گرفتن موضوع حذف هاشمی در سال ۹۲ و حذف موسوی و کروبی در سال ۸۸ می توان حدس زد که حذف روحانی هم برای حکومت به سادگی خوردن یک لیوان آب است. قرار بود با حذف موسوی و کروبی ایران قیامت شود که نشد. تصور می شد که با حذف هاشمی حداقل روسای اصلاح طلب اعتراضی جانانه به رهبر انقلاب بکنند که نکردند. پس با حذف روحانی هم آب از آب تکان نخواهد خورد و تنها باقی مانده ی امید مردم به اصلاح طلبان حکومتی از میان خواهد رفت.
آیا اصلاح طلبان خود را برای این موضوع آماده کرده اند؟ اگر حکومت برای روحانی مثلا چند صد هزار رای بیرون بکشد و در مقابل٬ برای نامزد مورد نظر خودش چند میلیون رای بسازد٬ قرار است اصلاح طلبان چه کنند؟ آیا مثل آقای هاشمی بی هیچ اعتراضی سر به زیر خواهند انداخت و به کار خود خواهند پرداخت؟ آیا اعتراض خواهند کرد و مردم را به خیابان دعوت خواهند نمود؟ آیا به حضرت آقا شکایت خواهند برد و خار در چشم و استخوان در گلو در گوشه ای خواهند نشست و منتظر انتخابات سال ۹۶ خواهند ماند تا باز نامزدی دیگر معرفی کنند و به همین بازی زشت تن در دهند؟
بد نخواهد بود اگر اصلاح طلبان حکومتی برای جلوگیری از عوارض دردناک بازی خوردن٬ حداقل خود و هواداران شان را آماده کنند. این کمترین انتظاری ست که می توان از آن ها داشت.
ف. م. سخن
دیدگاه ها - بخش دوم
سی و اندی سال است حکومت موفق شده به طرق مختلف ما را به پای صندوق های رای بکشد و هربار خواسته های مارا برابر آنچه خود می خواسته در آورد. یادم هست در جنبش دانشجویی وقتی کسانی را دستگیر می کردند برای آزادی شان تجمع می کردیم، در همان تجمع چند نفر دیگر دستگیر می شدند، تجمع بعدی ما، برای آزادی دستگیر شدگان تجمع قبلی بود و هر بار آنها این بازی را ادامه می دادند و ما در دور باطل اسیر.
حال وضعیت فعلی ماست. جریان روشنفکر یا تاثیر گذار یا تحول خواه و یا حتی اصلاح طلبی که از عدم شرکت فعال برسد به شرکت فعال، از 88 برسد به 92، از مطالبه برسد به التماس، فاتحه اش خوانده است.
به گمانم شما اشتباهات محاسباتی دارید نه جنبش. جنبش قرار نیست دائما و یکسره فعالیتی انجام دهد. سران جنبش در حصر اند، زندانیان سیاسی اش را دارد و حرکات زیر زمینی که از قضا شما یا الان می ترسید و یا بی خبر از آنجا که در ایران زندگی می کنید و بیرون از زندان را دارد.
بی گمان هیچکدام حتی نمی توانستیم تصور کنیم 88 به وقوع بپیوندد. همین خرده حرکت ها که به چشم شما نمی آمد و یا به دیده تحقیر به آن نگاه می کردید سیل ش و خود را بروز داد و حتی رهبرانش را هم به دنبال خود کشید، رهبرانی که مردانه پای حرف خود ایستاده و در حصرند و حساب دو دو تای شما را هم ندارند. اشکال کار در نبودن استراتژی، از این شاخه به آن شاخه پریدن است.
از خاتمی به رفسنجانی، به عارف که در مناظره اش وقایع 88 را لکه ننگ شمرد، به روحانی در آخر احتمالا دست به دامان مثلا قالیباف شدن. آنقدر تغییرات تاکتیکی!!! افزایش یافته که خود هم درمانده ایم چه رسد به طرف مقابل که گیج و مبهوت مانده و انگشت می گزد که اینان چه در سر درند که ما از آن بی خبریم !!! اصل عدم نظارت استصوابی بود یادتان هست؟ و حال این نظارت حتی به پدر خود هم رحم نکرده، رد صلاحیتش می کند.
این نشانی نخواهد داشت جز اینکه انتخابات کاملا مهندسی شده است و شرکت و یا عدم شرکت کاملا علی السبیه و بدون تفاوت برای حکومت. گو اینکه شور انتخاباتی بدون حضور شما آنچنان میسر نخواهد بود.
و شما حال در زمینی بازی می کنید که نه تنها «بازی خراب کن» نیستید بلکه به طرف مقابل این امکان را می دهید با استفاده از تمام امکانات موجود تو دهانی محکمی بر دهانتان بکوبد البته با کمک و استعانت از خودتان، با دست خودتان. «بازی خراب کنی» شرایطی دارد که شما حتی کوچکترین مشخصه هایش را هم ندارید.
مجید دری - زندان بهبهان
دیدگاه ها - بخش نخست
کسانی که دعوت به شرکت در انتخابات میکنند بیشتر دو استدلال میآورند:
1- برای پیشگیری از انتخابِ بدتر (جلیلی یا قالیباف) باید به روحانی رأی داد.
2- اگر در انتخابات شرکت نکنیم، برای تغییر وضع چه کنیم؟ گزینهی بهتر چیست؟ چون تحریمیان گزینهی بهتر ندارند، پس رأی دادن یگانه کار ممکنِ مفید به حال دموکراسی است.
فرض اصلی این دو استدلال عدم تقلب جدی در انتخابات است. به احتمال بسیار حتا اگر آرای روحانی بیشتر از دیگران باشد، حکومت نامزد خود را پیروز اعلام خواهد کرد. این پیشبینی نیست، حاصل تحلیل سیاست ایران در دو دههی گذشته است. بنابراین، استدلال بد در برابر بدتر و تغییر وضع از راه انتخابات بر فرضی ناواقعگرا استوار است.
جدا از این، استدلال رأی به بد برای پیشگیری از بدتر، هم در مفهوم هم در مصداق، خطاست. چرا باید به بد تن داد؟ و چرا فکر میکنیم اگر بد پیروز شود بدتر نخواهد شد؟
همچنین، چرا از انتخابات در چارچوب جمهوری اسلامی شفای همهی دردها ساخته شده است؟ آیا تغییر – مسالمتآمیز و عاری از خشونت – موقوف و منحصر به شرکت در انتخابات است؟ فقط باید در هنگام و هنگامهی انتخابات بحث تغییر وضع را پیش کشید؟
شرکت در انتخابات راهی ساده و بیهزینه برای جبران آرزواندیشانهی انفعال و فقدان تخیل سیاسی است. کژراههای است برای آسوده کردن وجدان معذب جمعی برای بیعملی در برابر رنجهای هرروزهای که حکومت به همهی ما تحمیل میکند.
باید در پی راههای مؤثر برای تغییر مسالمتآمیز سیاسی در ایران بود، اما نمیتوان با چشمهای فروبسته و اوهام فربه از انتخابات جادو ساخت. نخستین شرط یافتن راهِ هر مشکل، پذیرش واقعیت – هرچند تلخ، هر چند تاریک – است. واقعیت آن است که دستکم از سال ۸۸، جمهوری اسلامی تغییر از راه انتخابات را برای همیشه و به هر بهایی ناممکن کرده است.
مهدی خلجی
http://www.ghatreh.com/news/nn14453918/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D8%AA%D8%B5%D9%85%DB%8C%D9%85-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF
کند کل ما را چو نابود او !
بسی ساده باشد ولی بیشعور
بسی خوب باشد ولی پر غرور
بنی آدم از ابلهان کمترند
اگر مجدد به ج رای دهند !
همانطور که میدانید خاتمی میتوانست سکوت اختیار کند لزومی نداشت که بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند مطمعن باشید که در پشت پرده گفتگوههایی انجام شده و در سر موضوعاتی مهم با آقای روحانی به توافق رسیدن
این فکر را از ذهنتان بیرون کنید که رئیس جمهوری در ایران هیچ اختیاراتی ندارد تجربه 8سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نشان داده که کشور قابلیت این را دارد که در صورت ادامه همین روند تبدیل به حکومت دیکتاتوری شبیه کره شمالی شود پس یادتان باشد که رای ما در حال حاضر برای پیشرفت نیست بلکه برای جلوگیری از سرعت تخریب کشور به دست عواملی هست که تا دیروز طرفدار سرسخت احمدی نژاد بودند و هم اکنون طرفدار سرسخت جلیلی
یه لحظه به این بیندیشید که چرا احمدی نژاد در جواب سوالی که ازش پرسیده شد که به چه شخصی رای خواهید داد گفت که من یک رای دارم و ان هم محرمانست؟
بگذارید من جوابتان را بدهم احمدی نژاد هیچ گزینه ای نزدیک به خود ندید و احتمالا رای سفید در صندوق می اندازد آیا آقای خاتمی هم نمی توانست موضع بی طرفی بگیرد و رای خود را محرمانه بداند؟
پس خواهشن از روشنفکران عزیزی که شناسنامه پاک و دست نخورده شان را به رخ امثال من میکشند خواهش میکنم که برای نابود نشدنه ایران و فرصت ندادن به تندروها یک حرکتی کنند
و مطمعن باشند که سکوت ما نه تنها به سودمان تمام نمی شود بلکه راه را برای ورود تندروهها به میدان باز میکند.
فراموش نکنید که برای رسیدن به آزادی و دموکراسی گاه 100سال زمان لازم است و بدانید که یک شبه هیچ ملتی به دموکراسی و آزادی نرسیده که شما با رای دادن یا ندادنتون به آن برسید.